به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، عملیات بازار باز بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای غیرمستقیم اجرای سیاست پولی، بیانگر چارچوب نهادی خرید و فروش اوراق بهادار پذیرفته شده توسط بانک مرکزی با هدف تأثیرگذاری بر نرخ سود کوتاه مدت در بازار بینبانکی و از این طریق تأثیرگذاری بر نرخهای سود در بازار پول و نهایتاً علامتدهی به سایر فعالیتهای اقتصادی است.
درهمین راستا، عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی، ابتدای مهر ماه سالجاری را بهعنوان نقطه شروع عملیات بازار باز در کشور اعلام کرده بود. این درحالی است که برخی کارشناسان معتقدند هنوز نشانهای از اجرای این عملیات در بازارپول کشور دیده نمیشود. درباره چگونگی اجرای عملیات بازار باز و ضرورت ساماندهی بازار پول با «کامران ندری» اقتصاد دان و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق(ع) به گفتوگو نشستیم.
برخی اعتقاد دارند که اجرای عملیات بازار باز به تأمین کسری بودجه دولت منجر خواهد شد، درحالی که هدف اصلی آن موضوع دیگری است؟
عملیات بازار باز برای تأمین کسری بودجه دولت نیست که بانک مرکزی اوراق دولت را خریداری کند، برعکس، این عملیات استعارهای است از وظیفه بانک مرکزی درکنترل و مهار نرخ تورم. به این معنا که بانک مرکزی به شکل کاراتری سیاست پولی خود را اعمال و نرخ تورم را مهار کند.
اولین نکته در مورد عملیات بازار باز این است که این عملیات ابزار است و هدف نهایی آن کنترل تورم از مسیر مدیریت نرخ بهره در بازار بین بانکی است. بنابراین در اجرای عملیات بازار باز، نفس خرید اوراق خزانه دولتی یا کنترل قیمت آنها توسط بانک مرکزی هدف نیست؛ بلکه هدف مدیریت غیر مستقیم پایه پول و به تبع آن نقدینگی از کانال نرخ بهره در بازار بین بانکی، با هدف کنترل سطح عمومی قیمتهاست.
بحث عملیات بازار باز را نباید به بودجه و کسری آن وصل کرد چرا که خطرناک است. اگر قرار باشد به این بهانه که عملیات بازار باز اجرا میشود، بانک مرکزی اوراق منتشر شده دولت را خریداری و نقدینگی جدیدی به اقتصاد تزریق کند، نقض غرض این سیاست است. بدین ترتیب نه تنها اهداف پیشبینی شده آن محقق نمیشود، بلکه آثار و تبعات منفی و نامطلوبی نیز به همراه خواهد داشت.
برای اجرای مؤثر سیاست پولی، در کنار عملیات بازار باز بانک مرکزی باید یک نرخ سیاستی اعلام کند که در طول سال چند بار بازبینی میشود. علاوه براین باید بهگونهای رفتار کند که برداشت بازار از واکنش بانک مرکزی این باشد که انحراف نرخ از هدف، بسرعت با اقدامات مناسب تعدیل میشود.
ایجاد کریدور نرخ بهره که سقف و کف نرخ بهره را تعیین میکند نیز به بانک مرکزی کمک میکند نوسانات نرخ بهره در بازار بین بانکی را به یک دامنه معین محدود کند.
براساس گفتههای رئیس کل بانک مرکزی، قرار بود عملیات بازار باز از انتهای شهریور ماه سالجاری اجرایی شود، ولی تاکنون به نظر نمیرسد که اقدام درخوری دراین زمینه انجام شده باشد، علت تأخیر در اجرای این سیاست چه بوده است؟
هنوزآثاری از اجرای عملیات بازار باز در اقتصاد کشور، ساماندهی بازار پول و بهرهگیری از این سیاست جدید دراقتصاد دیده نمیشود. به اعتقاد من اینکه اجرای عملیات بازار باز و ساماندهی سیاستهای پولی چندان مورد توجه رئیس کل بانک مرکزی نبوده به این دلیل است که تمرکز اصلی رئیس کل روی بازار ارز و جلوگیری از افزایش نرخ ارز است. برهمین اساس به نظر میرسد که بانک مرکزی تمام انرژی خود را صرف ساماندهی بازار ارز کرده است و فرصتی برای سیاستهای پولی نمانده است. براین اساس اصلاح سیاستهای پولی و عملیات بازار باز در اولویت دوم و سوم این بانک قرار گرفته است.
مهمترین مانعی که در برابر اجرای عملیات بازار باز وجود دارد چیست؟
بزرگترین و مهمترین مشکلی که در اجرای عملیات بازار باز وجود دارد این است که رابطه بانکها میان خودشان و همچنین در رابطه با بانک مرکزی ضابطهمند شود. به این معنا که بانکها برای استفاده از خطوط اعتباری و برداشت از منابع بانک مرکزی باید وثایق قابل قبول ارائه کنند.
