فوت هریک از اعضای خانواده خود به تنهایی شرایط سختی را به وجود میآورد؛ اما انسانها طی قرنها و بر اساس تجربه، راههای سوگواری را ابداع کردهاند که عبور از دوران سوگ را هموارتر میکند؛ اما اینروزها و با توجه به شرایط قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی هیچ یک از آداب و رسوم متداول عزاداری قابل اجرا نیست و گاهی حتی افراد مجبور هستند کاملا تنها و بیبهره از حمایتهای دوستان و خانواده، این دوران سخت را سپری کنند.
پدر من، محسن سرمد بیست و پنچم اسفند نود هشت، بر اثر بیماری کرونا فوت شد. مرگ ایشان با توجه به اینکه علائم رایج بیماری، تنها یک روز قبل از فوتشان بروز پیدا کرد؛ برای ما بسیار ناگهانی و دردناک بود و این در حالی بود که کل خانواده نیز تا دو هفته پس از خاکسپاری در قرنطینه کامل بودیم.
در مورد علت انتقال ویروس به پدرم که بهنظر میآید قبل از اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران مبتلا شده بودند و شرایط تحویل پیکرشان و خاکسپاری نکات قابل تاملی وجود دارد؛ اما در این متن قصد دارم تنها از تجربه سوگواری در قرنطینه و راههای پیشنهادی برای حمایت از خانوادههای عزادار بنویسم تا این دوره سخت را کمی راحتتر سپری کنند. به امید آنکه به کار بیاید.
در تمامی رسوم سوگواری در همه ادیان و فرهنگها همراه بودن با خانواده عزادار و تنها نگذاشتن آنها یکی از ارکان مهم مراسم سوگواری است؛ که البته در شرایط قرنطینه هم میتوان با انجام کارهای سادهای این حس را به صاحبان عزا القا کرد که تنها نیستند.
نظر شما