یادداشت
هنوز فرق Play و Game را نمیدانیم
صاحبخبر - جلال چراغپور پایههای فوتبال هر کشوری، ریشههای فوتبال آن کشور هستند. اصطلاح پایهها در تمام دنیا «ریشههای سبز» است که ریشههای اصلی فوتبال محسوب میشوند. ممکن است دو سه اتفاق باعث آفتزدگی رشد بچهها در فوتبال پایه شود. درست مانند درختی که آفتزده میشود و میوههایش دیگر موردپسند بازار نیست. بچهها زمانی که انتخاب میشوند، خودشان هستند و فوتبال خودشان را به نمایش میگذارند. با این حال اکنون آپارتماننشینی و دور شدن حاشیه شهرها باعث شده فوتبال زمینهای خاکی، فوتبال محلات یا به اصطلاح فوتبال خیابانی از بین برود. الان فوتبال پایهها زیر نظر آموزشگاههای فوتبال رفته که متشکل از مدارس فوتبال و آکادمیها هستند. هر کدام وظایف خود را دارند که آکادمیها باید فوتبال را تخصصیتر و حرفهایتر آموزش بدهند اما در ایران هیچکدام رعایت نمیکنند. فوتبال دو بخش پلی (Play) و گیم (Game) دارد. فرقشان این است که در «پلی» بچهها فقط بازی میکنند اما در «گیم» باید فوتبال را با تمام قوارههایش یاد بگیرند و اجرا کنند. پس در تمریناتی که ما به بچهها میدهیم، باید از پلی فاصله گرفته و به سمت گیم برویم. الان فوتبال باشگاهی و سطح حرفهای ما هم با چنین مشکلی مواجه است و شاید فقط 20 تا 25 درصد گیم داریم و مابقی پلی است. به همین دلیل بازیکنان کمی در سطح اول فوتبال اروپا داریم، چون فوتبال در اختیار کسانی است که گیم بازی کردن را بلد باشند. بچههای ما برای اینکه به اصطلاح گیمر (Gamer) شوند، نیاز به آموزش دارند. وقتی به بازیکنی اجازه میدهیم هر چیزی را که بلد است به اجرا دربیاورد، او پلیر (Player) است اما وقتی به او پیشنهاد میدهیم چیزی را که ما میخواهیم انجام بدهد، بازیکن تبدیل به گیمر میشود. این مسأله نیاز به یادگیری دارد چون بازیکنان ما یاد گرفتهاند هر چیزی را که بلدند، بازی کنند. برای همین وقتی مربی خارجی میآوریم، تا وقتی به بازیکنان میگوید هر طور دوست دارید بازی کنید مربی خوبی است اما وقتی بگوید باید اینگونه بازی کنید، اذیتکن و سختگیر میشود. مشکل اینجاست که ما مؤلفه تعریف شدهای به نام سن داریم که روز و شب بازیکنها را تعقیب میکند و آزارشان میدهد. وقتی شما مؤلفه دیگری به نام پرورش داشته باشید، از موضوع سن عبور میکنید و با خیال راحتتری فوتبال را یاد میگیرید. به طور مثال بازیکنی که 16 ساله است، از 11 سالگی فوتبال را بلد شده و میداند اما یاد نمیگیرد که چه زمانی برگردد، چه زمانی دفاع کند یا اینکه الآن وقت دنبال کردن و فشار آوردن به حریف است. مشکل ما این است که در کلاسهای آموزشیمان هم فقط کوچینگ یاد مربیان میدهند. در حالی که فدراسیون فوتبال باید سمینار برگزار و علل ضعف «گیم» در ایران را بررسی کند. به این مسأله باید به عنوان یک معضل نگاه شود. وقتی این همه دانش و کتاب درباره آموزش فوتبال وجود دارد، چرا در کشورمان استفاده نمیشود و این دانش را به مربیان تزریق نمیکنیم؟ اینکه الآن جوانان، امید یا نوجوانان ما به افغانستان میبازند، خیلی حرف دارد. زمانی بوسنی و هرزگوین درگیر جنگ بود اما آنها تیمی تشکیل دادند که فوتبالشان تعطیل نشود و با همان تیم به راحتی ما را بردند چون اساس کار و گیم را به درستی میدانستند. باید برگههای آموزشی کلاس C مربیگری در ایران را ببینید که روی آنها درباره دریبل با بغل پا، دریبل با روی پا، قل دادن توپ و ... نوشته. یک بچه دو، سه ساله هم با بغل پا یا روی پا به توپ ضربه میزند. پنج مسأله بنیادین باعث گل خوردن یک تیم میشود که گاهی ممکن است ترکیب تعدادی یا همه این مسائل، باعث گل خوردن شود. اول از همه وقتی حریف صاحب توپ است، روی او فشاری وارد نمیشود. مسأله بعدی، بازیکن خودی را که درگیر شده، پوشش نمیدهیم. در ادامه روی یارگیری بازیکنی که به درون فرار میکند، کوتاهی میشود. مسأله بعدی هم زیاد لو دادن توپ و تمرکز نداشتن در ضربات ایستگاهی است. مگر ما کمیته آموزش نداریم؟ این پنج مشکل کجا آموزش داده شده؟ مربیانی که زیر نظر فدراسیون فوتبال آموزش میبینند، کجا به تیمشان آموزش میدهند که به این شکل گل نخورند؟ از بهترین مربی ایرانی علت گل خوردن تیمش را بپرسید تا از آموزشی که دیدهاند، باخبر شوید. اگر آموزش نباشد، فوتبال فقط یک وسیله برای سرگرمی عدهای است که برای تخمه خوردن و سیگار کشیدن به ورزشگاه میآیند. فوتبال در تمام دنیا قابل احترام است. ما هم باید در کشورمان به فوتبال احترام بگذاریم و آن را به درستی آموزش بدهیم.∎
نظر شما