شناسهٔ خبر: 37312856 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه آفتاب یزد | لینک خبر

تلاش‌های آخر سلبریتی‌ها برای نجات جوان در آستانه اعدام

داستان آرمان

صاحب‌خبر - آفتاب یزد – گروه شبکه: از روز دوشنبه پستی مشترک در صفحات اینستاگرامی هنرمندان در حال دست به دست شدن است با این مضمون که سعی دارند پسر جوانی به نام آرمان را از اعدامش نجات دهند. آرمان جوان ٢۴ ساله‌ای است که به دلیل قتل دختری به نام غزاله در 18 سالگی، بیش از ۵‌ سال است که در زندان رجایی‌شهر به سر برده و با توجه به اینکه تا لحظه تنظیم گزارش هیچ رضایتی از جانب خانواده غزاله اعلام نشده است، امروز اعدام می‌شود.
گفتنی است که آرمان در این مدتی که در زندان بوده است علاوه بر اخذ مدرک مهندسی کامپیوتر در زندان موفق شد در کنکور ارشد سال‌جاری در رشته مهندسی پزشکی دانشگاه تربیت‌مدرس پذیرفته شود.
> از آشنایی تا قتل
ماجرا از این قرار است که غزاله در تاریخ ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۹۲ برای مراجعه به دکتر از خانه بیرون رفته و هیچگاه به خانه بر نمی‌گردد. ناپدید شدن مرموز غزاله به سرعت در دستور کار پلیس قرار گرفت. در روند تحقیقات و در بررسی آخرین تماس‌های غزاله ماموران به پسر جوانی مشکوک شدند که غزاله قبل از ناپدید شدن چندباری با او تماس گرفته بود. آرمان و غزاله ساعتی قبل از دیدارشان، سیزده پیامک و یک تماس تلفنی با هم داشته‌اند. در همان مراحل ابتدایی بازجویی، صحبت‌های ضد و نقیض آرمان، ماموران را بیش از پیش مشکوک کرد و نهایتاً با بررسی‌های بیشتر مشخص شد که آرمان پسرک ۱7 ساله آخرین کسی بوده که غزاله را ملاقات کرده است.
اما آشنایی آرمان و غزاله از آنتالیای ترکیه آغاز شده بود. این دوستی ادامه پیدا کرد و در تهران هم چندباری همدیگر را ملاقات کردند. آرمان با وجود اینکه چند ماهی از غزاله کوچکتر بود، به او علاقمند شد و حتی چندباری پیشنهاد ازدواج را با او مطرح کرد، اما دختر جوان با این خواسته مخالف بوده است. چرا که غزاله قصد داشت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، به همین دلیل هم از آرمان خواست تا این رابطه را فراموش کند. اما ارتباط آن‌ها به طور کامل قطع نشد، تا اینکه یک روز آرمان از نبود پدر و مادرش در خانه استفاده کرد و غزاله را به خانه‌شان دعوت کرد. به گزارش فرارو، آرمان در بازجویی‌های اولیه، ماجرای قتل غزاله را اینگونه بیان کرده است: « وقتی دیدم کسی در خانه نیست، غزاله را به خانه دعوت کردم. اما او وقتی به خانه‌ ما آمد و گفت که قصد دارد برای همیشه مرا فراموش کند، خیلی عصبانی شدم، بین ما مشاجره لفظی در گرفت و وی را (به سمت تخت) هل دادم، سرش به جایی (گوشه تخت) خورد، سپس با میله بارفیکس نیز چند ضربه به او زدم. آن‌جا بود که متوجه شدم غزاله نفس نمی‌کشد.» وقتی آرمان مطمئن می‌شود که غزاله نفس نمی‌کشد، آشفته و هراسان پیکر بی‌جان او را در ۱۵ لایه کیسه زباله می‌پیچد و در داخل چمدان بزرگی قرار می‌دهد و به نزدیک‌ترین سطل زباله خانه‌شان در خیابان میرداماد می‌اندازد. سپس به خانه بازگشته و سعی می‌کند همه آثار جرم را از بین ببرد.