چه وثایقی؟
اصلیترین وثیقهای که بانکها میتوانند در ازای برداشت و استفاده از منابع بانک مرکزی ارائه دهند، اوراق دولتی است. درواقع فرض براین است که اوراق دولتی نکول نمیشود و شبکه بانکی میتوانند پس از خریداری اوراق آن را بهعنوان وثیقه و ضمانت به بانک مرکزی ارائه دهند.
خرید اوراق دولتی توسط بانکها به رشد نقدینگی دامن نمیزند؟
مشکل اصلی فعلی اقتصاد ایران این است که پولی که خلق میشود، محو نمیشود. اما از طریق خرید اوراق دولتی درصورتی که بانکها به تعهدات خود عمل کنند، پول خلق شده محو میشود.
به طور معمول پولی که از منابع بانک مرکزی دراختیار بانکها قرار میگیرد، پرقدرت است و آثار تورمی دارد، اما اگر بانکها رابه گذاشتن اوراق دولتی خریداری شده بهعنوان وثیقه نزد بانک مرکزی مکلف کنیم، پول از چرخه خارج و محو میشود. این درحالی است که اگر این پول محو نشود، نتیجه تورمی خواهد داشت.
بانکها تمایل به خرید اوراق دولتی و وثیقهگذاری آن نزد بانک مرکزی دارند؟
بهنظر میرسد که بانک مرکزی هنوز نتوانسته است که بانکها را مجاب کند که روابط خود را با بانک مرکزی به این شکل تغییر دهند. روابط بانکها باید از طریق «ریپو» یا بازخرید اوراق دولتی تغییر کند. این درحالی است که جا انداختن این روش جدید برای شبکه بانکی مشکل و دشوار است.
درلایحه بودجه سال آینده فروش 80 هزار میلیارد تومان اوراق مالی پیشنهاد شده است، این مبلغ با اتکا به خرید اوراق توسط بانکها در بودجه دیده شده است؟
درصورتی که بسترهای قانونی فراهم شود و بانکها مکلف شوند که برای استفاده از منابع بانک مرکزی اوراق دولتی خریداری و بهعنوان وثیقه نزد بانک مرکزی قرار دهند و ناچار به انجام قراردادهای «ریپو» (بازخرید اوراق) شوند، تقاضای زیادی برای اوراق ایجاد میشود. ولی همانگونه که اشاره شد، هدف اصلی این نیست که از این طریق کسری بودجه تأمین شود؛ چرا که هدف ساماندهی بازار پول است. باید به سمتی حرکت کنیم که دربازار پول، سیاستهای کارآمدتری داشته باشیم.
روندی که به آن اشاره کردید چه نتایجی دارد؟
اگر بانک مرکزی اجرای این سیاست را جدی بگیرد و برای ساماندهی بازارپول از آن بهره بگیرد دو نتیجه مثبت خواهد داشت. در ابتدا عملیات بازار باز و مشارکت بانکها درآن اعمال سیاستهای پولی کاراتری را برای بانک مرکزی ممکن میکند. از سوی دیگر این سیاست یک هدف جانبی هم دارد و آن کمک به تأمین کسری بودجه دولت بهصورت غیرمستقیم است.
با توجه به مشکلات متعدد شبکه بانکی، در شرایط فعلی بانکها نقدینگی لازم برای خرید اوراق دولتی را دراختیار دارند؟
درواقع بستر اصلی اجرای این سیاست این است که بانکها منابع مورد نیاز را دراختیار داشته باشند، این درحالی است که بانکها پول خود را به داراییهایی تبدیل کردهاند که نقدشوندگی پایینی دارد و برهمین اساس نمیتوانند اوراق دولتی خریداری کنند. یکی از بخشهایی که بانکها در آن سرمایهگذاری کردهاند، املاک و مستغلات است که هماکنون بهدلیل رکود بازارمسکن، امکان فروش آن راحت نیست. این درحالی است که تعهدات و بدهی بانکها به سپردهگذاران در قالب نقدینگی محاسبه میشود به این معنا که بانکها باید پول خود را در بخشهایی سرمایهگذاری کنند که ضمن بازده مناسب، نقدشوندگی بالایی هم داشته باشد، خصوصیتی که برای سرمایهگذاری بانکها در بازارمسکن مصداق ندارد.
