شناسهٔ خبر: 39787848 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رجا | لینک خبر

دو ماه پس از شکست در انتخابات؛

هرج و مرج در جناح اصلاحات و اعتدال/ آیا آتش تند اصلاح‌طلبان می‌تواند کارگزاران را از دلبستگی به کرسی قدرت جدا کند؟

منظور اصلاح‌طلبان از تغییر رویه اصلاحات، نه تغییر در نحوه ورود به انتخابات که تغییر در شیوه تعامل با حاکمیت است. گذر از حاکمیت طرحی است که از دهه هفتاد توسط اصلاح‌طلبان دنبال می‌شود.

صاحب‌خبر -
گروه سیاسی-رجانیوز: در آستانه انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، یکی از معضلاتی که گریبان‌گیر اصلاح‌طلبان شد، بروز اختلاف در اردوگاه این جریان بود. به طوری که چهره‌های شاخص حزب کارگزاران حاضر به ثبت نام و شرکت در انتخابات نشدند. عمده‌ترین دلیل شکاف در اصلاحات، پذیرش یا عدم پذیرش مسئولیت بی کفایتی دولت تدبیر و حسن روحانی بود. چنانچه غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران، در ایام منتهی به انتخابات گفته بود که خجالت می‌کشد و شرم می‌کند که از روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری حمایت کرده است. کرباسچی مقصر اصلی بحران در اصلاحات را رهبری این جریان دانسته و گفته بود: باید برای رهبری اصلاحات نفر دیگری به غیر محمد خاتمی انتخاب شود.
 
به گزارش رجانیوز، حالا اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت، درحالی چشم امید به انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 بسته‌اند که شکاف در اردوگاهشان بیش از پیش شده است
 
هفته اول اردیبهشت عبدالواحد موسوی‌لاری وزیر کشور دولت خاتمی، طی نامه‌ای از ادامه حضور در شورای‌عالی‌ سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان استعفا داد. گرچه موسوی لاری علت استعفایش را به شرایط جسمی‌اش ارتباط داده، اما پر واضح است که دلیل اصلی کنار کشیدن او از شورای عالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان، وضعیت جسمانی اش نیست.
 
آنطور که از استعفانامه موسوی لاری پیداست، اختلاف بر سر چگونگی فعالیت برای انتخابات آتی ریاست جمهوری دلیل اصلی این استعفا است. موسوی لاری در استعفا نامه‌اش  می‌نویسد: «تا چند هفته دیگر عمر مجلس دهم به پایان می‌رسد و مجلسی دیگر با حال‌وهوایی متفاوت پا به عرصه وجود می‌نهد. دولت فعلی نیز آفتابش بر لب بام است و هرچه بود و هرچه هست به ماه‌های پایانی خود نزدیک‌ می‌شود. در چنین شرایطی نباید از بازنگری در ساختار و سازوکارهای اجماعی اصلاح‌طلبان به‌منظور ایفای نقش بهتر و مناسب‌تر و روزآمدکردن چگونگی حضور اصلاح‌طلبان در عرصه‌های گوناگون غفلت نمود.»
 
استعفای موسوی لاری اما واکنش‌های مختلفی را در پی داشت. بنا به گزارش روزنامه اصلاح‌طلب شرق، حواشی این استعفا به جایی رسیده که برخی سخن از انحلال این شورا می‌زنند، برخی هم می‌گویند این شورا بر اساس برنامه‌های خود ادامه خواهد یافت و برخی هم موضوع را فرای اینها می‌دانند و می‌گویند اساسا اصلاحات نیاز به پوست‌اندازی دارد.
 
منظور از پوست اندازی چیست؟
غلامحسین کرباسچی دبیر حزب کارگزاران در واکنش به استعفای موسوی لاری گفته است: «فکر نمی‌کنم که با یک استعفا و بیانیه یا یک مصاحبه بتوان کاری کرد. این قضایا خیلی ساده نیست. شورای عالی اصلاح‌طلبان و همه نیروهای سیاسی باید ماهیت، هدف و برنامه خود را تعریف کنند. صرف اینکه یک نفر برود و یک نفر بیاید چندان تأثیرگذار نیست.»
 
البته تنها کرباسچی نیست که به‌عنوان یک کارگزارانی اینگونه از شورایعالی سیاست گذاری اصلاح‌طلبان انتقاد می‌کند. محمد قوچانی در یادداشت‌ها و اظهارات متعددی که از پیش از انتخابات مجلس تاکنون داشته، مدام از رخوت در اردوگاه اصلاحات گلایه می‌کند.
 
عضو شورای مرکزی کارگزاران در یادداشتی به تاریخ آذر 98، از بی‌برنامگی اصلاح‌طلبان برای انتخابات مجلس انتقاد کرده و نوشته بود: «نمی‌شود هم حرف‌های انقلابی زد و هم حرف‌های انتخاباتی. نمی‌توان هم اپوزیسیون بود و هم چشمی به حاکمیت داشت. این «آغاز یک پایان» است. «آغاز پایان اصلاح طلبان» خسته و نا استواری که فقط در زمین هموار می‌توانند سیاست ورزی کنند. ما به یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاح‌طلبی را اصلاح کنیم... ما اصلاح طلب می‌مانیم، حتی اگر در اقلیت باشیم... این بی‌تدبیری است که ما را اقلیت می‌کند، نه رای اکثریت....»
 
