سرویس سیاسی ـ
برتری و اقتدار ایران در تعیین معادلات غرب آسیا روز به روز بیشتر تثبیت می‌شود. برای ادراک دقیق این امر قطعی قرائن جالب توجهی را در چند بازه زمانی و با مختصات شگفت‌آور باید دید.
از سال 2006 و زمانی که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه وقت آمریکا در واکنش به موشک باران بیروت در جنگ 33 روزه گفت که این درد زایمان خاورمیانه جدید است تا دی‌ماه 97 که ترامپ در پایگاه نظامی عین‌الاسد آمریکا در استان الانبار عراق می‌گوید «غم‌انگیز است که 7 تریلیون دلار در خاورمیانه خرج کردیم اما مجبوریم مخفیانه و با هواپیمای چراغ خاموش به آنجا سفر کنیم.» مقطع دیگر از شروع جنگ سوریه و سپس عراق و یمن با هماهنگی کامل آمریکا، اسرائیل، کشورهای اروپایی، مرتجعین منطقه و تروریست‌های تکفیری تا امروز است که پیروزی‌های محور مقاومت در عراق و سوریه و یمن در منطقه می‌درخشد و آمریکا در حال خروج از غرب آسیا است. در سوی دیگر استیصال آمریکا مقابل انهدام چیره‌دستانه پهپاد متجاوزش به حریم هوایی جمهوری اسلامی ایران از سوی نیروهای سلحشور سپاه و درماندگی انگلیس برابر توقیف کشتی‌‌اش خودنمایی می‌کند.
در این میان تحولات خیره‌کننده دیگری درون برخی از این بازه‌های زمانی نیز رخ داده است. نمونه آن؛ از جلسه‌ای است که مقتدای انقلاب در آن فرمودند؛ «پیروزی این جنگ، همانند پیروزی جنگ خندق خواهد بود.» و «بگویید دعای جوشن صغیر بخوانند.» تا وقتی که جان بولتون در سازمان ملل خیلی نگران و مضطرب در حال قدم زدن است و همراه سفیر اسرائیل به نخست‌وزیر قطر می‌گوید «الان باید جنگ متوقف بشود که اگر متوقف نشود، ارتش اسرائیل از هم می‌پاشد و متلاشی می‌شود.» به روایت سرلشکر سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
این موقعیت تاریخی را که سطرهای فوق تنها برخی از نشانه‌های آن است، امروز محافل رسانه‌ای و اندیشه‌ای جهان نیز شهادت می‌دهند.
مجله آمریکایی «فارین‌پالیسی» روز پنج‌شنبه در تحلیلی با اشاره به تحولات اخیر منطقه غرب آسیا نوشته ایران در جنگ بر سر آینده خاورمیانه پیروز شده است.
این نشریه تخصصی که در زمینه سیاست خارجی فعالیت می‌کند، در آغاز تحلیل، با اشاره به حمله ماه گذشته به تأسیسات نفت عربستان سعودی می‌نویسد: «مجموعه‌ای از موشک‌های کروز و پهپاد که روز ۱۴ سپتامبر قلبِ صنعت نفت عربستان سعودی را نشانه گرفت، نشانه‌ای از حمله‌ای دقیق به پارادیم حاکم جهانی هم بود.»
فارین‌پالیسی این حملات را انعکاسی از «دنیای در حال تغییرات اساسی» دانسته که در آن چین، روسیه و قدرت‌های منطقه‌ای نظیر ایران به دنبال از بین‌بردن هژمونی نظامی آمریکا هستند.
به گزارش فارس، این رسانه آمریکایی نوشته اهمیت تاریخی تحولات خاورمیانه در یک مصاحبه اخیر از سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران آشکار شد.
فارین‌پالیسی نوشته: سردار سلیمانی در این مصاحبه به تشریح شرایط منطقه که منجر به جنگ حزب‌الله و اسرائیل در سال ۲۰۰۶ شد، پرداخت. سردار سلیمانی در این مصاحبه به سخنان «کاندولیزا رایس»، وزیر خارجه اسبق آمریکا اشاره کرد که درگیری حزب‌الله و اسرائیل را نشانه‌های تولد «یک خاورمیانه جدید» دانسته بود.