> روایت تازه آرمان از ماجرای قتل غزاله
این در حالی است که در دادگاهی دیگر که آرمان در آن زمان 19 ساله است روایتی تازه از ماجرای قتل غزاله را بیان می‌کند. او گفته است:«من و غزاله نزدیک عید در سفری در ترکیه با هم آشنا شدیم. هر دو با خانواده‌های‌مان به آن سفر رفته بودیم. بعد از آشنایی با تماس تلفنی با هم در ارتباط بودیم، اما بعد از مدتی در تهران همدیگر را دیدیم. رابطه ما چند بار به هم خورد و دوباره از نو شروع کردیم. من خیلی تمایلی به ادامه رابطه نداشتم، چون هم درسم ضعیف شده بود و در آستانه کنکور بودم و هم اینکه باید به اصرار پدر و مادرم رشته دندانپزشکی قبول می‌شدم. در نخستین جدایی‌مان چند بار پیگیری کردم، اما وقتی چند بار این اتفاق افتاد دیگر دنبال ماجرا را نگرفتم. آن روز غزاله در واتس آپ به من پیغام داد و حالم را پرسید و قرار شد همدیگر را ببینیم. طبق معمول از مدرسه به خانه آمده بودم و به خاطر حساسیت، آنتی هیستامین مصرف می‌کردم. در حال استراحت و خواب آلودگی بودم که تماس ناموفق غزاله را روی گوشی‌ام دیدم. با او تماس گرفتم و گفت: می‌خواهم بیایم ببینمت. مادر و پدرم در خانه نبودند و از رفت و آمد غزاله به خانه ما اطلاع نداشتند. این مورد خط قرمزی بود که پدر و مادرم برایم مشخص کرده بودند و نمی‌توانستم از آن عبور کنم. اگر این کار را می‌کردم گوشی تلفنم را می‌گرفتند و تنبیهم می‌کردند. آرتین برادرم را در اتاقش با ایکس باکس مشغول کردم و هدفون روی گوشش گذاشتم تا متوجه ورود غزاله نشود.غزاله آمد و با هم درمورد کار و مسافرت حرف زدیم. گفت: می‌خواهم برای ادامه تحصیل از ایران بروم من هم سوئد را به او پیشنهاد دادم و گفتم در تماس‌های بعدی اطلاعات کامل‌تر را می‌دهم. غزاله را تا جلوی در خانه بدرقه کردم، اما همین که در را بستم صدای افتادنش را روی پله‌ها شنیدم. از ترس پدر و مادرم جنازه را به داخل خانه آوردم. فرش‌ها را کنار زدم و با دست خونی میله بارفیکس را برداشتم و به گوشه‌ای از اتاق پرتاب کردم. بعد جسد را با یک لایه مشما پوشاندم و در چمدانی که از انباری خانه آورده بودم گذاشتم و آن را به نخستین سطل زباله نزدیک خانه انداختم. بعد آمدم و لکه‌های خون روی پله‌ها و داخل را شستم.»
