به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، حدود سه سال قبل رسیدگی به این پرونده در دستور کار کارآگاهان پلیس پایتخت قرار گرفت. همزمان با کشف جسد مردی جوان در اتوبان آزادگان تحقیقات آغاز شد و پس از بازجویی از همسر این زن وی مدعی شد مردی بهنام علیرضا همسرش را کشته است.
بلافاصله متهم دستگیر شد و ضمن اعتراف به قتل گفت: سالها قبل وقتی مجرد بودیم من با سمیه، همسر این مرد دوست بودم اما بعد از مدتی ارتباطمان به هم خورد و هر کدام با فرد دیگری ازدواج کردیم و زندگی تشکیل دادیم. من نقاش هستم و تابلوهای هنری و گرانقیمت میکشم. در اینستاگرام یک صفحه دارم و تابلوهایم را برای نمایش و فروش تبلیغ میکنم. یک روز سمیه در اینستاگرام به من پیام داد از آنجا که سالها او را ندیده بودم و خبری از او نداشتم خیلی دلم میخواست بدانم کجاست و چه کار میکند بههمین خاطر کمکم ارتباطمان بیشتر شد.
او از شوهرش میگفت که معتاد است و او را کتک میزند و اینکه پسری 3 ساله دارد و شوهرش با این بچه خیلی بدرفتاری میکند من که خودم بچه دار نشده بودم و عاشق بچهها بودم وقتی حرفهای سمیه را شنیدم خیلی ناراحت شدم. خودم درباره همسرش تحقیق کردم و متوجه شدم مرد خوبی نیست.
ارتباطم با سمیه ادامه داشت تا اینکه یک روز او به من گفت شوهرم را گوشمالی بده و کاری کن دیگر مرا اذیت نکند. من هم قبول کردم. اول قرار بود اسلحهای بخریم و در خودروی او جاساز کنیم تا پلیس دستگیرش کند و به زندان بیفتد اما روز حادثه با سمیه در اتوبان آزادگان بودیم که به او گفتم لاستیک خودروات را پنچر کن و به شوهرت زنگ بزن که به اینجا بیاید تا من از او زهر چشم بگیرم. وقتی شوهر سمیه آمد من با او درگیر شدم و با شلیک گلوله او را کشتم.
پس از اعترافات متهم وی بازداشت شد و پرونده به شعبه دهم دادگاه کیفری رفت تا محاکمه شود. صبح دیروز سرانجام این زن و مرد پای میز محاکمه قرار گرفتند. اما مرد جوان در دادگاه منکر ارتکاب قتل شد و گفت: من نقاشم آدم کش نیستم. سمیه خودش اسلحه را خرید. من به شوهرش شلیک نکردم در اداره آگاهی به من گفتند او نمرده و در بیمارستان است اگر تو اعتراف کنی سمیه آزاد میشود. من هم دلم سوخت چون میدانستم بچه کوچک دارد. اعتراف کردم تا او آزاد شود اما خودم گرفتار شدم.
در ادامه جلسه دادگاه سمیه پای میز محاکمه قرار گرفت و گفت: علیرضا مدام از شوهرم بدگویی میکرد و میگفت که شوهرت با زنهای دیگری ارتباط دارد و این باعث شده بود که من به او بدبین شوم. اما من در قتل شوهرم نقشی نداشتم آن موقع من در خودروام نشسته بودم و شوهرم در حال پنچرگیری خودرو بود که صدای شلیک گلوله را شنیدم.
بدین ترتیب در پایان جلسه محاکمه، قضات برای صدور حکم متهمان وارد شور شدند.
نظر شما