نشانه‌های تولد خاورمیانه‌ای جدید
این رسانه آمریکایی نوشته است: «همانند سال ۲۰۰۶، دنیا یک‌بار دیگر در حال مشاهده نشانه‌های تولد خاورمیانه‌ای جدید، البته با ماهیتی بسیار متفاوت نسبت به آن چیزی است که رایس تصور می‌کرد.»
فارین‌پالیسی نوشته است: «در یک دهه و نیم گذشته، جنگ‌های راه‌اندازی شده از سوی واشنگتن و متحدانش علیه جبهه تحت رهبری ایران همه ناموفق از آب درآمده‌اند. حزب‌الله، در سال ۲۰۰۶ اسرائیل را به بن‌بستی خونین کشاند. نفوذ ایران در عراق تثبیت شده است. ایران و متحدانش در جنگ سوریه پیروز شده‌اند. علاوه‌بر این، کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ نتوانسته است ایران را به زانو درآورد.»
در ادامه این تحلیل آمده است: «روز به روز روشن‌تر می‌شود که دولت آمریکا نه از توانایی و نه عزم سیاسی برای اقدام نظامی طولانی‌مدت در خاورمیانه برخوردار است. کاخ سفید در دوران دونالد ترامپ مشخص کرده که قصد دارد حضور نظامی آمریکا در سوریه و افغانستان را کم کند.»
فارین‌پالیسی می‌افزاید: «علاوه‌بر این، همزمان با اقدامات ترامپ برای افزایش حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس، سیاست‌های زورگویانه و اقدامات شتاب‌زده او به قوت گرفتن برداشت‌هایی مبنی بر قابل اتکا نبودن آمریکا به‌عنوان شریک منجر شده و ظهور توازن‌های جدید جهانی به دور از ابتکارات اقتصادی و امنیتی تحت رهبری آمریکا را تسریع کرده است.»
فارین‌پالیسی نوشته: «در منطقه خاورمیانه، آمریکا و متحدان منطقه‌ای و اروپایی‌اش دیگر یک دیدگاه متحد و منسجم ندارند و این مسئله هم در تصمیم عجولانه ترامپ برای خروج نظامیان آمریکا از سوریه و هم در تصمیم او برای خروج از برجام نمایان است.»
این نشریه آمریکایی معتقد است: «در حال حاضر نشانه‌هایی جدی وجود دارد که ائتلاف کشورهای عربی و اسرائیل که دولت ترامپ علیه ایران بسیج کرده بود در حال فروپاشی هستند. همزمان با آنکه بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل غرق مبارزه بر سر حیات سیاسی‌اش شده، متحدان ترامپ در عربستان سعودی و امارات با جامعه بین‌الملل در اعتقاد به اینکه تعامل با ایران برای کاستن از تنش‌های منطقه‌ای و یافتن راه‌حل‌های سیاسی برای بحران‌های خاورمیانه ضروری است همسو شده‌اند.»
نیروی دریایی آمریکا می‌ترسد نزدیک ایران شود
فارین‌پالیسی پیش از این نیز به واقعیت‌های منطقه و شکست هژمونی آمریکا اشاره داشته است.
این مجله تخصصی سیاست خارجی چند هفته قبل نوشت: این یک لحظه مهم برای استراتژیست‌های نظامی به شمار می‌رود. گزینه‌های واشنگتن دربرابر ایران که یک قدرت درجه دوم قلمداد می‌کند، به شدت محدود است. در نتیجه در شرایطی که دولت ترامپ می‌اندیشد که چگونه در برابر ایران وارد عمل شود، گزینه‌های ترامپ محدود خواهد بود. یگان هوایی نیروی دریایی آمریکا، که از جنگ جهانی دوم سلاح اصلی در زرادخانه این کشور در چنین سناریوهایی به شمار می‌رفته است، به‌طور ناگهانی تقریباً خاصیت خود را از دست می‌دهد.
