صحنهآرایی امروز مجلس میان سه فراکسیون اصلی میتواند تمرینی برای انتخابات امسال باشد
ماکت انتخابات ۹۸
صاحبخبر - مجلس به ایستگاه پایانی خود رسیده و تکلیف آخرین هیاترئیسه مجلس دهم امروز با برگزاری انتخابات مشخص میشود. فراکسیونهای سیاسی یعنی فراکسیون ولایی، فراکسیون مستقلین و امیدیها روز گذشته لیست نامزدهای خود را برای ریاست، دو نایبرئیس، 6 دبیر و سه کارپرداز معرفی کردند تا مشخص شود فراکسیون امید بدون ائتلاف وارد میدان رقابت شده و دو فراکسیون دیگر حداکثر تلاش خود را کردهاند که بر سر کرسیها با یکدیگر رقابت نکنند. در این میان اما باید گفت این صورتبندی از انتخابات، یک وجه درونمجلسی دارد که به کسب کرسیهای هیاترئیسه مربوط میشود و یک وجه پررنگتر خارج از مجلس که به رقابتهای کلان سیاسی بهویژه در سال منتهی به انتخابات اسفند 98 ختم خواهد شد. با توجه به اینکه این دور از انتخابات برای سال پایانی است و بخش مهمی از این مدت را نمایندگان درگیر کارزار انتخابات خواهند شد، موضوع اول آنچنان مهم، حیاتی و حیثیتی نیست و به مراتب اهمیت کمتری نسبت به سه سال گذشته دارد، اما در مقابل صفبندی و کنشهای سیاسی امروز همگی بهصورت مستقیم به انتخابات دوره یازدهم مجلس مربوط است؛ جایی که رقابت با چالشهای چند موضوعی بروز کرده و به احتمال فراوان چینش متفاوتی از بازیگران سیاسی را نسبت به دوره گذشته سبب خواهد شد. از همین رو میتوان این مساله را به ذهن وارد کرد که فضای امروز مجلس ماکتی از انتخابات اسفندماه است. «فرهیختگان» در شماره امروز خود متن و فرامتن رقابت امروز مجلسیها را سوای اینکه چه کسی برنده نهایی خواهد بود و ترکیب هیاترئیسه چگونه رقم میخورد، بررسی کرده است. امروز «متن» در حاشیه است لیستهای انتخاباتی 3 فراکسیون سیاسی مجلس روز گذشته منتشر شد. 1 ترکیب نشان میدهد فراکسیون امید بنای ائتلاف ندارد و لیست مستقلی را برای همه کرسیهای هیاترئیسه به جز یک کرسی معرفی کرده است. بر همین اساس فراکسیون امید محمدرضا عارف را مانند سال گذشته برای کرسی ریاست، مسعود پزشکیان و علی مطهری را به ترتیب برای نواب رئیس اول و دوم، محمدعلی وکیلی، علیاصغر یوسفنژاد، علیرضا رحیمی، بهروز بنیادی و فاطمه سعیدی را برای کرسی دبیران هیاترئیسه و عبدالکریم حسینزاده، مهدی مقدسی و محمود صادقی را بهعنوان کارپرداز معرفی کرده است. این لیست البته با این وصف ارائه شده که در هر سه دوره گذشته گزینه امیدیها برای ریاست مجلس، یعنی محمدرضا عارف، در رقابت با علی لاریجانی شکست خورده و نتوانسته به سکوی ریاست برسد. در مقابل اما نواب رئیس در این سه سال به پزشکیان و مطهری رسیده و باقی صندلیهای هیاترئیسه نیز بین مستقلان و ولاییها تقسیم شده است. 2 با وجود اینکه در روزهای اخیر برخی اعضای فراکسیون ولایی در اظهارنظرهایی گفته بودند حاضر به ائتلاف با مستقلان یا همان حامیان لاریجانی نیستند، بهگونهای لیست خود را منتشر کردند که در عمل رقابتی میان آنها و مستقلان ایجاد نشود، هرچند در خبرها آمده بود حمیدرضا حاجیبابایی، رئیس این فراکسیون خود را برای رقابت با لاریجانی و عارف آماده میکند، اما در لیست منتشرشده از نامزدهای فراکسیون ولایی، در