به گزارش گروه اقتصاد بینالملل روزنامه «دنیایاقتصاد»، اکونومیست نوشت: بوریس جانسون برای مدت تنها کمی بیشتر از یک ماه رهبر محافظهکاران انگلیس بوده است و تا این هفته، بهعنوان نخستوزیر تنها یک بار در پارلمان حاضر شده است. این هم اما نتوانست او را در روز سوم سپتامبر از بزرگترین پاکسازی تاریخ حزب بازدارد. پس از آنکه مخالفت اعضای پارلمان در نهایت از شکست سیاستهای او در رابطه با برگزیت خبر داد، ۲۱ نفر از نمایندگان میانهرو حزب محافظهکار پارلمان از جمله هفت تن از اعضای سابق کابینه و نوه وینستون چرچیل از این حزب کنار گذاشته شدند و به آنها گفته شد که اجازه نخواهند داشت در انتخابات بعدی بهعنوان اعضای حزب محافظهکار شرکت کنند. البته این شدیدترین گام از یک فرآیند درازمدت بود: تغییر شکل حزب حاکم بریتانیا از محافظهکار به سمت پوپولیسم افراطی. شکست دادن محافظهکاران توسط متعصبان افراطی که مروج برگزیت بدون توافق هستند، موجب شد که حزب محافظهکار اصولی را که با آن بریتانیا را طی بیشترین سالهای قرن گذشته اداره کرد، کنار بگذارد.
در واقع بیارزش شمردن بیش از ۴۰ سال طرفداری محتاطانه از اروپا در سال ۲۰۱۶ به تنهایی برای رقم زدن یک تغییر بزرگ کافی بود. حالا اما در بریتانیای تحت رهبری جانسون و مشاورش دومینیک کومینگز که مغز متفکر کمپین ترک اروپاست، حزب محافظهکار نهتنها طرفدار برگزیت شده است، بلکه طرفدار برگزیت بدون توافق نیز هست. بوریس جانسون ادعا میکند که سخت در تلاش است تا به توافق بهتری برای خروج از اتحادیه اروپا دست یابد اما در رفتار پر از نوسان او در حضور نمایندگان پارلمان در هفتهای که گذشت، مشت او باز شد. در حقیقت او هیچ طرح پیشنهادی واقعی برای جایگزینی با این بنبست بهوجود آمده در دست ندارد. گزارشها مبنی بر اینکه کومینگز بهطور خصوصی مذاکرات در بروکسل را پذیرفته است «قلابی» است.
به نظر میرسد طرح غیرمحافظهکارانه جانسون این است که در یک انتخابات فوری برنده شود، چه با طرح برگزیت بدون توافق و چه با این ادعا که توسط «دشمنان مردم» در پارلمان با کارشکنی مواجه شده است. غیرمحافظهکارانهترین رفتار دولت جانسون، گستاخی آن در مورد قانوناساسی بوده است. این دولت نهتنها پارلمان را بهحال تعلیق درآورد (درحالیکه گفته بود چنین کاری نمیکند)، بلکه زمان نمایندگان پارلمان برای قانونگذاری در مورد برگزیت را نیز محدود کرد (در این مورد هم هرگونه ارتباط با این موضوع را رد کرد). البته او از تاکتیکهای دستپایین دیگری هم بهره گرفت از جمله اینکه توصیه کرد ملکه مصوبهای را که به تصویب پارلمان رسیده است، بهعنوان قانون اعلام نکند. در کشوری که قانوناساسی آن به تمایل به پیروی از عرف و سنت وابسته است، حتی فقط وجود چنین تهدیدی موجب تضعیف قوانین خواهد شد و راه برای دور بعدی سوءاستفادهها هموار میشود. خواه در دولت حزب کارگر اتفاق بیفتد و خواه در دولت حزب محافظهکار.
در هفتهای که گذشت هنوز تعداد محافظهکاران در حزب محافظهکار آنقدر کافی بود که خطرناکترین سیاست برگزیت جانسون را با بنبست مواجه کند. نگاهی به مطبوعات نشان میداد که لایحهای برای متوقف کردن برگزیت بدون توافق راه خود را به مجلس اعیان باز کرده بود. اما شکست دولت و از دست دادن اکثریت آن راه را به سمت یک انتخابات گشود. این رقابتی خواهد بود که در آن بریتانیا برای نخستین بار در تاریخ خود، فاقد حزب راست میانه است. به مدد جرمی کوربین، رهبر چپ افراطی، فاقد یک اپوزیسیون قوی هم هست. در عوض دو حزب عمده در راههای متفاوت خود کمر به تخریب اقتصاد بستهاند و هر دو تهدیدی برای نهادهای بریتانیا محسوب میشوند. تبعات وحشتناک برگزیت همچنان ادامه دارد.