جمهوریت: مجلس دهم روزهاي پايانياش را پشت سر ميگذارد. روزهايي كه حالا بهواسطه شيوع كرونا در ايران و جهان، سختتر از هميشه ميگذرند و مشكلات بيش از پيش نمايان و اميدها كمرنگ شدهاند. آنچه در ادامه ميخوانيد گفتوگو با نمايندهاي است كه برخلاف بسياري از اميديها، پيش از دوره دهم هم سابقه نمايندگي داشته. آن هم در روزهاي طلايي و نخستين انقلاب، در مجالس دوم و سوم. نمايندهاي كه در مقام دبير كميته اقتصادي فراكسيون اميد، بيش از برخي همكارانش در جريان مهمترين معضلات اين روزهاي كشور قرار دارد و البته بهواسطه رويكردها و مواضع صريح سياسي و اجتماعياش در اين ۴ سال و پيش از آن، به عنوان يكي از باتجربههاي مجلس دهم، حرفهاي شنيدني بسيار دارد.
يكي از مهمترين انتقادها به فراكسيون اميد، بهويژه نمايندگان تهران اين است كه شما اگر هم عملكردي داشتيد، در مباحث سياسي بوده و كاري فيالمثل براي معيشت و وضعيت اقتصاد مردم نكردهايد. پاسختان به اين انتقاد كه عموما از سوي جناح رقيب هم مطرح ميشود، چيست؟
واقعا اين طور نيست؛ بنده در دورههاي پيش نماينده شهرستان هم بودهام و ميدانم كه اصولا نمايندگان تهران، كمتر به مسائل حوزه انتخابيه ورود دارند اما اتفاقا ما در مجمع نمايندگان تهران، اقدامات بسياري در اين حوزه داشتيم. ما در بحث راهاندازي خطوط متروي پرديس و اسلامشهر پيگيري بسياري داشتيم. البته بحثم عملكرد شخصيام نيست. ديگر نمايندگان عضو مجمع تهران هم بسيار فعال بودند و زحمت كشيدند. همين طور در بحث توسعه و تجهيز بيمارستانها و مدارس اقدامات بسيار خوبي داشتيم و با پيگيريهايي كه داشتيم، طرحهاي توسعهاي بسياري را البته با همكاري و سختكوشي دوستانمان در حوزههاي اجرايي به نتيجه رسانديم. ما همچنين از سراسر كشور درخواستهاي مردمي بسياري داشتيم. به جز درخواستهاي شخصي و همين طور مراجعات حضوري بسياري هم داشتيم. بهخصوص در دوره اخير، دفاتر مجمع نمايندگان تهران علاوه بر مركز استان، در ۴ شهرستان اسلامشهر، پرديس، ري و شميرانات هم داير شد و ما آنجا هم ملاقات حضوري داشتيم و مردم حوزه انتخابيه با حضور در دفاتر مسائلشان را مطرح ميكردند. همين طور درخواستهاي صنفي بسياري هم داشتيم و مثلا بازنشستگان درخواستهاي صنفي خود را درباره وضعيت معيشتشان به ما نمايندگان تهران انتقال ميدادند و در مقاطعي موج پيامكهاي مردمي ارسال ميشد. تاكيدم اين است كه اتفاقا نمايندگان تهران و به طور كلي بچههاي فراكسيون اميد در بسياري مسائل اقتصادي و معيشتي ايفاي نقش كردند. ازجمله ما در كميسيون برنامه و بودجه يا كميسيونهاي تلفيق بودجه در طول اين چهار سال و كميسيون تلفيق برنامه ششم توسعه كه در دوره فعلي مجلس تشكيل شد، به عنوان نمونه بحث همسانسازي حقوق كاركنان دولت را به تصويب رسانديم كه البته شوراي نگهبان با اين استدلال كه به دليل فقدان منابع مالي كافي، انتظار ناضرور ايجاد ميشود، مصوبه مجلس را رد كرد. همين طور بحث معيشتي فرهنگيان و ديگر كاركنان دولت را دنبال كرديم يا در بحث حقوق كارگران، بهرغم اينكه ساز و كار تعيين حداقل دستمزد بيرون مجلس و در شوراي سهجانبه با حضور نمايندگان دولت، كارفرمايان و كارگران تعيين ميشود، چندان امكان ورود براي مجلس نبود اما به هر حال به عنوان نمايندگان مردم هر سال در اين رابطه پيگير بوديم و سعي كرديم صداي كارگران باشيم.