بنابراین برنامه جدید وزارت امور اقتصادی و دارایی برای فروش 17 هزار میلیارد تومان از املاک مازاد 18 بانکدر همین راستا درحال اجراست؟
فشاری که وزارت اقتصاد برای فروش املاک مازاد خود به بانکها وارد میکند، در جهت سالمسازی دارایی بانک هاست که اقدام مناسبی محسوب میشود. اگر بانکها موفق شوند تا املاک و اموال مازاد خود را به فروش برسانند، منابع کلانی برای آنها آزاد میشود که میتوانند آن را صرف خرید اوراق دولتی کنند که از هر جهت دارایی بهتری برای بانکها به شمار میرود چرا که هم نقدشوندگی بالایی دارد و هم سود آن نکول ندارد.
البته هماکنون وزارت اقتصاد تنها بانکهای دولتی و اصل 44 را مکلف به فروش املاک مازاد کرده است که باید این برنامه برای سایر بانکها و خصوصیها هم اجرا شود.
واگذاری اموال مازاد بانکهای خصوصی همت بانک مرکزی را میطلبد. دراین زمینه بانک مرکزی باید انرژی بیشتری بگذارد، چرا که فروش اموال و املاک مازاد شبکه بانکی به بهبود ترازنامه و صورتهای مالی آنها منجر میشود.
هماکنون بانکها سرمایه خود را در چه بخشهایی سرمایهگذاری کرده اند؟
مشکل اصلی این است که در بانک مرکزی یک فضای بسته اطلاعاتی ایجاد شده است و چرخه اطلاعات بشدت محدود شده و اطلاعرسانی دقیقی انجام نمیشود. این نقد وارد است که در دوره جدید چرخه اطلاعاتی در شبکه بانکی بسته شده است. بنابراین اظهار نظر درباره بسیاری از بخشها بهصورت دقیق ممکن نیست.
در سایر کشورها تجربه فروش اموال و داراییهای مازاد بانکی چگونه است؟
اگر به تجربه کشورهای دیگر مانند امریکا در بحران سال 2008 میلادی مراجعه کنیم، بانک مرکزی این کشور کمک خود به بانکها را با شروطی انجام میدهد. بنابراین بانکها در ابتدا باید از داراییهای مازاد خود استفاده کنند. برهمین اساس بانکهای امریکایی در این سال در ابتدا رهن خانههایی که در اختیار آنها بود را در بازار واگذار کردند. به همین دلیل در این بحران به یک باره عرضه خانههای رهنی به بازار افزایش یافت و قیمت مسکن تحت تأثیر آن افت زیادی پیدا کرد. اما این اراده در کشور ما وجود ندارد.
واگذاری اموال مازاد بانکها به این شکل در بازار مشکل ساز نیست؟
اگر بانکها بخواهند ترازنامه خود را سالمسازی کنند و استفاده از منابع بانک مرکزی به واگذاری داراییهای مازاد آنها منوط شود، هرچند ممکن است که تبعاتی داشته باشد، ولی فواید زیادی برای اقتصاد ملی به همراه دارد.
واگذاری خانههای رهنی توسط بانکهای امریکایی به افت 50 درصدی قیمت مسکن در بازار این کشور منجر شد، ولی برای اقتصاد این کشور مثبت بود، گرچه ممکن است برای بانکها مثبت نباشد.با این اقدام ضمن سالمسازی ترازنامه بانکها، داراییهای آنها نیز کم ریسک و نقد شونده میشود.
درمجموع درصورتی که بانک مرکزی روی این بخش متمرکز شود میتواند گشایشهایی ایجاد کند. با خروج داراییهای سمی و منجمد از ترازنامه بانکها، مسیر جدیدی در نظام بانکی کشور ایجاد خواهد شد که اقتصاد ملی از منافع آن بهرهمند میشود.
اجرای استانداردهای جدید صورتهای مالی بانکها از جمله IFIRS از دوره قبل در بانک مرکزی در دستور کار قرارگرفت تا از این طریق داراییهای سمی از ترازنامه بانکها خارج شود، اما ظاهراً بانک مرکزی برای اجرای مراحل بعدی این استانداردها برنامهای ندارد؟
در دوره جدید، بانک مرکزی برنامهای برای اطلاعرسانی ندارد، برهمین اساس مشخص نیست که اجرای ادامه این استانداردها در دستور کار قرار دارد یا خیر؟ و اگر هم برنامهای دارد اطلاعات آن را افشا نمیکند.
با این حال بهنظر میرسد توجه بانک مرکزی دراین زمینهها کاهش یافته است و حتی ممکن است که متوقف شده باشد. این درحالی است که اجرای این برنامهها اهمیت زیادی دارد.
یکی از نگرانیهایی که هماکنون وجود دارد این است که تمرکز زیاد بانک مرکزی روی بازار ارز، این نهاد را از سایر مسائل و وظایفی که برعهده دارد، غافل کند که دراین صورت به زیان شبکه بانکی و اقتصاد ملی تمام خواهد شد. درهرصورت امیدواریم که این برنامهها رها نشده باشد.
نظر شما