مارک سیگل، مدیر بخش پرشکی شبکه رادیویی "دکتر" و گزارشگر پزشکی شبکه فاکس نیوز در یادداشتی که از سوی پایگاه خبری هیل منتشر شده، به اهمیت توجه به تسلیحات بیولوژیکی تروریستها و اولویت آن در زمینه امنیت ملی تاکید کرده است.
سیگل در این یادداشت نوشته است: عوامل بیولوژیکی مدتها یکی از نگرانیهای امنیت ملی بودهاند. پس از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نامههایی آغشته به باکتری سیاهزخم به دفتر پنج رسانه خبری و دو دفتر سنا فرستاده شدند و مرگ پنج تن و آلوده شدن ۱۷ نفر را در پی داشتند. این موضوع به تمرکز بر سیاهزخم به عنوان یک سلاح و نگرانی از دست داشتن القاعده، عراق یا یک دشمن خارجی دیگر در پس این حمله بیولوژیک انجامید.
با این حال، تهدید ارسال "نامههای آغشته به باکتری سیاهزخم" یا حملات خارجی گستردهتر هرگز به وقوع نپیوست. همانطور که در کتاب "هشدار غلط: حقیقتی درباره هراس مسری" نوشتهام، دلایلی وجود دارند که نشان میدهند تهدید سیاهزخم محدود است، از جمله اینکه این باکتری مسری نیست. علاوه بر آن یک کلاهک حاوی باکتری سیاهزخم به محض انفجار، به دلیل میزان حرارتی که تولید میشود این باکتری را نابود میکند. همچنین در صورتی که باکتری سیاهزخم توسط تروریستها گسترش یابد، واکسنی برای آن وجود دارد که میتواند به کنترل گسترش این بیماری و هراس اجتماعی ناشی از آن کمک کند.
آبله، اما به رغم ریشهکن شدن میتواند سلاحی بیولوژیکی باشد که نسبت به سیاهزخم تهدید مهمتری محسوب میشود. این ویروس مسری است و میتواند با پراکنده شدن در هوا به طور گسترده شیوع پیدا کند و با اینکه یک ویروس برای این بیماری وجود دارد، از دهه ۱۹۷۰ استفاده نشده است، بنابراین مصونیتی را در پی نخواهد داشت. در صورت شیوع گسترده آبله، علاوه بر تجدید واکسیناسیون، قرنطینه بیماران یکی از تدابیر کلیدی خواهد بود.
نخستین بار که از آبله به عنوان یک سلاح بیولوژیک استفاده شد، به سال ۱۷۶۳ برمیگردد؛ زمانی که نیروهای انگلیسی پتوهای آلوده به این ویروس را به سرخپوستان دادند و شیوع این بیماری را سبب شدند که بر مبنای آمارهای تاریخی، منجر به جان دادن بیش از نیمی از قبایل آلوده شد. امروز، اما تنها نمونههای ویروس آبله در "مرکز پیشگیری و کنترل بیماری" آتلانتا و "مرکز دولتی تحقیقات ویروسشناسی و بیوتکنولوژی" روسیه نگهداری میشوند و نگرانیهایی درباره ایمنی تاسیسات روسیه در برابر تروریستها وجود دارد.
بزرگترین نگرانی، اما نه به شیوع ویروسها و باکتریهای طبیعی، بلکه به پیشرفتهای اخیر در مهندسی زیستی برمیگردد. وزارت دفاع آمریکا توجه روزافزونی به این زمینه دارد و سال گذشته میلادی از "آکادمی ملی علوم" خواست در این باره گزارشی تهیه کند.
بزرگترین نگرانی متوجه دو زمینه است؛ نخست آنکه توالیهای کوچک دیانای برای خرید در دسترس هستند و میتوانند در یک آزمایشگاه به ویروسها یا باکتریهای جدیدی تبدیل شوند.
شاید مشکلسازترین خطر احتمالی، ظهور و تکمیل ابزارهای مهندسی ژنتیک و به ویژه کریسپر (نوعی سیستم ایمنی تطابقپذیر در باکتریها است که آنها را قادر به کشف دیانای ویروس و بعد نابودیشان میکند) نوع CAS-۹ است. این فناوری بر تغییر توالیهای نابجای ژنتیکی تمرکز دارد که موجب بروز بیماری میشوند و همچنین میتواند در زمینههایی از سرطان تا تقویت دفاع ایمنی بدن در برابر ویروسها درمانهای موثری را انجام دهد. از سوی دیگر، این تکنولوژی میتواند برای تغییر ویروسی مانند آنفولانزا به ویروسی فراتر از حدود واکسنها یا درمانهای ضدواگیر موجود استفاده شود.
از دید تئوریک، تولید ویروسی از نژاد آنفولانزا یا یک بیماری دیگر که نتوان جلوی شیوع آن را گرفت، میتواند توسط کریسپر CAS-۹ انجام شود و جان میلیونها نفر را بگیرد. بیشتر تروریستها از مهارت و دانش علمی کافی برای مهندسی ژنتیک برخوردار نیستند، اما کشوری مانند چین که مقرراتی برای استفاده از کریسپر CAS-۹ ندارد، میتواند به راحتی ویروسی جدید، مسری و خطرناک تولید کند که بعدها از سوی تروریستها به کار گرفته شود یا توسط آنان دزدیده شود. وزارت سلامت چین به تازگی مقرراتی را با هدف محدودیت استفاده از مهندسی ژنتیک برای انسانها وضع کرده استاما خوش بینی چندانی به تاثیر این قوانین وجود ندارد.
به رغم میلیاردها دلار هزینهای که از سوی آمریکا برای برنامههایی همچون "بیوواچ" و "بیوشیلد" شده (برنامههای برای نظارت بیولوژیک که پس از حملات ۱۱ سپتامبر از سوی دولت آمریکا اجرایی شدند)، اطمینانی وجود ندارد که بروز حملهای بیولوژیکی عملی نباشد، به ویژه با توجه به تکنولوژیهای جدیدی که در این زمینه تولید میشوند.
نظر شما