يك بحث پرتكرار از روزهاي نخست مجلس دهم، بحث از تعداد اعضاي فراكسيون اميد بود كه خيلي زود مشخص شد ريشه اين اختلافنظرها در تفاوت «ليست اميد» و «فراكسيون اميد» بوده و اينكه گروهي از منتخبان «ليست اميد» در ادامه به دليل تمايل به رياست لاريجاني، راهشان را از «اميد» كج كردند. اما اين موضوع دستكم دو سال، در عملكرد اصلاحطلبان مجلس وقفه انداخت. با توجه به آگاهي خودِ اميديها از وزن فراكسيون، آيا بهتر نبود همان ابتدا تكليف را روشن ميكرديد؟ به نظر شما چقدر خودتان هم در اين بلاتكليفي كه به افزايش مطالبات از فراكسيون انجاميد، مقصر بوديد و چقدر اين وضعيت محصول شرايطي بود كه از سوي «مستقلين ولايي» به شما تحميل شد؟
ببينيد اولا بايد توجه داشته باشيد كه امروز ديگر زمان مناسبي براي اين صحبتها نيست و حتي ممكن است نزد افكار عمومي نتيجه منفي داشته باشد.
تشكيل كميته رفع حصر بارها از سوي منتقدان مورد انتقاد قرار گرفت كه اصلاحطلبان به جاي پيگيري مسائل مردم، به دنبال حل مسائل شخصي آن سه محصور هستند. اولا نظرتان درباره اين انتقادها چه بود و مهمتر از آن، باتوجه به اينكه شاهد نوعي رويكرد دوگانه در فراكسيون بوديم، عملكردتان را چطور ارزيابي ميكنيد؟
درباره بحث حصر كه معلوم است موضوع زندگي شخصي ۳ شهروند ايراني نيست. بحث حقوق سياسي ميليونها ايراني است كه مطابق قانون بايد پاسداري شود. نكته مهم ديگر اين است كه ما با توجه به همان شعارهايي كه درباره گشايشهاي سياسي مطرح كرديم، به اين مساله باور داشته و داريم كه بايد با تساهل با منتقدان سياسي برخورد شود. چرا كه اين رويكرد به نفع نظام و اعتلاي حاكميت است. به همين دليل نه فقط بحث حصر، بلكه وضعيت ديگر زندانيان سياسي ازجمله كارگران و فعالان محيطزيستي و بهويژه خبرنگاران و اهالي فرهنگ و ادب را هم پيگيري كرديم. اين باور شخصي بنده و البته مرام جريان اصلاحات است كه به آزادي بيان نگاهي ويژه داريم. مطبوعات بايد آزادانه نقد كنند تا حكومت به اصطلاح بيمه شود. ضمن اينكه چنانچه در نطقهايي كه در صحن داشتم اين مساله را مطرح كردم. بالاخره بايد بررسي شود كه چرا تقريبا تمامي روساي جمهوري و نخستوزيرهاي ما از ابتداي انقلاب تاكنون پس از اتمام دوران خدمتشان، يا در حصر قرار گرفتند يا ممنوعالتصوير و ممنوعالبيان شده و از فعاليت سياسي دور ماندند يا بعضا تخريب شدند و مورد هجمههاي غيراخلاقي قرار گرفتند. به هر حال اين مساله مهمي است و بايد به طور عميق و دقيق مورد بررسي و مطالعه قرار گيرد.
