اعتمادآنلاین| محمدرضا تاجیک استاد دانشگاه و مشاور سیاسی رییس دولت اصلاحات در یادداشتی که در اختیار اعتمادآنلاین قرار داده است به نحوه مدیریت دولت در بحران کرونا انتقاد کرده است.
مشروح یادداشت دکتر محمدرضا تاجیک به شرح زیر است:
1
فرض کنید در شرایط کرونایی در وضعیتی قرار دارید که، از یکسو، به علل گوناگون داخلی و خارجی با بحران اقتصادی مواجه هستید و بهسختی کشور را اداره میکنید، از سوی دیگر، نه امکان تامین مالی همگان را دارید، و نه (بهویژه) امکان قرنظینهکردن هفت دهک پایین جامعه (دهکهای زیر خط فقر) را، از جانب سوم، نه امکان ایجاد اجماع میان نهادهای مختلف حکومتی و حاکمیتی برای اعمال الگوی چینی را دارید، و نه ظرفیت و امکان چنین مدیریت بحرانی را، و از جانب چهارم، بر این فرض شدهاید که این ویروس برای مدت زیادی میهمان ناخواندهی ماست، لذا باید با آن بهگونهای کنار آمد و وارد مذاکره شد، و حتی از فرصتهایش بهره برد. در چنین وضعیتی، راهبرون رفت کدام است؟ در یک حصر منطقی چهار راه پیداست: نخست، ایمنی گلهای، دو دیگر، مدیریت چینی، سه دیگر، مدیریت ایرانی، چهار دیگر، پاککردنِ صورت مسئله (معما) و ساختگی و کاذب فرضکردن آن.
2
انسانِ ایرانی اکنون، جایی در جغرافیای گنگ و گیج - نه این نه آن، هم این هم آن، نه قهری نه سهلی، هم قهری و هم سهلی، نه شرقی، نه غربی، هم شرقی و هم غربی، نه این نهاد نه آن نهاد، هم این نهاد و هم آن نهاد، نه استبدادی، نه دموکراتیک – مدیریتِ ایرانی ایستاده است، با کمترین امید به اینکه مدیران: یک، در هر حال از آزمون و خطا پرهیز میکنند. و بر سر جان مردم قمار نمیکنند و یا جان مردم را هزینهی اثبات و ابطال تصمیمها و تدبیرهای خود نمیکنند. دو، از دانش و تجربهی جهان و جهانیان بهره فراوان میبرند.
سه، در هیچ شرایطی نمیگذارند شرایط از کنترل و مدیریتشان خارج شود، و اندک سرمایهی اجتماعیِ باقیمانده را بهسادگی از دست نمیدهند. چهار، در هر شرایط اولویت نخستشان «سلامت» مردم است، یا سلامت، کلیدواژهی هر متن تصمیم و تدبیر آنان است، و برای تامین و تحفظ آن، حتی از نوعی اعمال اقتدار حکومتی پرهیزی ندارند. یا با بیانی دیگر، به علل گوناگون (که در این مقال مجال تامل در آنان نیست) در شرایط کنونی بسیاری از مردم اطمینان ندارند که اصحاب تصمیم و تدبیرشان تفاوت و تمایز میان وضعیتِ استثنا یا بحرانی را با وضعیتِ عادی میدانند، و میدانند که این ناامیدی و نااطمینانی مردم زمانی بیشتر تشدید میشود که در جلوی نگاه خیرهی مردم وضعیتِ استثنا بهراحتی تبدیل به وضعیتِ عادی و بالعکس شود، یا در زندگی عادی و روزمرهی خود آنقدر از وضعیتِ استثنا و وضعیتِ بحران بشنوند که چنین وضعیتهایی در نزدشان وضعیت طبیعی و عادی گردد، و یا در وضعیتِ استثنا و بحران گفتارها و رفتارهایی از کنشگران سیاسی و حکومتی خود ببینند که پنداری همهچیز آرام است و اوضاع کاملا بر وفق مراد.
3
برای نمونه، اندکی به تدبیرِ برخی تدبیرگران منزلِ کرونازدهی امروز جامعه و مردمان آن توجه کنید. نوعی بیاعتنایی شگرف نسبت به پیچیدگی هولناک وضعیت اپیدمی کنونی و فقدان احساس و ادراک بحران بر سر هر کوی و برزن حکومتی و غیرحکومتی دیده میشود. اگر به تصریح بدیو پیچیدگی یک اپیدمی از این واقعیت ناشی میشود که همواره نقطهی اتصال تعینهای طبیعی و اجتماعی است، بنابراین، تحلیل کامل آن باید ناظر به نقاط تقاطع باشد: باید به نقاط تقاطع این دو تعین پی برد و برآیند آنها را آشکار کرد، در میان اصحاب تصمیم و تدبیر ما تنها چیزی که مشاهده نمیشود تحلیل همین «نقطهاتصال»هاست.