مقابل عنوان ریاست مجلس نام فردی دیده نمیشود که این خود نشان میدهد آنها صحنه را خالی کردهاند تا علی لاریجانی با رای بالایی دوباره ریاست مجلس را برعهده بگیرد و البته این موضوع را میتوان اینگونه هم تفسیر کرد که اعضای فراکسیون ولایی برای نزدیک نشدن عارف به کرسی ریاست از معرفی حاجی بابایی صرفنظر کردهاند. اعضای این فراکسیون عبدالرضا مصری و محمدحسین فرهنگی را بهعنوان کاندیداهای نایبرئیسی مجلس معرفی کردند و البته با توجه به سکوت فراکسیون مستقلان در این زمینه، ولاییها امید دارند بتوانند خیز مناسبی برای رسیدن به کرسیهای نواب رئیس بردارند. این فراکسیون برای نیمی از صندلیهای دبیری هیاترئیسه احمد امیرآبادی، اکبر رنجبرزاده و امیرحسین قاضیزاده هاشمی را معرفی کرده و باقی را خالی گذاشته است. آنها همچنین اسدالله عباسی را برای یکی از کارپردازان معرفی کردهاند. 3 مستقلان ولایی که حامیان علی لاریجانی در مجلس هستند، مانند سالهای گذشته این نماینده مردم قم را برای ریاست برگزیدهاند و به جای این پافشاری، در جریان معرفی نواب رئیس سکوت کردهاند. در ادامه این هماهنگی با فراکسیون ولایی مجلس، مستقلان غلامرضا کاتب، رسول خضری و سمیه محمودی را برای کرسی دبیری و همچون سال گذشته بهروز نعمتی و محمد آشوری تازیانی را برای کارپردازی معرفی کردهاند تا اگر همه اعضای دو فراکسیون به لیستهای منتشرشده و هماهنگیهای صورتگرفته در انتشار پایبند باشند، با آرایی قریب به 200 رای، تمامی کرسیهای هیاترئیسه میان خودشان تقسیم شود. کاندیداتوری عارف، ساز جدایی اصلاحطلبان از لاریجانی انتخابات هیاترئیسه سال چهارم مجلس با صفبندیهای کنونی، نمایی از انتخابات اسفندماه لقب گرفته است و آنقدر این موضوع مهم شده که کسی از کارکرد آن در مجلس سخن نمیگوید و ناظران این میدان تلاش میکنند صرفا به ارزیابی پیامهای سیاسی صفبندی شکلگرفته بپردازند. در پاسخ به چرایی این موضوع نکات مهمی قابلذکر است؛ نکاتی که همگی حول این موضوع است: «اصلاحطلبان که امروز تلاش کردهاند لیست کاملی به دور از نزدیکان علی لاریجانی و حامیان دولت روحانی ارائه کنند، به دنبال ارسال این پیام سیاسی هستند که در انتخابات اسفندماه هم بنای ائتلاف با این دو گروه را ندارند.» به این صورت که اصلاحطلبان نزدیک به محمدرضا عارف مانند اتحاد ملتها و دیگر احزاب اینچنینی تا حد امکان خود را از لاریجانی دور نگه میدارند و برعکس اعتدال و توسعهایها و بخشی از اصلاحطلبان که همان کارگزارانیها محسوب میشوند، علاقهمند به ادامه ائتلاف دولت و نزدیکان رئیس فعلی مجلس هستند و موفقیت را همچنان در این مسیر جستوجو میکنند. 1 در سال چهارم و چند ماه مانده به آغاز رقابتهای انتخاباتی، اساسا کرسیهای هیاترئیسه ارزش کارکردی کمتری نسبت به گذشته دارند، خصوصا اینکه ریاست علی لاریجانی با توجه به ارتباطات گستردهای که در مجلس دارد، تقریبا تثبیت شده است و احتمالا محمدرضا عارف و دیگر اعضای فراکسیون امید نیز به خوبی به این مساله واقفند. محمدرضا عارف میداند که اگر بنا به پیروزی بود، همان سال اول که هنوز یارکشیها تعمیق نشده بود، باید این اتفاق رخ میداد یا حداقل در سال سوم که پیوند علی لاریجانی