اما درباره عملكرد فراكسيون بايد بگويم دو نگاه وجود داشت؛ يكي اينكه بعضي دوستان معتقد بودند به طور خصوصي و از طريق رايزنيهاي معمول سياسي مسائل را پيگيري كنيم و چند ماه نخست مجلس دهم ما هم پذيرفتيم كه از همين شيوه پيروي كنيم اما نتيجهاي نميديديم و اين شد كه به همراه چند نفر ديگر از اعضاي فراكسيون وارد عمل شديم. خروجي هم البته به رفع حصر نينجاميد اما به هر حال تحولاتي صورت گرفت و رفت و آمدهاي اعضاي نزديك خانواده محصوران ميسر شد. البته اين بحث مربوط به ۶ ماه نخست است. بعد از تشكيل كميته رفع حصر كه به هر حال خود آقاي عارف هم همراهي كرد و به اتفاق با روساي قوا ديدار كرديم اما فكر ميكنم.
اگر هما ن روزهاي نخست مجلس دهم، فراكسيون اميد وارد عمل ميشد و مثلا نامهاي خطاب به مقامات ارشد نظام تهيه ميكرديم كه پيشنهاد آن مطرح شده بود، به راحتي ميتوانستيم بيش از ۱۰۰ تا ۱۲۰ امضا از نمايندگان بگيريم.
ما حتي اقدامات اوليه براي تدوين نا مه را آغاز كرديم اما برخي دوستان مخالفت و نهي كردند.
البته ما عقب نكشيديم اما طبيعا وقتي چنين شرايطي ايجاد شد، ديگر نمايندگان هم آنچنان حمايت نكردند.
بحث اين است كه كاري كنيم كه منتج به نتيجه شود و…
بحث رفع حصر هم البته لزوما بحث آزادي سه سياستمدار قديمي و عزيز ما نيست. بحث گشايشهاي سياسي است.
علت چيست؟ احيانا منظورتان تفاوت پايگاه اجتماعي امروز فراكسيون اميد نسبت به ۴ سال پيش است؟ اينكه فكر ميكنيد آن زمان به دليل پشتوانه اجتماعي قدرتمند اين كار نتيجهبخش بود؟
البته؛ آن زمان فضا به نحو ديگري بود.
اما آيا فكر نميكنيد اگر مثلا امروز آن پايگاه و حمايت اجتماعي از شما و اصلاحات وجود ندارد، بخشي ناشي از همين عملكرد شما در ۴ سال مجلس دهم بود؟
بله، به هر حال عملكردمان بيتاثير نبوده؛ اما اگر بخواهم واقعبينانه و منصفانه نگاه كنم بايد بگويم امروز با نوعي بياعتمادي عمومي – و نه نااميدي – نسبت به دستگاهها و نهادهاي انتخابي مواجهيم. به همين دليل هم ديديم در همين انتخابات اخير، مردم آنچنان كه در چند انتخابات قبل شاهد بوديم، پاي صندوق حاضر نشدند.