فارین‌پالیسی نوشت: «برخی افسران نخبه و کارکشته در نیروی دریایی آمریکا از سال‌ها قبل درباره چنین روزهایی هشدار داده بودند، بیایید خود را گول نزنیم. در نهایت ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن به همراه نود فروند هواپیمای حاضر بر عرشه آن از ماه مه تاکنون ترجیح داده در فاصله ۲۰۰ مایلی از سواحل عمان باقی بماند. در بهترین حالت، این اقدام موجب می‌شود هواپیماهای تهاجمی‌این ناو به سختی قادر به اجرای عملیات رفت و برگشت و رسیدن به سواحل شرقی ایران و حمله به پایگاه‌های دریایی ایران در خلیج فارس باشند که از آنها به‌عنوان اهداف بالقوه در این‌گونه حملات نام برده می‌شود... نیروی دریایی آمریکا چشمان خود را به روی این واقعیت بسته که ناوهای آن به‌خاطر تخریب، آسیب و یا زمین‌گیر شدن از تکمیل مأموریت‌های خود، در معرض شکست در میدان نبرد با ایران هستند.»
جنگی در بگیرد آمریکایی‌ها با تابوت به خانه برمی‌گردند
فارین پالیسی در تحلیل دیگری درباره حملات یمن به آرامکو نوشته بود: «حملات چهاردهم سپتامبر به تأسیسات نفتی سعودی، تنها موجب توقف نیمی از تولید عربستان نشد، بلکه همچنین ستون‌های سیاست خارجی واشنگتن در منطقه را لرزاند و شکنندگی عرضه انرژی جهانی را نشان داد. دوران دکترین کارتر در سلطه نظامی بر خلیج فارس، به پایان آمده است.»
این نشریه آمریکایی خاطرنشان کرده بود: «امارات عربی متحده، عقب‌نشینی از یمن را آغاز کرده و از ماه جولای در حال گفت‌وگو با حوثی‌هاست. ارتش سعودی هم فراتر از کنترل اوضاع داخلی عربستان و نیز بحرین، کارآیی ندارد. شاهزاده‌های ریاض، آن‌قدر از سایه خودشان هم می‌ترسند که اجازه شکل‌گیری یک ارتش کلاسیک را نمی‌دهند، مبادا که کودتا کند.
آمریکا هم به این نتیجه رسیده که هر چند می‌تواند بمباران‌هایی را علیه ایران انجام دهد اما این کارش نه بی‌پاسخ می‌ماند و نه بدون هزینه. ما امکان دفاع از همه پایگاه‌ها و همه کشتی‌های خود را نداریم و اگر جنگی در بگیرد، آمریکایی‌ها با تابوت به خانه برمی‌گردند، آن‌هم در میانه کارزار انتخاباتی.»
فارین‌پالیسی افزوده بود: «آیا ارتش آمریکا، این پیام را به اتاق بیضی کاخ سفید رسانده است؟ وقتی ترامپ، لحن تهدیدآمیزش علیه ایران را آرام می‌کند، یعنی که این پیام را گرفته است. کاخ سفید، به روشنی، انجام یک واکنش نظامی در برابر ایران در آینده نزدیک را منتفی دانسته است.»
ایران قادر است تنگه هرمز را ببندد
این مجله تخصصی سیاست خارجی اردیبهشت امسال نیز نوشت: «تقریباً یک‌سوم نفت خام جهان معادل ۱۸ میلیون بشکه هر روز از این تنگه که پهنایش ۲۱ مایل است عبور می‌کند. همچنین ۳۰ درصد کشتی‌های حامل گاز طبیعی از این مسیر برای تردد استفاده می‌کنند. پهنای مورد استفاده تنگه از این هم کمتر است چرا که آب‌های عمیق مورد استفاده نفتکش‌ها تنها دومایل پهنا دارند. ایران با حضور در خطوط ساحلی شمالی و تعدادی از جزایر مستقر در این منطقه، بر عبور و مرور از آن سلطه دارد. این حضور به نیروهای مسلح ایران و سپاه پاسداران امکان می‌دهد که یکی از حساس‌ترین گذرگاه‌های اقتصادی جهان را تهدید کنند و خسارت اقتصادی سنگینی به رقبا تحمیل کنند.»
