سرویس سیاسی-
یکی از فعالان سیاسی اصلاحطلب در مصاحبه با روزنامه شرق گفته است: «تهدیدهای ضمنی یا صریح مقامات ما به خروج از برجام یا خروج از انپیتی یا غنیسازی بالا و... ممکن است اتفاقا این تیم تندرو، ایدئولوژیک و مسئولیتنشناس در آمریکا را بیشتر علاقهمند به پیگیری تلاشهایشان کند؛ چراکه هدف آنها نابودی برجام است؛ به نحوی که اگر کسی غیرترامپ پیروز انتخابات آینده شد، بازگشت آمریکا به برجام واقعاً مشکل شود[!!]»
عدم اقدام متقابل و متوازن از سوی دولت تدبیر و امید همان چیزی است که آمریکا و اروپا امیدوارانه نسبت به آن نگاه کردند و تمام سناریو را بر اساس آن نوشتند. بهترین راه برای شناخت و پیشبینی واکنش هر دولتی در مواقع مختلف و اتفاقات گوناگون این است که مشاوران و اطرافیان یک دولت را مورد ارزیابی قرار دهیم.
باید گفت که مشاوران و اطرافیان دولت تدبیر و امید از همین دست افراد و با همین طرز فکر بودند و هستند. کسانی که هنوز امیدوارند آمریکا به برجام برگردد. (در بهترین فرض) طیفی سادهلوح که نمیخواهند بفهمند که کل ماجرا و دعواهای زرگری اروپا و آمریکا بر اساس یک نقشه دقیق انجام گرفته است. برای پی بردن به این موضوع به نقل قول زیر دقت کنید.
«جان کری» که در دوره اوباما وزیر خارجه آمریکا بود ۴ماه پس از خروج آمریکا از برجام در گفتوگو با شبکه «سی.بی.اس» با ذوقزدگی گفت: «واقعیت این است که این توافق(برجام) دارد کار میکند و بدون ایالات متحده هم دارد کارش را میکند.»
در جامعه ضددموکراسی خیابان تعیین تکلیف میکند
روزنامه سازندگی، مطلب یکی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات که در نقد سیاستهای اخیر کارگزاران (مخالفت کارگزاران با خاتمی، عارف و شورای عالی سیاستگذاری) نوشته شده را منتشر کرد.
در این مطلب آمده است: «آنچه قوچانی و همراهانش از اصلاحطلبی در ذهن دارند با تعریف اصلاحطلبی از دید بخش بزرگی از اصلاحطلبان تفاوت فاحش دارد و اختلاف از همینجا آغاز میشود. او اصلاحطلبی را در 4 کلمه اینگونه تعریف میکند: بهبودخواهی صلح آمیز و قانونی امور.»
نویسنده در ادامه این مطلب با تعریف اصلاحطلبی مورد نظر بخشی از اصلاحطلبان میگوید: «برای کمک به بازسازی جریان اصلاحات در فضای مغشوش فعلی را باید بهبودخواهان [کارگزاران] صف خود را از اصلاحطلبان جدا کنند.»
سازندگی در یادداشت دیگری به قلم محمد قوچانی (سردبیر) که پاسخ به مطلب فوق است، نوشت: «دفاع از سکولاریسم سیاسی فارغ از تناقضهای نظری آن از لحاظ عملی عبور از مفهوم نظری جمهوری اسلامی است که اصلاحطلبی را به تجدیدنظرطلبی بلکه انحلالطلبی بدل میکند.»
وی نوشته است: «در واقع بهبودخواهی جزو اصلی اصلاحطلبی است اما انحلالطلبی عبور از اصلاحطلبی است. میتوان انحلالطلب مسالمتجو بود اما تجدیدنظرطلبی، اصلاحطلبی نیست.»
