شناسهٔ خبر: 38104463 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جمله | لینک خبر

فدراسیون و حرکت رونالدینیویی

صاحب‌خبر -

 

امیر کریمی /

 

فوتبال است و فدراسیون آن، خیلی عجیب نیست با آقای همیشه خندان که قهرمان رشته دیگری بود اداره شود و یا تاج السلطنه یا دیگری. همه چیزمان به هم کلا می آید. در حالی که کل هفته همه اذهان و افکار عمومی درگیر دربی پایتخت بودند و بعد از اتلاف بیش از یک ماه و اندی روز از رفتن ویلموتس با آن فضاحت و مطرح کردن مذاکره با چاشنی وقت کشی با برانکو و دو گزینه کاملا داخلی و ایجاد شائبه و شایعه در فوتبال، حالا ناگهان قبل دربی نام دراگان اسکوچیچ کروات از داخل شیشه بلوری بیرون می آیدو قرعه به نام او می افتد! سوال اصلی اینجاست که واقعا چه تفکری برای انتخاب سرمربی تیم ملی در تار و پود فدراسیون جریان دارد؟ ومعیارهای انتخاب سرمربی تیم ملی چه می باشد؟!

 

گزینه‌ها

برانکو ایوانکوویچ، علی دایی ، امیرقلعه نویی تمام گزینه هایی بودند که  در بازه زمانی خروج ویلموتس از تیم ملی تا اعلام انتخاب اسکوچیچ هرکدام به نوعی بر سر میز مذاکره نشستند. برانکو که گزینه ای علی حده بود و مانور تبلیغاتی برای آرام کردن افکار عمومی به تیم ملی عمان پیوست و در آینده دور قطعا از عمان بیشتر از اینها در آسیا خواهیم شنید. علی دایی هم که معرف حضور همه هستند. شهریار فوتبال ایران؛ او نیز آنچنان که تیم دادن به او فقط به بحث رزومه مرییگریش و یا مسائل فنی در قامت یک مربی ربط ندارد این بیکاری او و نداشتن تیم هم واقعا بودار و عجیب جلوه می کند. اما امیر قلعه نویی حسابش جداست. تقریبا او پای ثابت گزینه مربیگری تیم ملی می باشد وهر بار که گره در کار انتخاب سرمربی تیم ملی می افتد از او هم برای تصدی این پست یاد می شود.

 

پاس رونالدینیویی

اگر حضور ذهن داشته باشیم و بازی های شاعر فوتبال را به خاطر بیاوریم سبکی از پاس دادن را او از خود در دنیای فوتبال به یادگار گذاشت نگاهش و صورتش به سمتی دیگر و پاسش به سوی دیگر میدان بود. حرکتی که این روزها در انتخاب سرمربی تیم ملی نیز از فدراسیون سه ستاره خودمان شاهد هستیم و همه بهت زده به آن می نگریم. ولی مشکل اینجاست که پاسهای رونالدینیو اصولا به مقصد می رسید اما اساسا پاسکاری های فدارسیون نشینان ما به یارخودی که نمی رسد هیچ باعث گل به خودی هم درپاره ای از موارد می شود.

 

دراگان اسکوچیچ

با ملوان انزلی در فوتبال ما شناخته شد و با فولاد ششم لیگ برتر و خونه به خونه را به فینال جام حذفی رهنمون کرد و با نفت آبادان انصافا نتایج نسبتا خوبی گرفت اما در یک اقدام عجیب بعد از دو هفته نتیجه نگرفتن با توافق دوطرفه ازاین تیم جدا شد و حالا سرمربی تیم ملی می باشد.

 

کروات داریم تا کروات

بله شاید اوهم به راه برانکو ایوانکویچ برود چراکه او هم اهل کرواسی هست و این شاید درحال حاضر تنها نقطه اشتراک این دو مرد باشد. تفاوتهای آنها ولی بدجور به چشم می آید. برانکو نفر اول کادر فنی بلازویچی بود که او نیز خود اهل کرواسی بود که در جام جهانی فرانسه مقام سوم را بدست آورده بودند و در کادر فنی ایران او همچنان یار وفادار بلاژ مانده بود. بعد از رفتن بلاژویچ برانکو به عنوان سرمربی انتخاب شد. یک انتخاب بجا و شایسته در آن زمان از طرف فدراسیون وقت. چرا که هم او مربی بزرگ و بادانش و باتجربه ای در سطح ملی و جهان بود وهم آشنایی کامل به شرایط فوتبال ملی ما داشت. درحقیقت به نوعی برنده معامله چند مجهولی با او فوتبال ما بود. اما در مورد اسکوچیچ در سطح ملی با تمام احترامی که برایش در سطح باشگاهی می توانیم قائل باشیم شاید نتوانیم فوتبال ما را برنده بدانیم چرا که اسکوچیچ چه بتواند فوتبال ملی ما را در چند بازی آینده موفق کند یا نکند نام او هست که درفوتبال آسیا مطرح می شود و او بعنوان یک مربی متوسط به ایده آل های بیشتری در عرصه مربیگری دست خواهد یافت و تبدیل به مربی بالاتر و معتبرتر می شود و به نوعی تیم ملی ما نردبانی برای او خواهد شد.  بخصوص که در حقیقت تیم ملی شاید روی کاغذ شرایط بغرنجی داشته باشد اما نوع چینش بازی ها وحریفان و جدول برای ما خیلی در عمل سخت نمی باشد. چه بسا یک مربی ایرانی متوسط هم توانایی هدایت این تیم را دارا بود.

 

آبادان برزیلته مظلوم

آبادن کلا شهر مظلومی است در تاریخ این کشور و این مظلومیت یک باردیگر در فوتبال هم برای نماینده این شهر تداعی شده، شاید زور فدراسیون به متمول های اصفهانی برای بکارگیری قلعه نویی نرسیده باشد و بعضی ملاحظات آنها را از بکارگیری قلعه نویی منصرف کرده باشد اما  آبادانی که تنها دلخوشی مردم‌شان همین فوتبال در این روزهای سخت بوده وهست چه خواهد شد؟!

نفت آبادانی که تا همین یک هفته پیش مقام چهارم را در جدول داشت و پرسپولیسی که بعد از کالدرون و استقلالی که بعد از استرا به دنبال سرمربی آن بودند و ایضا پرسپولیسی که برای مهاجم این تیم آل کثیر به در و دیوار زد نتوانست و حتی اسکوچیچ هم تهدید به رفتن کرد که زور پرسپولیس کلا نچربید. اما حالا اینکه چه اتفاقی افتاده و نفت آبادان زیر بار این موضوع رفته خدا می داند و غصه های دل پردرد مردم آبادان.

نظر شما