تحليلتان درباره رفتار انتخاباتي شهروندان يا به بيان دقيقتر بخشي از جامعه كه معمولا به اصلاحطلبان راي ميدهند، چيست؟ به نظر شما چه اتفاقي افتاد كه اين انتخابات با مشاركت پايين برگزار شد؟
لازمه كنشگري سياسي و اصلاحطلبانه اين است كه اميد را از دست ندهيم و با اميد جلو بياييم. منكر اين مساله نيستم و به آن باور دارم. اما اگر اشتباه نكنم فروردين ۹۸ (يعني حدود ۱۰ تا ۱۱ ماه پيش از انتخابات مجلس يازدهم) كه به بهانه آغاز سال نو به يكي از رسانههاي اصلاحطلب سر زديم، وقتي خارج از مصاحبه صحبت ميكرديم، بحث دوستان اين بود كه مردم يا دستكم كساني كه به اصلاحطلبان راي ميدهند، مشاركت چنداني نخواهند داشت اما ما طبيعتا همچنان اميد داشتيم. اما حدود يك ماه مانده به نامنويسي انتخابات (اواخر تابستان ۹۸) من هم كمكم به اين نتيجه رسيده بودم كه انگار نبايد چندان اميدي به حمايت مردم داشته باشيم. نتايج نظرسنجيها هم البته همين مساله را نشان ميداد. با اين حال باز نظرمان اين بود كه ما كنشگر سياسي هستيم و بايد در انتخابات شركت كنيم و اشكالي هم ندارد كه راي نياوريم. البته همان زمان هم بعضي دوستان ازجمله خود آقاي عارف دستكم در گفتار نگاهي متفاوت داشت. اگر اشتباه نكنم بعد از نامنويسي با ايشان صحبت كردم كه تاكيد داشت به هر حال وقتي به روزهاي انتخابات نزديك شويم، باز شور و حال انتخاباتي بيشتر خواهد شد. اما آقاي خاتمي نگاهي ديگر داشت. چنانكه اسفند ۹۷ وقتي بههمراه ديگر اعضاي فراكسيون اميد با ايشان ديدار كرديم، همان زمان گفت كه ديگر معلوم نيست حتي با «تكرار» من هم مردم پاي صندوق حاضر شوند. اما جالب است ايشان به عنوان كنشگري سياسي و وفادار به نظام با وجود آنكه عرض كردم، از يك سال قبل از انتخابات هم ميدانست چه اتفاقي خواهد افتاد اما باز تا آخرين لحظه ايستاد و صندوق انتخابات را ترك نكرد. پيش از آن هم اصلاحطلبان را به نامنويسي تشويق كردند.
حتي آقاي كروبي از حصر خواهان نامنويسي همه اصلاحطلبان شد.
بله؛ اين نشان ميدهد كه اين بزرگان به كليت نظام وفادار و دلسوزند. به هر حال اما بعد از ردصلاحيت گسترده اصلاحطلبان توسط شوراي نگهبان، شوراي عالي سياستگذاري اصلاحطلبان به درستي اعلام كرد كه ليست نخواهد داد و همين كار را هم انجام داد.
به اعتقاد بسياري ناظران، فعال شدن هيات عالي نظارت مجمع تشخيص و بعضي توصيهها و حوادث مهم ديگر در جريان مجلس دهم، فضا را به سمتي برد كه نهادهاي انتخابي بهويژه مجلس از جايگاه خود به عنوان «نهاد در راس امور» دور شد. اگر حتي فرض كنيم جرياني با برنامهريزي قبلي به دنبال اين مساله بوده، شما در قضاوت عملكردتان در اين حوزه چه ميگوييد؟! آيا نمايندگان دوره دهم – چنانكه امروز از منتخبان دوره يازدهم ميشنويم- مقصر بودند؟
ببينيد بخشي از دوستان اصلاحطلب عملكرد هيات نظارت را خلاف قانون نميدانستند و معتقد بودند رهبري بر اساس اصل ۱۱۰ بخشي از مسووليت خود را به هياتي خاص در مجمع تشخيص تفويض كرده است. اما فارغ از اين، فكر ميكنم رييس مجلس در اين قضيه جفا كرد. البته بنده اين مساله را حتي به خود ايشان هم گفتهام. حتي اخيرا بعد از ردصلاحيت حدود ۸۰ نفر از نمايندگان فعلي، رييس مجلس در جلسهاي، نمايندگان را دعوت كرد كه صحبت كنيم، بنده به ايشان گفتم كه با توجه به روندي كه طي شد، فكر ميكنيد چقدر احتمال داشت خود شما را هم رد كنند؟! فارغ از اينها اما بنده ايشان را از قديم ميشناسم و نميدانم چرا چنين عملكردي داشت اما به نظرم، رييس مجلس در بحث جايگاه و شأن مجلس، چنان كه بايد وارد عمل نشد و كوتاهي كرد.