با حسن روحانی در ماجرای برجام و اداره کشور نمادی از شکست بود و لاریجانی در موضع ضعف قرار داشت، میتوانست شکل بگیرد و احتمال تغییر در این مساله در برهه کنونی تقریبا بعید است. 2 مساله دوم تجربه سنگین شکست ائتلاف امید در جریان رقابتهای درون مجلس پس از پیروزی در انتخابات سال 94 است. در آن ایام هواداران دولت، اصلاحطلبان و تیم علی لاریجانی در بسیاری از شهرها از جمله تهران با یکدیگر ائتلاف کرده و لیستی را منتشر کردند که برای مثال در تهران باعث پیروزی صد درصدی و راهیابی همه اعضا به مجلس شد، درون مجلس اما این پیروزی به ناگاه فروریخت و هرکدام از سهگانه ذکرشده شامل اصلاحطلبان، نزدیکان دولت و حامیان علی لاریجانی متفرق شدند و مسیر جدیدی را در پیش گرفتند. اصلاحطلبان که گمان میکردند بعد از پیروزی، تمامی اعضای لیست امید وفادارانه لیدری محمدرضا عارف را میپذیرند و با عضویت در فراکسیونی به همین نام زمینهساز انتخاب معاون اول دولت اصلاحات بهعنوان رئیس مجلس دهم خواهند شد، ناباورانه مشاهده کردند که بسیاری از اعضای لیست نهتنها در فراکسیون عضو نشدند، بلکه در ائتلاف با اصولگرایان هم از ریاست علی لاریجانی حمایت کردند و هم به سازماندهی ترکیب کمیسیونهای مهم مجلس باب میل خود پرداختند. این شکست که البته تداوم هم داشت و تا به امروز یعنی پایان سال سوم مجلس قابلمشاهده است، حالا یک تجربه تلخ برای اصلاحطلبان شده و آنها را به این مسیر کشانده که قید هرگونه همکاری و ائتلاف با علی لاریجانی و حامیان دولت یا همان اعتدالیها را که بیشتر نزدیکان حزب اعتدال و توسعه و کارگزاران هستند زدهاند. 3 مساله بعدی مربوط به تجربه تلخ اصلاحطلبان در زمینه ائتلاف با دولت است. برخلاف کارگزاران، طیفهای اصلاحطلبتر معتقدند همکاری با روحانی و لاریجانی به جز هزینه چیز دیگری برایشان در پی ندارد، چراکه بعد از پیروزی تضمینی برای بقای ائتلاف نیست. فعالان این جریان بیش از آنکه از وقایع میدانی ناراحت باشند، از اظهارنظرها از جمله اظهارات محمود واعظی، رئیس دفتر روحانی و عضو شاخص اعتدال و توسعه خشمگینند و همچنان معترضند که چرا وی بعد از پیروزی رسما اعلام کرد ائتلافی میان روحانی با اصلاحطلبان نبوده است. این جریان البته بدش هم نمیآید که هزینههای سنگین ناکارآمدی دولت را برعهده نگیرد و لذا تلاش میکند تاجایی که ممکن است از اعتدال و توسعه دور شود، از اینرو ترجیح داده لیستی کاملا مستقل و جداگانه برای هیاترئیسه سال چهارم معرفی کند. وضعیت آچمز در فاصله کمتر از یک سال مانده به پایان کار مجلس دهم، گروههای سیاسی اصلاحطلب از طیفهای رادیکالترشان گرفته تا آنهایی که یک پایشان در دولت است و پای دیگرشان در اصلاحات، برای ورود به انتخابات اسفندماه با چالشهای عمدهای مواجه هستند؛ چالشهایی که قدری بنیادین به نظر میرسند و به این سادگیها هم نمیتوان برای مرتفع کردنشان راه چارهای پیدا کرد. 1 مهمترین چالشی که اصلاحطلبان از همین حالا باید برای رویارویی با آن دست و پنجه نرم کنند، چسبندگی غیرقابل انکار این جریان به دولت و شراکت در کارنامه آن است. هرچه باشد، بدنه اجتماعی این جریان وضع موجود را آشی میداند که عقلای قوم برای آنها پختهاند