قوچانی در بخش دیگری آورده است: «جمع میان بهبودخواهی و جنبشگرایی ناممکن است... جامعه جنبشی بدیل جامعه مدنی و شکل تازهای از جامعه تودهای است که در نهایت به دموکراسی نمیرسد. در جامعه جنبشی خیابان است که تعیین تکلیف میکند... تلاش اصلاحطلبان برای بهره بردن از جنبشها در تفسیر شما میتواند یک برخورد ابزاری با جنبشهای اجتماعی باشد... که آنها را به گروهای فشار تبدیل میکند.»
شایان ذکر است پاسکاری میان کارگزاران و سایر مدعیان اصلاحات که بعد از تشدید درگیریها و زد و خوردهای اخیرشان شکل گرفته است- بهویژه اینکه چالش اصلی آنها بعد از گذشت 23 سال از دوم خرداد 76، بر سر تعریف از «اصلاحطلبی»- حاکی از بحران هویت و بحران نقش آنان در فضای سیاسی کشور است. از سوی دیگر ذکر این نکته ضروری است که ادعاهایی مانند اینکه اصلاحطلبی یعنی بهبودخواهی یا اینکه با جنبشهای خیابانی و یا دفاع از سکولاریسم سیاسی مخالفیم و تجدیدنظرطلبی یا انحلالطلب نیستیم و... در معنا و مفهوم حقیقی اصلاحات که همان دفاع از آموزههای غربی، اقتصاد لیبرالی و اصالت دادن به قدرت (و نه مردم) است تغییری ایجاد نمیکند؛ واقعیتی که حداقل در طول 8 سال گذشته در دولتی که دست پخت آنان بود، مشهود و ملموس بوده است.
دستپاچگی مدعیان اصلاحات از طلیعه مجلس انقلابی
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی دیروز در روزنامه دولتی ایران مدعی شد: «وقتی به تجربه مجالس هفتم تا نهم و البته مناسباتی که تا همین جا بین منتخبین مجلس یازدهم بهوجود آمده نگاه میکنیم
پی میبریم که این یکدستی به معنای ایجاد یک صف سیاسی مشترک نه تنها در هیچ کدام از این موقعیتها وجود نداشته بلکه خود زمینهای شده برای افزایش چشمگیر اختلافات درون جناحی و رقابتهای داخلی اصولگرایان. اگر بخواهیم بروز این رقابت و تکثر را در ظرف منافع عمومی و در راستای تامین این منافع بسنجیم. این موضوع در کنار مسئلهای که قبلاً از آن یاد شد یعنی نقض فلسفه تشکیل پارلمان، میتواند مانعی جدی در طرح و بروز دیدگاههای مختلف جامعه در سطح حاکمیت و ایجاد انسداد در روابط جامعه و حکومت باشد.»
وی ادعا کرده است: «در ادامه همین آسیب وجود و تحکیم یکدستی و محدود شدن نگاههای موجود در مجلس به چارچوبی خاص و نه چندان وسیع، از یک سو میتواند زمینهساز حذف نگاههای کارشناسی در برخی موارد و از سوی دیگر موجب ایجاد انحصار یا حتی رانت در بعضی مسائل مربوط به قانونگذاری، نظارت و حتی بهرهگیری از نفوذ جایگاه نمایندگی شود... بزرگترین آسیب ایجاد مجلس یکدست را باید در افول و نزول جایگاه پارلمان در نظام حقوقی کشور و تبدیل امور آن به اموری غیرموثر دانست که ماحصل تمام این مسائل است.»
نویسنده بهگونهای لفظ پراکنی میکند که گویا مجالس ششم و دهم وجود نداشتهاند! مجالسی که مدعیان اصلاحات در یکی عمله آمریکا شدند و در دیگری وکیلالدوله. عزم راسخ منتخبان انقلابی ملت در طلیعه مجلس یازدهم برای برداشتن بارهای بر زمین مانده و حل و رفع فجایع تحمیل شده به مردم از سوی افراطیون مدعی اصلاحطلبی، این طیف را دستپاچه کرده است. آغاز بهکار مجلس انقلابی و مجاهدت دائم در راه پیشرفت نیز بیش از پیش رسوایی طیف بیکارنامه و فریبکار را رقم خواهد زد.