به هر حال فكر ميكنيد شما و فراكسيون اميد به عنوان گروهي كه يك سوم مجلس را در اختيار داشت، با نگاهي واقعبينانه ميتوانستيد عملكردي بهتر از اين داشته باشيد و مانع از تحقق اين اتفاق شويد؟
ما آنچه ميشد را انجام داديم. هم در رسانهها يا صحن مجلس انتقاد كرديم و هم پشتپرده پيگيري و رايزني كرديم. ما حتي در بحث خاص تصويب لوايح چهارگانه مربوط به FATF كه به هر حال در همين ساز و كار مجمع تشخيص بلاتكليف مانده، به رهبري نامه نوشتيم. به جز اين هم در بحثهاي ديگري كه به نحوي تاكيد بر شأن مجلس هم بود، نامهنگاريهاي غيرعلني زياد داشتيم. شايد اگر بخواهم عملكرد فردي خود را بررسي كنم، راستش نسبت به چندماه نخست اين دوره، كمي ناراضي هستم. البته همان زمان هم مثلا در اولين نطقم در مهرماه ۹۵ بسياري از مسائل كشور را با صراحت بيان كردم. ازجمله از اين گفتم كه رويكرد نظاميگري منسوخ شده يا بحث «جنگ آب» را با استناد به تحقيقات گروهي از كارشناسان قديمي حوزه آب، مطرح كردم كه در ادامه ميزي در شوراي عالي امنيت ملي در اين رابطه تشكيل شد.
بله، موضوع مهمي بود و سالهاي بعد استعفاي دستهجمعي نمايندگان اصفهان يا چند چالش مهم ديگر در حضور رييسجمهوري در صحن علني مجلس رقم خورد.
دقيقا؛ منتها مثلا در بحث حصر يا ديگر گشايشهاي سياسي، از آنجا كه دوستان تاكيد داشتند آهسته حركت كنيم، كمتر پيگيري علني داشتم كه شايد امروز كمي از اين بابت پشيمان باشم، چرا كه در ادامه فهميديم، سكوتمان بيفايده بود.
از ديماه ۹۶ تحولاتي رقم خورد كه به نحوي نشان از ايجاد نوعي بياعتمادي عمومي نسبت به حاكميت داشت. روندي كه در ادامه مثلا در آبانماه ۹۸ به اوج رسيد و همزمان شاهد بالا گرفتن مطالبات عمومي بوديم؛ به نحوي كه بخشي از جامعه كه مطالبات سياسي داشت و پيشتر اين مسائل را در شعارهاي انتخاباتي شما و ديگر اصلاحطلبان، دستكم در كلام ميديد، به تعبيري از اين حد و حدود فراتر رفت. در چنين شرايطي مجلسي روي كار آمده كه حتي در كلام هم با آن مطالبات همراهي ندارد. به نظر شما، به عنوان نماينده ادوار و فعلي مجلس، نمايندگان دوره يازدهم مثلا در همين تهران كه در انتخابات مشاركت ۲۶ درصدي را تجربه كرد، چگونه ميخواهند از شهروندان نمايندگي كنند؟
بگذاريد ابتدا بخشي از صحبت شما را اصلاح كنم. مشكل امروز به اصطلاح عبور مردم از اصلاحطلبان نيست. چنانكه ديديم شعارهاي مشابهي درباره جناح راست هم مطرح شد و درواقع امروز شاهد نوعي بياعتمادي عمومي نسبت به اداره كشور مواجهيم، نه صرفا نااميدي از اصلاحطلبان.
فرمايشتان صحيح؛ با اين حساب، نگاهتان در قبال آينده چيست؟
بله! اين نقص كه وارد است. با اين مشاركت حداقلي مشكل خواهيم داشت. البته ايراد قانوني ندارد. اما اينكه مجلس يازدهم تا چه ميزان مطالبات عمومي را دنبال خواهند كرد، محل پرسش است. به نظرم بايد منتظر و البته اميدوار باشيم. در عين حال فكر ميكنم لازم است حاكميت از مجلس پشتيباني كند و بايد ببينيم حاكميت از مجلسي كه مثلا در بحث FATF و بسياري موارد ديگر، نتوانست نظرش را عملياتي كند، در آينده چقدر حمايت خواهد كرد. البته منتخبان اساسا نگاهي متفاوت دارند و مثلا صراحتا از مخالفت با FATF ميگويند. اتفاقا مثال ديگري كه باعث شد از عملكرد رييس مجلس انتقاد كنم، در همين بحث بود.
