شناسهٔ خبر: 38784905 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان | لینک خبر

خاطرات دوران قرنطینه خانگی پزشکی که خودش کرونا گرفت

رضا حجتی مروستی پزشکی که پس از درگیر شدن کشور با ویروس کرونا داوطلبانه به دو بیمارستان «امام خمینی» و «یاس» تهران می رفت تا به کادر درمان در جنگ با کرونا کمک کند، از دوران خانه نشینی خود پس از ابتلا به کرونا توضیح میدهد.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، اندازه کرونا در ایران هنوز زیر 10 هزار نفر است اما سایه این اندازه کوچک اما «سریع‌الانتشار» تا همینجای کار باعث خانه نشینین میلیون ها نفر شده است.روزانه شبکه های تلویزیونی،رادیویی رسانه های آنلاین و مکتوب مطالب زیادی درباره نحوه انتشار کرونا،گروه های آسیب پذیر و آمارهای مربوطه منتشر می کنند و توصیه هایی را نیز برای مردم دارند. با این وجود ویروس در چشم برخی ها هنوز کوچکتر از حد واقعی اش است و برای تعدادی دیگر بزرگتر از آنی که هست.برای نشان دادن گوشه ای از واقعیت های کرونا و دردسرهایش برای مبتلایان به سراغ یکی از افرادی رفته ایم که مدتی ست درگیر این بیماری شده است. رضا حجتی مروستی پزشک داوطلبی ست که پس از درگیر شدن کشور با ویروس کرونا داوطلبانه به دو بیمارستان «امام خمینی» و «یاس» تهران می رفت تا به کادر درمان در جنگ با کرونا کمک کند ولی خود نیز در تله این ویروس جدید افتاد. او حالا در قرنطینه خانگی به سر می برد اما درحالیکه در این دوران باید طبق توصیه ها استراحت کند، همچناتن حسابی مشغول مبارزه با کرونا البته از راه دور است. این پزشک جوان در دوران نقاهت هم به دنبال هماهنگی کارهای جهادی برای کمک به کروناست. او حتی به دلیل این مشغولیت، پیشنهاد ما برای نوشتن متن کوتاهی را نیز رد و به ارسال وویس اکتفا کرد با اینحال او را راحت گذاشتیم و از او نپرسیدم آیا این هم از عوارض ابتلا به کروناست!در متن زیر بخشی از مطالبی را که او به صورت صوت برای خبرنگار روزنامه «فرهیختگان» ارسال کرده است را می خوانید.

نشانه های کرونا در من از همان ابتدا به صورت «تنگی نفس» شروع شد به نحوی که در حین کار یکی از دوستانم به نام دکتر عفت نژاد از من پرسید چرا تنگی نفس داری؟ برایم جالب بودم که چرا خودم اصلا حواسم به این مشکل نبوده است .کمی که به خودم آمدم، دیدم راست می گوید.

وقتی صبح روز بعد از خواب بیدار شدم دیدم «تب» و «بدن درد» دارم. همه ی این نشانه ها درکنار یکدیگر برای منی که چندین روز افراد مبتلا به کرونا را دیده بودم تداعی کننده این ویروس بود. بلافاصله به بخش آمدم و با اساتید حاضر در این بخش به خصوص دکتر دارائی صحبت کردم. او هم نظرش مانند من بود و می گفت احتمالا به کرونا مبتلا شده ای. مجبور شدم آزمایش بدهم. سی تی اسکن ریه، نمونه برداری از ته حلق و انتهای بینی را انجام دادم. بعد از آن به سرعت به داروخانه رفتم تا سه نمونه از داروهایی که نیاز داشتم را تهیه کنم. یکی داروی ضد ویروسی به نام «اسلتامیویر» بود،دیگری «هیدروکسی کلروکین» و سوم هم داری مسکن «ناپروکسن». این داروها را باید به مدت 5 روز و به مدت هر دوازده ساعت مصرف می کردم. سی تی اسکن جوابش آمد و الحمدلله ریه ام درگیری خاصی نداشت. باید 48 ساعت یا همان دو روز تا رسیدن جواب آزمایشات منتظر می ماندم و در طول این مدت مجبور بودم ارتباطم را با دیگر همکاران و بیماران قطع کنم. در یکی دو روز اول، علائم در من شدیدتر می شد. تب و بدن درد بر بدنم غالب بود به همراه تنگی نفس که بعد از مدتی سردرد هم به آن ها اضافه شد. البته این علائم پس از مصرف داروها سیر نزولی پیدا کردند اما با اینحال در طول شب این علائم تشدید می شدند.
در این دو روزی که در بیمارستان تقریبا حالت قرنطینه داشتم پیگیر امور غیر بالینی بودم. اقدامات مدیریتی و هماهنگی برای بهبود فعالیت های کادر درمان را انجام می دادم. کارهایی مانند پیگیری کارهای کمیته تحقیقات کرونا، پیگیری چیدن کشیک های کادر درمان و دریافت تجهیزات مورد نیازشان.

