شناسهٔ خبر: 36236980 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

به خاطر درمان دخترم آدم کشتم!

به‌خاطر نیاز مالی دست به این جنایت زدم. من تازه از شهرستان به تهران آمده بودم و در یک ساختمان به‌کار جوشکاری می‌پرداختم، من به خاطر درمان دخترم که فلج بود نیاز به پول داشتم

صاحب‌خبر -

پسر کینه‌توز و همدستش که در جریان سرقت از حساب بانکی دوست دخترش او را به قتل رسانده بودند، صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

به گزارش ایران، این جنایت در سال ۹۲ با کشف جنازه زن جوانی به‌نام مونا در یکی از بوستان‌های کوهسار تهران فاش شد و کارآگاهان در نخستین تحقیقات دریافتند مونا با پسر جوانی به‌نام «اکبر» رابطه دوستی داشته است. اکبر مدتی بعد دستگیر شد و در بازجویی راز جنایت را فاش کرد.

وی مدعی شد با دوستش ناصر قتل را مرتکب شده است، بنابراین مأموران او را در محل زندگی‌اش که یکی از شهر‌های غرب کشور بود بازداشت کردند. این دو متهم صبح دیروز به اتهام قتل و سرقت در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده پای میز محاکمه ایستادند. در آغاز جلسه دادگاه نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند، آنگاه اولیای دم در جایگاه ایستادند و خواستار قصاص عاملان قتل شدند. سپس متهم ردیف اول «اکبر» در برابر قضات دادگاه ایستاد و گفت: حدود شش ماهی بود که با مونا دوست شده بودم، او با ترفند‌هایی باعث شده بود مغازه‌ام را ازدست بدهم به همین خاطر تصمیم به سرقت از کارت بانکی او گرفتم. مونا به من اعتماد داشت و کارت بانکی‌اش را به من می‌داد برای همین با یکی از دوستانم مشورت کردم و با هم نقشه قتل او را کشیدیم تا پول‌هایش را برداشت کنیم.

من قبول دارم که از کارتش پول برداشتم بعد او را به قربانگاه کشاندم و با مشارکت همدستم او را کشتیم. پس از اقرار متهم ردیف اول پرونده، متهم دیگر نیز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: به‌خاطر نیاز مالی دست به این جنایت زدم. من تازه از شهرستان به تهران آمده بودم و در یک ساختمان به‌کار جوشکاری می‌پرداختم، من به خاطر درمان دخترم که فلج بود نیاز به پول داشتم. او ابتدا کارت بانکی مونا را به من داد و گفت: برو موجودی‌اش را ببین، وقتی موجودی را گرفتم فهمیدم که ۱۸۰ میلیون تومان پول در حساب مونا است.

اکبر به من گفت: این دختر را به پارک می‌کشانم بعد وقتی به تو علامت دادم بیا تا او را بکشیم، او به همراه مونا وارد پارک شدند من آنجا بودم. جلو آمدم هوا خیلی تاریک بود، بینی و دهانش را با دستم گرفتم و با اکبر او را کشتیم و خفه کردیم. من الان بشدت پشیمانم، درباره سرقت از کارت مونا هم من با همدستی یکی از دوستانم و خاله‌اش از کارت مونا سرقت کردیم. در ادامه باتوجه به اینکه دو متهم دیگر پرونده یعنی زن و مردی که زمینه سرقت از کارت مقتول را فراهم کرده‌اند حضور نداشتند جلسه دادگاه تجدید شد.

نظر شما