لذا همواره چند گام از بحرانها عقب هستند و امکان شناسایی خطوط گریز بحران در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بهداشتی و... و پیشبینی «آنچه بحران (ویروس کرونا) میتواند بکند» را ندارند. مستله حتی از آنچه گفتیم مسئلهدارتر است، زیرا این اصحاب تصمیم و تدبیر نیک نمیدانند که تبعات هر تصمیم و تدبیرشان دقیقا چیست؟ در فردای اعلام خروج پلکانی از قرنطینه با چه وضعیتی مواجه خواهند بود؟ در فردای اعلام پرداخت وام یکمیلیونتومانی چه واکنشی از سوی مردم خواهند دید و چه ابعادی بر بحران موجود خواهند افزود؟ وقتی تلاش دارند جامعه را – با عادی نشاندادن وضعیت غیرعادی - بهاصطلاح نوعی مدیریت روانی و روحی و احساسی و رفتاری کنند، در شهر و خیابان و جاده و... چه حادث خواهد شد؟ وقتی نابهجا و ناجور و نابهنگام دفعتا دموکراتیک میشوند و بهجای اعمال اقتدار به سیاستِ التماسی و خواهشی و کاملا بهداشتی متوسل میشوند، با چه نتایجی مواجه خواهند شد؟ وقتی ترددها یا مسافرتهای بیناستانی آزاد میشود، ویروس چه میکند و چه میتواند بکند؟ وقتی از فاصلهی اجتماعی (یا فیزیکی) صرفا یک امر اخلاقی-زیباشناختی (به سبک اخلاق زیباشناختی فردی یونانیان باستان) میسازند، با چه نوع صفها و باهمبودگیهای از نوع نزدیک (بسیار نزدیک) روبهرو خواهند شد؟ وقتی از تعطیلی کامل کسبوکارها دفاع میکنند، تا چه اندازه امکان متحققکردن آن را دارند، و اگر چنین امکانی نباشد با چه پدیدهای مواجه خواهند شد، و اگر شدند چه باید بکنند و چه نباید بکنند؟ میدانم که پدیدهی کرونا در هر لحظهی خود یک «رخداد» (غیرقابل پیشبینی) است و تحولات شرایط کرونایی چنان سریع پیش میآیند که بعید است به یاد کسی بماند چقدر رادیکالاند، و میدانم در پس و پشتِ هر تصمیم و تدبیر، ملاحظات و استلزامات و محدودیتها (یا جبرگونهها)ی بسیاری نهفتهاند و گزینهها را به حداقل رساندهاند، و گاه آگاهانه و عامدانه ریسک میشود و از بازخوردهای منفی و هزینههای آن استقبال میگردد، اما این نیز میدانم که برخی از تدبیرگران امروز منزل ما، از علم و دانش و تجربهی حکومتمندی بهرهی چندانی نبردهاند و از اینرو، اکثرا «ابنالوقت» نیستند و معمولا در تعطیلات تاریخی بهسر میبرند، لذا آنچه بهعنوان «مدیریت شرایط بحرانی» در صحنهی تئاتر روزمره جامعه به نمایش درمیآید، معمولا چندان از خاصیت اقناع/اشباعکنندگی و تولید رضامندی و اطمینان برخوردار نیست.
بهعنوان کلام آخر، همچون بسیاری از ایرانیان امیدوارم کروناویروس ملاحظات و محدودیتها و شرایط سخت امروز ما را درک کند و اندکی مهربانتر با رفتار کند و دوباره فیلش یاد هندوستان نکند و بازگشتی غیرمنتظره نداشته باشد، چرا که در آنصورت تنها یک خدا میتواند آنان را نجات دهد.
چکیده یادداشت محمدرضا تاجیک درباره مدیریت ایرانی کرونا
-
نوعی بیاعتنایی شگرف نسبت به پیچیدگی هولناک وضعیت اپیدمی کنونی و فقدان احساس و ادراک بحران بر سر هر کوی و برزن حکومتی و غیرحکومتی دیده میشود
-
اصحاب تصمیم و تدبیر ما همواره چند گام از بحرانها عقب هستند و امکان شناسایی خطوط گریز بحران در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بهداشتی و... و پیشبینی «آنچه بحران (ویروس کرونا) میتواند بکند» را ندارند.
-
برخی از تدبیرگران امروز منزل ما، از علم و دانش و تجربهی حکومتمندی بهرهی چندانی نبردهاند و از اینرو، اکثرا «ابنالوقت» نیستند و معمولا در تعطیلات تاریخی بهسر میبرند
-
اصحاب تصمیم و تدبیر نیک نمیدانند که تبعات هر تصمیم و تدبیرشان دقیقا چیست؟ در فردای اعلام خروج پلکانی از قرنطینه با چه وضعیتی مواجه خواهند بود؟
نظر شما