فرار بانیان وضع موجود از پاسخگویی
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «اصلاحطلبان به اين علت که بهصورت کلي از جريان سياستها و تصميمگيريهاي کشور کنار گذاشته شدهاند، بهترين فرصت براي گام برداشتن در راستاي ارزيابي عملکرد خود را به دست آوردهاند».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «اصلاحطلبان با توجه به نياز کشور به مقوله دموکراسي، انتخابات و مشارکت حداکثري مردم در عرصه سياست، بايد ببينند چه برنامههايي را ميتوانند در شرايط فعلي تدارک ببينند و در دستور کار قرار دهند. اين مقوله بايد با توجه به شرايط کشور و موقعيت سنجي تدوين شود بهگونهاي که با واقعيتهاي جامعه و فضاي حاکم همخوان باشد».
مدعیان اصلاحات اکثریت مطلق دولت روحانی را در اختیار دارند. این طیف همچنین بخشی از مجلس دهم تحت عنوان فراکسیون امید را در اختیار دارد. مدعیان اصلاحات شهرداری و شورای شهر تهران را نیز در اختیار دارند.
به همین دلیل این طیف از بانیان اصلی وضع موجود است. اما فعالین و رسانههای زنجیرهای با بیمسئولیتی و بیاخلاقی، مدعی هستند که بهصورت کلی از سیاستها و تصمیمگیریهای کشور کنار گذاشته شدهاند!
لازم به یادآوری است که آنچه در یادداشت سردبیر سازندگی با این مفهوم گفته شده: «جامعه جنبشی بدیل جامعه مدنی و شکل تازهای از جامعه تودهای است که در نهایت به دموکراسی نمیرسد. در جامعه جنبشی خیابان است که تعیین تکلیف میکند» دقیقاً همان چیزی است که در سال 88 اصلاحطلبان انجام دادند. یعنی آنها میخواستند از طریق دروغ تقلب میخواستند خیابان تعیین تکلیف کند!
فرافکنی و فرار از پاسخگویی به شیوه مدعیان اصلاحات
روزنامه اعتماد روز گذشته گفتوگویی با شهربانو امانی عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران منتشر کرده که وی درباره عملکرد اصلاحطلبان و کارنامه دولت اعتدال در 7 سال گذشته مدعی شده است: گفت:«زمانی که آقای روحانی و دولت تدبیر و امید که با حمایت تمامقد اصلاحطلبان در سال ۹۲ روی کار آمد، بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که اگر همهچیز هم در دنیا و هم درکشور بهصورت عادی پیش برود، دستکم ۱۶ سال زمان لازم است تا کشور به وضعیتی بازگردد که وقتی احمدینژاد دولت را از خاتمیتحویل گرفت، حاکم بود».
وی همچنین مدعی شده است: «هدف اصلاحطلبان بهطور کلی پیگیری مطالبات بر زمین مانده تاریخی مردم ایران است...اصلاحطلبان تا به این زمان به عهد و پیمانی که با مردم بستهاند، وفادار بودهاند».
گفتنی است مدعیان اصلاحات در فرافکنی و فرار از پاسخگویی استادند. این جریان در طول چهار دهه گذشته به جز دولتهای نهم و دهم مسئولیت اجرایی کشور را عهدهدار بودهاند اما هیچگاه حاضر به پاسخگویی درباره کارنامه فاجعه بار و عملکرد فضاحت بار خود نبودهاند. از سوی دیگر بررسی کابینه حسن روحانی در دو دولت یازدهم و دوازدهم هم نشان میدهد مدیریت فضای اقتصادی کشور با مدیریت «اصلاحطلبان» صورت گرفته است و طبیعتاًً امروز کوچک شدن سفره مردم ماحصل تدابیر و عملکرد «اصلاحطلب»ترین شخصیتهای دولت حسن روحانی است اما این جریان باوقاحت از زیر بار مسئولیت شانه خالی کرده و مدعی است 16 سال زمان نیاز است تا مملکت به شرایط عادی باز گردد.
نظر شما