چطور؟!
مقطعي با تصويب هيات رييسه مجلس قرار شد ۳ فراكسيون سياسي مجلس جلساتي را به طور مشترك برگزار كنند تا با همفكري بتوانيم راهكارهايي براي برونرفت از وضعيت بد اقتصادي و معيشت مردم ارائه كنيم. ما جلساتي برگزار كرديم و بنده و چند نفر ديگر از فراكسيون اميد در اين جلسات كه به رياست آقاي پزشكيان، نايبرييس اول برگزار ميشد، حضور داشتم. از دو فراكسيون ديگر هم نمايندگان بودند. در نهايت فرمهايي تهيه شد تا ببينيم در چه مواردي، اجماع هر سه فراكسيون وجود دارد و جالب آنكه آنچه به عنوان بالاترين راي و موضوعي كه اجماع كامل هر ۳ فراكسيون را پشت خود داشت، بحث تسهيل روابط خارجي بود. مشخصا «پرهيز جدي از تنش و رعايت الزامات روابط بينالملل و تسريع در بهبود روابط خارجي» مورد اجماع هر ۳ فراكسيون بود. لذا ما از رييس مجلس خواستيم اين مهم را به عنوان خروجي اين جلسات در نامهاي خطاب به رهبري اعلام كند تا زمينه عملياتي شدن اين خواسته مجلس فراهم شود. آقاي لاريجاني زير بار نرفت كه البته استدلالش اين بود فايدهاي نخواهد داشت. اما تاكيد ما اين بود كه وظيفه مجلس اين است كه نظراتش را بيان كند و اين مساله خواسته اجماعي نمايندگان بوده است.
و سوال آخر درباره كليت مشكلات كشور؛ شما از ابتداي انقلاب در صحنه حاضر بوديد. در مجالس دوم و سوم، نماينده مردم بوديد و همين امروز هم نماينده مجلس هستيد. اما ما با مشكلاتي روبهرو هستيم كه در اين ۴ دهه مرتفع نشده، بهخصوص با توجه به بحران اخير و شيوع كرونا اين مشكلات دوچندان شده است؛ چه بايد كرد؟!
آنچه تجربه و دانش من ميگويد اين است كه تا نگاهمان به روابط خارجي، نگاهي مثبت و ايجابي نباشد، مشكلاتمان در حوزههاي مختلف مرتفع نخواهد شد. تجربه نشان داده قدرتهاي نظامي به صرف اتكا به توانمندي نظامي خود قادر به ميدانداري نخواهند بود. ما اتحاد جماهير شوروي را داشتيم. همين امروز كره شمالي را ميبينيم كه كشوري هستهاي است اما نان ندارد. حتي ايالات متحده با وجود توانمنديهاي اقتصادي و نظامي، مثلا در قبال كرونا غافلگير ميشود كه نشان ميدهد تمركز بودجه بر مسائل نظامي راهگشا نيست و يك ويروس كوچك، زمينگيرشان ميكند. بنابراين لازم است نگاهمان را تغيير دهيم. بايد عموم مردم را در نظر بگيريم و به سلايق همه توجه كنيم. ايران براي همه ايرانيان است. بايد نگاهمان به عدالت را بر پايه عدالت عمومي تغيير دهيم. ماركسيستها به دنبال تحقق عدالت عمومي بودند اما موفق نشدند. سرمايهداري در مقاطعي موفقيتهايي داشت اما باز هم موفق نبود. امروز در شرايطي قرار داريم كه همه كشورهاي دنيا، بهويژه كشورهاي جهان اول مقابل كرونا غافلگير شدند و به همين دليل همگي بايد توجه داشته باشيم كه مبادا مقابل شورش گرسنگان غافلگير نشويم. بنابراين لازم است كه نگاهمان را تغيير دهيم. بايد توازني ميان حقوق فردي و اجتماعي شهروندان ايجاد كنيم. شهيد مطهري بحث جالبي در بحث عدالت اجتماعي دارد؛ ما كشوري مسلمان هستيم. يك بحث اساسي اين است كه آيا عدالت شاخص دين است يا دين شاخصي براي عدالت؟ شهيد مطهري معتقد است كه اين عدالت است كه بايد شاخص دين قرار گيرد. امروز بايد ببينيم در بحث عدالت عمومي، حقوق اجتماعي و سياسي شهروندان و بحث توزيع درآمد چه كردهايم؟ آمارها كه منفي است. پس بايد روشمان را تغيير دهيم.