و با تَکرارشان به خورد آنها دادهاند. چسبندگی به دولت البته صرفا ریشه در حمایت انتخاباتی از روحانی در 92 و 96 ندارد. این موضوع طی 6 سال گذشته به اندازه کافی در مناسبات اصلاحطلبان و دولت مورد حمایتشان نمود داشته و حالا هرگونه تلاش برای مرزگذاری و عبور از روحانی برای جامعه نمیتواند باورپذیر باشد. در این میان فراکسیون امید نیز نشان داده که ترجیح میدهد همهجوره با دولت راه آمده و اساسا همه ابزارهای نظارتی پارلمانیاش را در مواجهه با آن اخته سازد. مروری کوتاه بر فعالیتهای این فراکسیون در بزنگاههای استیضاحها و طرح سوالها و رای اعتمادها و... حکایت از آن دارد که امیدها، عمده کم و کاستهای عملکرد دولت را مهربانانه از زیر سبیل مبارک رد کردهاند و انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته است، همه چیز را از تحقق وعدهها تا پیگیری مطالبات به برجام، تحریم، FATF، پالرمو، CFT و... گره زدهاند و هرجا هم که بر سر دوراهی منافع دولت و منافع جامعه گیر کردهاند، اولی را چسبیده و دومی را با شعار و حرف ماستمالی کردهاند. این دیگر حرف منتقدان نیست و محمدرضا عارف، رئیس فراکسیون اصلاحطلبان آن را میگوید. او اگرچه معتقد است پیگیری مطالبات مردم و وعدههای دادهشده وظیفه خودش و رفقا است، اما تصریح میکند فراکسیون متبوعش تا جایی مطالبات مردم را پیگیری میکند که موجب تضعیف دولت نشود. همین یک جمله شاید کافی باشد برای فهم این موضوع که زلف روحانی و حامیان اصلاحطلبش تا چه حد به هم گره خورده است. 2 طیف نزدیک به دولت که همواره در این سالها نسخه ائتلاف با رئیس مجلس را پیچیده، حالا در آستانه انتخابات با یک مشکل حاد مواجه است. آنها اگر بنای جدایی از دیگر گروههای اصلاحطلب را داشته باشند، بدنه قابلاعتنایی برای رقابت در شهرآورد انتخابات ندارند. این موضوع البته میان دو سر ائتلاف پیشگفته نوعی وجه اشتراک به نظر میرسد. تکلیف اعتدال و توسعه در اینباره از بقیه روشنتر است و آنها آهی در بساط ندارند تا با ناله سودا کنند. کارگزاران هم از این نظر وضع بهتری ندارند و همین باعث شده هیچگاه فکر جدایی از سایر گروههای اصلاحطلب به سرشان نزند. این البته تنها 50درصد ماجراست. چالش وقتی حادتر میشود که خود لاریجانی هم جز در سطح نخبگانی چیزی بهنام بدنه اجتماعی اختصاصی ندارد و از این حیث حتی از اعتدال و توسعه هم عقبتر است. طبیعی است که هرگونه عرض اندامی در سطح انتخابات فارغ از آنچه در پشت درهای بسته اتفاق میافتد، باید کف جامعه نیز خریدار داشته باشد و تا زمانی که فکری برای این موضوع نشود، آسمان و ریسمان بافتن برای ائتلاف اتحاد دردی را دوا نمیکند. 3 طیف رادیکال اصلاحطلب این بار نیز برای ورود به انتخابات مشکل تکراری انسداد پسا 88 را در مقابل دارد؛ مشکلی که یک بار در 92 و 96 از عضو جامعه روحانیت مبارز، رئیسجمهور مورد حمایت اصلاحطلبان ساخت و بار دیگر لیستی را راهی مجلس کرد که همان ابتدا تعداد قابلتوجهی از اعضای آن حسابشان را از فراکسیون امید سوا کردند و راه خود را رفتند؛ دو پروژهای که از قضا هر دو نیز با شکست مواجه شدند و همین موضوع در کنار پرسشهای بیپاسخ بدنه اجتماعی از میزان کارآمدی آنها، اخیرا