بعد از دو روز جواب تست کرونا آمد. برای گرفتن جواب تست به مسئول مربوطه مراجعه کردم. از من خواست تا روی صندلی بنشینم تا با هم درباره آغاز یک کار رسانه ای و تولید محتوا برای بیمارستان صحبت کنیم. اما اول از او پرسیدم جواب تست چه شده است که در جوابم گفت بهتر است دوباره تست بدهی. با توجه به اطلاعاتی که از این بیماری به دلیل تحقیقات داشتم و با بیماران کرونایی هم به صورت مستقیم سروکار داشتم و همچنین نمونه گیری کاملی که از من انجام شده بود، می دانستم اشتباه درآمدن نتایج آزمایشم تقریبا غیر ممکن است. به او اصرار کردم جواب را بگوید. گفتم نکند میخواهند من را آماده ی شنیدن پاسخ کنند . بیشتر برایش توضیح دادم که من داوطلبانه به اینجا آمده ام و با مثبت شدن تست ناراحت نمی شوم بلکه می خواهم واقعیت را بدانم تا از دیگران و خودم دربرابر آلودگی ها و عوارض این ویروس حفاظت کنم. اینجا بود که گفتند بله تست تو مثبت شده است.
اینجا کمی ناراحت شدم البته نه از کرونا گرفتن، زیرا آن را پذیرفته بودم، بلکه از اینکه باید خودم را ایزوله و قرنطینه کرده و سنگر کمک به بیماران را ترک می کردم ناراحت بودم. قبلا تجربه حضور زلزله کرمانشاه، سیل خوزستان و لرستان و اتفاقات دیگر را داشتم اما در هیچکدام مانند مقابله با کرونا، مجبور نشده بودم محل خدمت خودم را ترک کنم.
برای قرنطینه شدن با یکی از دوستانم صحبت کردم. او محلی برای کار خصوصی اش داشت که دارای امکاناتی برای خواب و استراحت بود. او قبول کرد تا دوران قرنطینه ام را در آنجا بگذرانم. دلیل رفتن به قرنطینه بیرون از بیمارستان هم این بود که هم یک تخت بیشتر، خالی بماند و هم اینکه خودم می توانستم در محیطی شبیه به خانه بیماری ام را مدیریت کنم. درمان این بیماری «حمایتی» است و اگر شدید نباشد شما می توانید در خانه بمانید،داروهایتان را مصرف کرده و استراحت کنید.

نیمه شب به محل کار دوستم رفتم. او هم احتمال داشت به دلیل ارتباط به من کرونا بگیرد اما گفت خودش را را به خاطر من قرنطینه کند. با این قضیه موافق نبودم اما دوستم اصرار کرد که تو تنهایی و کسی نیست در طول بیماری به تو کمک کند اینجاهم محل کار من است و نیازی به رفت و آمد هم ندارم.

مدت کوتاهی بعد از رسیدن به محل قرنطینه خوابیدم اما صبح که بیدار شدم بود تب، بدن درد و سردرد داشتم و تنگی نفس هم اذیتم می کرد. اما چاره ای نبود. بالاجبار داروهایم را مصرف کرده و استراحت می کردم. تا الان با این اقدامات روز به روز شدت علائم کمتر شده استو درحال حاضر علامتی ندارم. همزمان با حضور در قرنطینه هم مشغول به کارهای غیر حضوری شامل «تحقیقات»، هماهنگی برای دریافت کمک های مالی، تهیه وسائل و تقسیم این تجهیزات،نیروها و انتقال تجربه به افراد درگیر هستم.

پستی که یکی از دوستان درباره ابتلایم به کرونا گذاشت مجبورم کرد در در روزهای اول ساعات زیادی را به جوابگویی از تلفن های آشنایان و دوستان دیگرم بگذارم

همین مساله باعث شد مجبور شوم برای روحیه دادن به مردم واینکه علی رغم رعایت توصیه ها دچار ترس و اضطراب بی مورد نشوند، فعالیت هایم در فضای مجازی به خصوص پیج اینستاگرامی ام را بیشتر کنم. در طول این فعالیت ها خیلی افراد از من درباره بیماری صحبت می کردند و پاسخ آن ها را می دادم و البته خودم هم از شرایط در بین مردم آگاه می شدم .برای شکستن فضایی که از مردم شنیده بودم تصمیم گرفتم که در اینستاگرامم اعلام کردم «من پلی استیشن» می خواهم تا حوصله ام سر نرود. یکی از دوستان دوران مدرسه فورا برایم فرستاد اما تا الان که تقریبا 10 روز از دوران قرنطینه می گذرد شاید دو بار با آن بازی کرده ام جهت دور کردن ذهنم از انبوه اخبار کرونا. به دلیل پیگیری کارهای مربوط به درمان کرونایی ها کمتر فرصتی پیش می آید که بخواهم کار دیگری انجام بدهم.

در طول این مدت به دلیل همین فعالیت ها خیلی ها به من مراجعه کردن چه پزشک و چه غیر پزشک از ایران و یا خارج از ایران به خصوص دوستان عرب زبانی که در پیاده روی اربعین با آن ها آشنا شده بودم، می خواستند بدانند چه کمکی از دست آن ها برمی آید تا برای بیماران کرونایی و مقابله با آن انجام بدهند .در این مدت با توجه به جدید بودن ویروس و نیاز به تحقیقات درباره آن، به افراد علاقمند و دارای توانایی کمک کرده ام تا بتوانند تحقیقاتی در این حوزه انجام دهند. در سویی دیگر هم تلاش دارم تا کمک هایی را برای تیم های درمان حاضر در بیمارستان ها تهیه کنم و ...

نظر شما