قوچانی در یادداشتی دیگر که در روزنامه سازندگی انتشار یافت، ضمن اذعان به شکست اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس، نوشت: ما از اصولگرایان شکست نمی‌خوریم، ما به خود می‌بازیم به کارنامه «امید» و به قهر «مشارکت»، اما چه نسبتاً توفیق یابیم چه مطلقاً شکست بخوریم این تازه آغاز داستان است برای بازسازی جبهه اصلاحات که دیگر نمی‌تواند در میانه بوروکرات‌های راست و رادیکال‌های چپ له شود.
 
قوچانی با مقصر دانستن عارف در شکست اصلاحات، ادامه داده بود: «باید شورای عالی اصلاحات که نتوانست تنها وظیفه خود را انجام دهد بازسازی شود. دوران مدیریت «عارفِ» آن پایان یابد و تکلیف احزابی که بدل و بدیل و سایه احزاب دیگرند، روشن شود و در تبارشناسی و گفتمان و راهبرد اصلاحات با دوستان چپ گفتگو‌های راهبردی انجام شود و از خود (حتی کارگزاران) انتقاد شود، باید از نو عالمی ساخت و آدمی و جبهه‌ای.»
 
محمدعلی وکیلی نماینده اصلاح‌طلب مجلس نیز نظری مشابه کرباسچی و قوچانی دارد. وی در گفت‌وگو با «ایسنا»، با اشاره به استعفای موسوی ‏لاری نایب رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان گفته است: این شورا تابعی است از سرنوشت کل اصلاح‌طلبان و کلیت اصلاح‌طلبان نیز در محاق هستند و به نظر من به بن بست کارکردی و جریان‌سازی رسیدند؛ لذا این جریان حتما نیاز به بازنگری دارد، کما اینکه پیش از این هم نیاز به بازنگری داشت و باید تکلیف خود را با خیلی از چیزها مشخص کند.
 
البته وکیلی صریح‌تر از کارگزارانی‌ها به شکاف در اصلاحات پرداخته است. وی با اعلام اینکه جریان اصلاحات سال‌هاست دچار ابهام در راهبرد است، در توضیح علل این ابهام اظهار کرده است: آیا می‏خواهد درون نظام باشد یا بیرون نظام؟ اصلاح‌طلبی درون حاکمیت است یا مدنی؟ اصلاح‌طلبی در مرز اپوزیسیون است یا پوزیسیون؟ ما تکلیفمان را با این راهبرد مشخص نکردیم. برخی در چارچوب اپوزیسیون انتظار عملکرد پوزیسیون دارند که ناشدنی است.
 
دوباره عبور از رهبری اصلاحات؟
این اولین باری نیست که بخشی از اصلاح‌طلبان «عبور از خاتمی» و رهبری فعلی اصلاحات را مطرح می‌کنند. در آستانه انتخابات هشتمین دوره ریاست جمهوری در سال 88، طیفی از اصلاحات، به دلیل عقب ماندن از مطالبات تندروانه شان که خروج از حاکمیت از جمله این مطالبات بود، طرح عبور از خاتمی را مطرح کردند.
 
طیف تندرو معتقد بود که رفتار خاتمی در چارچوب حاکمیت، به ضرر اصلاحات است و برای نیل به اهداف، باید خاتمی را کنار زد. حالا اما با گذشت نزدیک به دو دهه از آن زمان، با توجه به شکست در انتخابات مجلس و از دست دادن اعتماد مردم، طیف تندرو اصلاحات همه چیز را بر باد رفته می‌بیند و با توجه به اظهارات چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب، برای رهایی از این بن بست، راهی جز خروج از حاکمیت ندارد.
 
شاید در ظاهر اینطور به نظر برسد که استعفای موسوی لاری و اظهارات فوق‌الذکر کرباسچی و وکیلی مربوط به اصلاح رویه در اردوگاه اصلاحات است. اما واضح و مبرهن است که دعوای اصلی طیف تندرو اصلاح‌طلبان با شورای عالی سیاست گذاری به رهبری عارف و خاتمی بر سر ماندن یا خروج از چارچوب حاکمیت است. چنانچه محمدعلی وکیلی نیز مطرح می‌کند: جریان اصلاحات می‌‏خواهد درون نظام باشد یا بیرون نظام؟
 
از همین رو باید گفت منظور اصلاح‌طلبان از تغییر رویه اصلاحات، نه تغییر در نحوه ورود به انتخابات که تغییر در شیوه تعامل با حاکمیت است. گذر از حاکمیت طرحی است که از دهه هفتاد توسط اصلاح‌طلبان دنبال می‌شود.

نظر شما