محمد جهانگرد در توییتر نوشت:
۱- عده ای میگویند رای دادن یعنی استمرار وضع موجود؛ از یک جهت درست میگویند از یک جهت خیر.
بله در راستای بدتر نشدن یا کمتر بدترشدن(چه وضعیتی!) استمرار وضع موجود است اما در سطح حکومتی شما با رای ندادن فقط کاری میکنید که تندروها مقام انتخابی هم داشته باشند.
۲- در تهران و شهرستان.ها در سال های ۸۲ و ۸۶ و ۹۰ تحریم نصفه نیمهای انجام شد که با صرفنظر از اینکه شاید عددسازی وجود داشته یا نداشته مشارکت به زیر ۵۰ درصد نرسید و با همان مشارکت تندروها با رای های اندک وارد مجلس شدند و مجلسی زیبا برای ملت ساختند!
۳- تندروها نزدیک به ۵ میلیون رای خالص دارند و توانایی جذب ۱۰ تا ۱۵ میلیون رای خاکستری را هم دارند، با احتساب رای مستقل ها و طایفه ها و برخی اعتدالیون و اصلاحطلبان و مردم عادی مشارکت زیر ۵۰ درصد نخواهد آمد!
۴- بر فرض هم که مشارکت زیر ۳۰درصد شد خب که چه؟ اتفاقا در اینصورت مسوولان منقبضتر عمل میکنند و شهروند خودی و غیرخودی به صورت بدتری اجرا میشود کما اینکه رسایی هم خود را با چند ده هزار رای نماینده همه مردم میدانست! و کارهایشان مشروعیت بیشتری خواهد گرفت.
۵- شما یا میخواهید بدون خشونت ساختار کشور و مناسبات در کشور تغییر کند یا براندازید!
براندازی دو شکل دارد یا مسلحانه یا مسالمت آمیز؛ شکل اول در سوریه و لیبی موجود است و شما نه توان آن را دارید نه احتمالا خواستار آن هستید!
اما شکل دوم باید برنامه و توان و فرم درستی داشته باشید که خب با تحریم انتخابات و اطو به برق زدن و … به حایی نخواهد رسید. اما اگر کم هزینه به دنبال رفع مشکلات در کشورید متاسفانه باید عذاب این اصلاح تدریجی را هم قبول کنیم.
هر اصلاحی دو بال دارد یک بال حضور حداقلی (حتی بیخاصیت) در دالانهای قدرت است مثل همین مجلس و دولت و شهرداریها و دیگری حضور در کف میدان مطالبهگری با قدرت و برنامه.
اگر یکی از این دو بال وجود نداشته باشد شما توان هیچ کاری را نخواهید داشت!
چانه زنی در قدرت مساله مهمیست که خیلی اوقات نتایج دلخواه مردم را ندارد اما باید ناامید شد؟ ناامیدی از اصلاح یعنی مرحلهی بعد، یعنی براندازی که خب حداقل من این راه را #بلد_نیستم!
در بال مردم و جامعه مدنی هم استمرار و امید و دوری از جنجال و داشتن برنامه منسجم مهم است.
کدام مطالبه ای با فحش به صدر و ریل نظام به ثمر نشسته؟ هیچ!
اینجا هم باز به سراغ نتایج فست فودی و پوپولیستی میرویم که شاهد رشد عوامفریبی در همه گروهای داخل و خارج نظام در این ۱۶سالیم.
۶- رای ندادن تلهایست که تندروها در تاریخ انتخابات از اصلاحات تا الان به خوبی از آن استفاده کردند و متاسفانه اصلاحطلبان هم نه شجاعت در کلام دارند، نه توان مانورهای پشت پرده یا روی پرده اما همین بیخاصیتها به شدت از شرهای مطلق بهترند.
۷- نظام بعد از انتخابات به طور کامل از نتایج راضی خواهد بود و اینبار از شواهد بر میآید مردم باخت بزرگتری خواهند داد.
کسانی که میتوانند خیلی چیزها را مخفی کنند و میمونی به فضا بفرستند و میمون دیگری را در سیما نشان دهند حتما توان بهشت نشان دادن جهنم را هم خواهند داشت.
۸-هر کسی باید مسوولیت عواقب رای دادن یا ندادن خود را بپذیرد، نه رای دهنده ها خائن به خون ملتند نه کسانی که رای نمیدهند خائن به مملکتند.
اما باید در این چند روز از تاریخ عبرت بگیریم.
سال ۸۲ و ۸۴ غول چراغ جادو با رای ندادن ما بیرون آمد و حالا به جا برگرداندن آن بسیار سخت است.
این غول که اقتصاد مملکت را بلعید و کشور را به ورطه شورای امنیت و … کشاند.
اگر تندروها به مناصب انتخابی برسند اینبار با تندروهای قبلی فرق دارند دقیقا مثل ویروس هایی که جهش ژنتیکی کرده اند.
ممکن است با رای ندادن وارد جهنمی بشیم که بیرون آمدن از آن خیلی سخت خواهد بود!
۹- با یکدست شدن حکومت هیچ اتفاق مثبتی برای مردم نخواهد افتاد.
در یک نمونه با یکدست شدن، پروندهی ایران به شورای امنیت رفت و مذاکرات ۸ سال بدون نتیجه ادامه داشت.
یا دزدی ها تا روزی که احمدی نژاد بنای ناسازگاری نگذاشت رو نشد!
۱۰- اینبار حتی فرصت ۹۲ یا حتی ۸۸ رو هم نخواهیم داشت.
از الان به عاقبت کاری که میکنید بدون احساسات فکر کنید.
دروازه جهنم که باز بشود خروج از زیر چکمهپوشان جهنم بسیار سخت خواهد بود.
انتهای پیام
∎
نظر شما