زمزمههای خلوصگرایی را در این جریان پدید آورده است. رادیکالیسم بروزیافته در رفتارهای این جریان در حوادث 88 نهایتا انسدادی را به آنها تحمیل کرد که با گذشت یک دهه از تحولات آن روزها همچنان وضعیت این طیف نرمال نشده و احتمالا در دو انتخابات پیش رو نیز تغییری در آن پدید نیاید. همین موضوع احتمالا بار دیگر آنها را به ائتلاف سوق خواهد داد و مجددا تحقق آرزوی اجرای سناریوی حضور حداکثری را به آیندهای نامعلوم موکول خواهد ساخت. 4 هر بار پرسش از علت ناکارآمدیها به میان آمده، اصلاحطلبان توجیه تکراری نداشتن کاندیدای حداکثری و اجبار برای تن دادن به گزینههایی را که عمدتا مطلوبشان نبوده مطرح کرده و پای شورای نگهبان را به میان کشیدهاند؛ توجیهی که البته اگرچه تا جایی کار میکرد و میشد سوءعملکردها را با آن لاپوشانی کرد، اما از روزی که از شورای شهر پنجم رونمایی شد، دیگر پاسخگو نیست. شورای شهر تمام اصلاحطلب پنجم در حالی نیمی از عمر خود را به اسم و فامیلبازی و گذر از این شهردار به آن یکی شهردار گذرانده که حالا دیگر جدای از منتقدان، داد خود اصلاحطلبان هم از عملکرد آن بلند شده است. این بار اما به دلیل ماهیت انتخابات شورای شهر، امکان بار کردن ناکارآمدیها بر شورای نگهبان وجود ندارد و هرچه هست را باید در حلقههایی جستوجو کرد که لیست این جریان برای شورای شهر در آنها پخت و پز شد؛ حلقههایی که میداندار تصمیمسازیها و تصمیمگیریها در سایر انتخاباتها نیز همانها بودهاند، اما هر بار نوبت به پاسخگویی رسید، آدرس غلط شورای نگهبان را به افکار عمومی دادند. هر چه هست، حالا این تجربه در مقابل افکار عمومی قرار دارد و به همین واسطه دیگر به این راحتیها نمیشود بدنه اجتماعی و پرسشهای آن از ناکارآمدیها را پیچاند. 5 اصلاحطلبان در انتخابات اسفند 98 فارغ از جریان رقیب یک حریف قدرتمند دیگر را هم در مقابل دارند و آن حریف چیزی نیست جز کارنامه فراکسیون امید؛ کارنامهای که اگرچه تلاش میشود با توجیه رد صلاحیتهای شورای نگهبان به نحوی بر آن سرپوش گذاشته شود، اما باید به افکار عمومی حق داد که به چنین توجیهاتی بابت ضعفهای آشکار عناصر اصلی این فراکسیون که از قضا پیشینه تماما اصلاحطلبی هم دارند و اگر شورای نگهبان نبود باز هم در لیست اصلی جای داشتند، متقاعد نشود. این روزها خیلیها ریشه انفعال این فراکسیون در تحولات مجلس را عملکرد رئیس آن و پاشنه ورنکشیده بودنش به میزان کافی، میدانند؛ کسی که با هزار امید و آرزو حتی برای ریاست مجلس نیز گزینهای مطلوب تصور میشد. حالا اما با گذشت سه سال، فضاسازیهای سابق رنگ باخته و از عارف چهرهای منفعل و فاقد تاثیرگذاری به جای مانده. تکلیف سایرین نیز که تا حد زیادی روشن است و اقداماتی چون حمایت از شریعتمداری برای وزارت کار و تعاون در عین اثبات ناکارآمدیاش در وزارت صمت، رای اعتماد چندباره به آخوندی در استیضاحها، ناتوانی از رساندن بیطرف بهعنوان اصلاحطلبترین گزینه پیشنهادی روحانی به وزارت نیرو، انفعال تاملبرانگیز در جریان رای اعتماد به کابینه و ناتوانی از انداختن نیروهای نزدیک به رئیس مجلس همچون رحمانی فضلی و عباس صالحی و... تنها مشتی نمونه خروار محسوب میشود.∎
نظر شما