شايد بد نباشد فراكسيون اميد به خاطر حمايت از بعضي حقوقدانان شوراي نگهبان يا وزراي كابينه از مردم عذرخواهي كند
بحث حصر، بحث آزادي ۳ سياستمدار محصور نيست، بحث حقوق سياسي ميليونها ايراني است كه مطابق قانون بايد پاسداري شود
پيرو شعارها و مرام اصلاحطلبانه به آزادي بيان اعتقاد داريم و به همين دليل پيگير وضعيت زندانيان سياسي، فعالان مدني و بهويژه خبرنگاران زنداني بوديم
امروز با نوعي بياعتمادي عمومي – و نه نااميدي – نسبت به دستگاهها و نهادهاي انتخابي مواجهيم به همين دليل هم مردم آنچنان كه در چند انتخابات قبل شاهد بوديم، پاي صندوق حاضر نشدند
فروردين ۹۸ صحبت از عدم مشاركت پرشور در انتخابات اسفند مطرح بود اما ما همچنان اميد داشتيم يك ماه پيش از نامنويسي اما به اين نتيجه رسيدم كه نبايد منتظر حمايت و مشاركت گسترده باشيم
آقاي عارف همچنان تاكيد داشت شور انتخاباتي در روزهاي پاياني ايجاد ميشود
آقاي خاتمي همان اسفند ۹۷ در ديدار با اعضاي فراكسيون اميد هشدار داد كه شايد «تكرار» او هم مردم را پاي صندوق نياورد
خاتمي و كروبي بهرغم اينكه ميزان مشاركت را پيشبيني ميكردند، به دليل اينكه به كليت نظام توجه دارند و دلسوز كشورند، باز تا روز آخر مردم را به مشاركت تشويق كردند
رييس مجلس بعد از ردصلاحيت بيش از ۸۰ نماينده فعلي در جلسهاي از نمايندگان دعوت كرد و آنجا در جمع به ايشان گفتم كه فكر ميكنيد احتمال داشت حتي خود شما را هم ردصلاحيت كنند؟!
رييس مجلس در بحث جايگاه و شأن مجلس و ورود هيات عالي نظارت، چنان كه بايد وارد عمل نشد و كوتاهي كرد
در بحث تحديد جايگاه و شأن مجلس هر آنچه ميشد، انجام داديم. هم در رسانهها و هم در صحن مجلس انتقاد كرديم و هم پشتپرده پيگيري و رايزني كرديم. حتي در بحث FATF كه به هر حال در همين ساز و كار مجمع تشخيص بلاتكليف مانده، به رهبري نامه نوشتيم
وقتي به پيشنهاد رييس مجلس، جلسات ۳ فراكسيون سياسي براي ارايه راهكار در حل مشكلات كشور تشكيل شد، «پرهيز جدي از تنش و رعايت الزامات روابط بينالملل و تسريع در بهبود روابط خارجي» مورد اجماع هر ۳ فراكسيون بود و درنهايت از رييس مجلس خواستيم اين مساله را در نامهاي به رهبري انتقال دهد اما رييس مجلس نپذيرفت
منبع: اعتماد
نظر شما