فارین‌پالیسی افزود: «به همین دلیل است که هرگاه ایران از سوی آمریکا یا کشورهای منطقه تحت فشار قرار می‌گیرد، تهدید بستن تنگه را مطرح می‌کند. ماه گذشته در پی تصمیم دولت ترامپ برای قطع صدور نفت ایران سپاه پاسداران اعلام کرد که اگر ما نتوانیم از این تنگه برای صدور نفت استفاده کنیم، آن را خواهیم بست. ایران راه‌های مختلفی برای اخلال در عبور و مرور کشتی‌های تجاری از تنگه هرمز و خلیج فارس در اختیار دارد. نیروی دریایی ایران صدها کشتی و قایق تندرو مسلح به موشک و اژدر و توانایی مین‌ریزی دارد که عبور نفتکش‌ها از تنگه هرمز را ناممکن می‌کند. ایران اخیراً از دو ناو و زیردریایی جدید با توانمندی پیشرفته و پرتاب موشک‌های کروز بهره‌برداری کرده و تعدادی زیردریایی دیزلی کوچک در اختیار دارد که قادرند در آب‌های کم‌عمق اطراف تنگه هرمز عملیات انجام دهند.»
این نشریه آمریکا خاطرنشان کرد: «سرانجام اینکه ایران دارای طیف گسترده‌ای از مین‌های دریایی قدیمی و مدرن است. کاشتن این مین‌ها توسط زیردریایی‌ها، کار رهگیری آنها توسط ارتش آمریکا را دشوار می‌کند... یکی از نقاط ضعف ارتش آمریکا توانایی در پاکسازی مین‌ها می‌باشد. آمریکا ۱۱ مین‌روب کهنه و فرسوده دارد که چهار فروند آنها در بحرین مستقر هستند. این کشتی‌ها آسیب‌پذیر هستند و به اسکورت ناوهای جنگی نیاز دارند که موجب می‌شود در حین عملیات کشتی‌های بیشتری در معرض خطر حمله قرار بگیرند. استفاده هماهنگ ایران از زیردریایی‌ها، موشک‌های ضدکشتی و تهاجمات انبوه و گسترده با استفاده از قایق‌های تندرو قادر است صدمات سنگینی به نیروی دریایی آمریکا و ناوگان تجاری منطقه وارد کند.»
رهبر ایران، موفق‌ترین رهبر خاورمیانه در 75 سال گذشته
فارین‌پالیسی شهریور امسال و پس از حمله عظیم و غافلگیر‌کننده جنبش مقاومت انصارالله یمن به تأسیسات نفتی سعودی، گفت‌وگویی را با رائول مارک گرشت، افسر سابق سازمان سیا منتشر کرد. وی که سال‌هاست روی مسائل ایران متمرکز بوده و به گفته خود 30 سال است که درباره رهبر جمهوری اسلامی ایران مطالعه می‌کند، کارشناس اندیشکده «بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها» و به تحلیل مسائل ایران مشغول است. اندیشکده‌ای که وی اکنون در آن مشغول به فعالیت است، یک اندیشکده صهیونیستی است که رد پای آن را در بسیاری از تصمیمات و اقدامات ضدایرانی سال‌های اخیر آمریکا به‌خصوص در موضوع تشدید تحریم‌ها می‌توان مشاهده کرد، همان اندیشکده‌ای یا به عبارت درست‌تر بازوی اتاق جنگ اقتصادی و رسانه‌ای آمریکا که وزارت امور خارجه کشورمان آن را تحریم کرد. نکته دیگر اینکه وی به فارسی مسلط است و افکار و نگاهی به‌شدت ضدایرانی دارد.
رائول مارک گرشت در بخشی از این مصاحبه به فارین‌پالیسی می‌گوید: «فکر می‌کنم رهبر عالی ایران در پی کشاندن ترامپ به یک نبرد سیاسی است. بدون شک او یک قهرمان جدی است. من فکر می‌کنم او موفق‌ترین رهبر خاورمیانه از جنگ جهانی دوم به این‌سو است. او فوق‌العاده باهوش بوده و از مهارت‌های ممتاز و استعدادهای عالی برخوردار است. من می‌توانم بر مبنای مستندات آماری بگویم که رهبر ایران قطعا برتر از ترامپ و در نقطه مخالف او قرار دارد.»