> درخواست نجات آرمان
با توجه به ماجرای پیش آمده و با گذشت 6 سال از این ماجرا،‌ در حالی که آرمان در آستانه اعدام قرار دارد، هنرمندان و حتی کاربران بسیاری با انتشار پستی که حاوی متنی دلرحمانه خطاب به خانواده مقتول است، تلاش دارند آرمان را از اعدام نجات دهند. در این متن آمده است:« پدرو مادر غزاله عزیز، شما ۶ سال است که عزادارِ غزاله هستین، دردی عمیق و جانکاه، قابل درک نیست داغ شما، حق با شماست حتما حق با شماست، اما در این ساعت‌های پایانی زندگی آرمان از شما پدر و مادر محترم و گرامی خواهش میکنم و تفاضا می‌کنم که بزرگى کنید به آرمان رحم کنید و او را به بزرگی خودتان ببخشید، صبح چهارشنبه دیگر آرمان نیست، آرمان ۶ سال هر شب کابوس اعدام دیده در زندان، هر شب مرده و زنده شده، شما حق دارید، اما او ١٨ ساله بوده و اشتباه کرده، غلط کرده ولى ١٨ ساله بوده، در زندان از دیپلم تا فوق لیسانس درس خونده و ثابت کرده با رفتارش که در صورت محبت و گذشت شما صلاحیت بازگشت به جامعه را دارد، من دو بار با شما حرف زدم و حسی در دلم گواهی می‌دهد بامداد چهارشنبه شما دلِ اعدام آرمان را ندارید، چون در صدای شما جز درد رفتنِ غزاله، مهربانی و گذشت هم بود، الهی که رحم کنید و آرام‌تر شوید.»
> متن خداحافظی پدر و مادر آرمان
در عین حال پدر و مادر آرمان با انتشار متنی از پسرشان خداحافظی کردند. در این متن آمده است: «سلام دوستان و همراهان گرامی، ‏‎دستبوس تک تک عزیزان همراه هستیم. ‏‎متاسفانه آرمان ما دیگر سحرگاه چهارشنبه را نخواهد دید. پسری که تا لحظه آخر کلمه‌ای درشتی نکرد و تا آخرین نگاه، معصومیت خودش رو حفظ کرد. او دیگر نخواهد بود و ما قراره آخرین دیدار رو باهاش داشته باشیم. کدوم پدر ومادر میتونه تو چشم بچه‌اش نگاه کنه و بگه بابا خداحافظ، این آخرین نگاهه… این آخرین آغوشه، این آخرین بوسه هست، این آخرین لمسه و این آخرین حس نفس گرمته… کاشکی سهم آخر قسمت ما بود نه فرزندمون… این موقع است که ناباورانه پدر ومادر به پروردگارش میگه کاشکی فرزندمون تو سانحه میمرد نه ذره ذره، نه با انتظار … خدایا قسمت میدیم لبخند مصنوعی و تلخ آخرو موقع آخرین وداع با فرزند که تلخ‌ترین رخداد زندگی یک پدر و مادره نصیب هیچ کسی حتی بدترین بندگانت نکن…. ‏‎آرمان منتظر ما باش… زود میائیم پیشت…»
> درخواست پرویز پرستویی
به دنبال راه‌اندازی این کمپین هنرمندانی با انتشار پست‌هایی از پدر و مادر غزاله درخواست عفو آرمان را داشته‌اند. مثلا پرویز پرستویی بازیگر کشورمان نوشته است:« پدرو مادر مقتول، عرض سلام و ادب و تسلیت به شما دلسوخته‌گان میدانم شماعزیزو جگر گوشه‌تان را ازدست داده‌اید و تقاضای قصاص حق مسلم شماست و خودتان هم می‌دانید که آرمان سحرگاه چهارشنبه آخرین نفس‌های خود را خواهد کشید. بنده حقیر از شما داغدیده‌گان محترم تقاضا دارم به آرمان رحم کنید و اورابه بزرگی خودتان ببخشید»
> واکنش پدر و مادر غزاله
در همین حال پدر و مادر غزاله به کمپینی که برای بخشش آرمان به راه افتاد واکنش نشان داده و با انتشار تصویری از دخترشان نوشته‌اند: « جانم. غزالم. دختر معصوم و بیگناهم من و پدرت لحظه لحظه‌های نگاهت را بر قلبمان قاب کردیم و صدایت را نوازشی بر روحمان و به امید این روز زنده ماندیم تا گره از بغض‌هایمان باز کنیم. فردا روز موعود است، فردا روز حق توست»

نظر شما