دونالد ترامپ باز هم برخلاف انتظارها و پیشبینیها عمل کرد. او با اینکه کشورهای مختلف درصدد رایزنی برای استمرار خرید نفت از ایران بودند، پشت پا به همه مذاکرات زد و با درنظرگرفتن 12 شرط که از زبان مایک پمپئو، وزیر امور خارجه او بیان شد، تمام معافیتهای نفتی ایران را برای خریداران آن لغو کرد.
به گزارش روز نو ، اقدامی که بسیاری از خریداران نفت ایران را در کنار ایران، با چالش مواجه میکند و حالا مجبور میشوند یا در پشت پرده با ایران وارد مذاکره برای خرید نفت شوند، یا اینکه هزینههای گزافی برای تغییر سازوکار پالایشگاههای خود در پیش بگیرند که بار مالی زیادی را به کشورها تحمیل میکند.
شوک قیمت در بازار نفت با تصمیم ترامپ علیه ایران| حالا چه خواهد شد؟
بر اساس پیشبینیها، احتمالا نفت ایران در خوشبینانهترین حالت به نصف صادرات کنونی خود (چیزی در حدود 500 هزار بشکه در روز) خواهد رسید؛ اما همین حذف از بازار که با همکاری عربستان و برادر کوچکش (امارات) انجام میگیرد، با رشد قیمت حدود سهدرصدی مواجه خواهد شد؛ شمشیری دولبه برای خود آمریکا که هم دنبال تولید بیشتر نفت شیل است و هم کاهش قیمت بنزین برای انتخاب دوباره در جایگاه ریاستجمهوری آمریکا. این اتفاق هرچند در ظاهر ایران را نشانه رفته است، اما آسیب جدیدی به همپیمانان آمریکا نیز خواهد زد و مشخص نیست این همپیمانان چه سازوکاری را در مقابل این دولت زورگو در پیش بگیرند. در این گزارش تلاش کردهایم با دو کارشناس نفت و دو کارشناس اقتصادی برای تحلیل آثار لغو معافیتهای نفتی بر اقتصاد ایران گفتوگو کنیم که ماحصل آن در پی میآید.
**بازار به نفت ایران نیاز دارد
فریدون برکشلی در تحلیل لغو معافیتهای نفتی ایران به «شرق» میگوید: کشورهای خریدار نفت ایران تمایل ندارند ارتباطشان با ایران ابعاد سیاسی پیدا کند؛ بر همین اساس با سکوت با موضوع مواجه میشوند. برکشلی با بیان اینکه مطلقا امکان تحریم کامل نفت ایران ممکن نیست، میافزاید: کیفیت و مشخصات نفت ایران به صورت خالص یا برای مخلوطکردن بسیار مهم است؛ بهویژه خروج ونزوئلا از بازار نیز به اهمیت نفت ایران دامن زده است. رئیس مرکز مطالعات انرژی وین با بیان اینکه بازار جهانی با عرضه مازاد مواجه است، تصریح میکند: عرضه مازاد نفت سبک و فوقسبک اکنون در بازار به صورت مازاد وجود دارد که با نفت ایران متفاوت است؛ به همین دلیل نفت ایران به نفتی پراهمیت برای جهان تبدیل شده و پالایشگاهها به آن نیاز دارند.
**دوگانه نفتی آمریکا
او با بیان اینکه آمریکا بر سر دوراهی ساختارهای بازار نفت قرار گرفته است، ادامه میدهد: آمریکا تمایل به نفت 70دلاری دارد؛ زیرا نفت شیل در این قیمت میتواند آمریکا را به قدرت نفتی بازگرداند، اما قیمت 50دلاری نفت برای قیمت بنزین در این کشور بسیار بااهمیت است؛ زیرا این قیمت موجب میشود قیمت بنزین در نرخ کمتر از چهار دلار در گالن به مصرفکنندگان برسد.
تنها این قیمت نفت است که در انتخابات 2020 به پرزیدنت ترامپ کمک خواهد کرد تا رأی دوباره هدیه بگیرد.
** شرایط بد برای عربستان و امارات
این کارشناس نفتی میافزاید: این شرایط عربستان و امارات را با اجبار به افزایش تولید، در شرایط بدی قرار خواهد داد. اکنون نیز نارضایتی کویت علنی شده است. برکشلی با اشاره به اینکه مشکل اصلی ایران درحالحاضر مکانیسمهای مالی برای دریافت پول نفت است، میافزاید: میزان عرضه را میتوان جبران کرد، اما فقط حجم عرضه کافی نیست. کیفیت نفت در پنج سال اخیر که شیل وارد بازار شده، اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در کنار آن، عرضه نیز شتاب بیشتری پیدا کرده است. درحالحاضر، ارتباط سالهای قبل بین رشد اقتصادی و مصرف انرژی به سود نفت تغییر کرده است.
رئیس مرکز مطالعات انرژی وین ادامه داد: عربستان تولیدش را در ارتباط با توافق دسامبر 2018 اوپک و غیراوپک کم کرده و 135 درصد پایبندی به توافق داشته است، اما این به نفع روسیه است. حتی در توافقی که در باکو انجام شد، به دلیل نامعلومبودن آینده نفت و تحریم ایران، تصمیم باکو تا 19 می به تأخیر افتاد تا تصمیم آمریکا درباره معافیتها مشخص شود.
** اجلاس سخت اوپک در ماه ژوئن
ایمان ناصری، مدیرکل خاورمیانه مؤسسه مشاوران بازار نفت و گاز FGE نیز در گفتوگو با «شرق» جزئیات بیشتری از تغییرات در بازار نفت در سایه لغو معافیتهای نفتی ارائه میدهد: «بیانیه کاخ سفید نشان میدهد که معافیتهای نفتی علیه ایران تمدید نمیشود و در واقع صادرات صفر را هدفگذاری کرده است. با این اوصاف، باید منتظر دو اتفاق باشیم». او در توضیح این دو اتفاق میگوید: به نظر میرسد اجلاس بعدی اوپک در ماه ژوئن نشست دشواری خواهد بود؛ زیرا عربستان و امارات همکاری خود را با آمریکا در پوشش صادرات نفت ایران که از بازار خارج میشود، اعلام کردهاند؛ به این معنا که این دو باید با یکدیگر حدود یک میلیون بشکه در روز به تولید و صادرات فعلی خود اضافه کنند که با آنچه در شش ماه گذشته اتفاق افتاده و با توجه به دانستههای ناظران بازار از ظرفیت تولید این دو کشور، شدنی است، اما همیشه نیاز به یک ظرفیت مازاد در بازار وجود دارد؛ زیرا بازار باید یک درجه آرامش و اطمینان را در خود داشته باشد که در شرایط بحران در عرضه در تمام جهان، ظرفیت پوششدهی داشته باشد.
**پایان توافقنامه اوپک برای حفظ سقف تولید
او در ادامه با اشاره به کاهش ظرفیت مازاد با افزایش تولید نفت عربستان و امارات ادامه میدهد: با افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت عربستان و امارات در حدود یک میلیون بشکه، این ظرفیت مازاد خیلی کم خواهد شد. البته نکته مهم آن است که امکان رسیدن به اجماع و توافقی درباره تمدید یا تمدیدنشدن معافیتهای نفتی ایران وجود نخواهد داشت؛ اینجا جایی است که ایران قطعا حاضر به همکاری با عربستان و امارات در یک گروه برای مدیریت بازار نفت نیست؛ زیرا آنها با آمریکا در مدیریت بازار نفت در راستای خروج نفت ایران از بازار مشارکت کردهاند که به معنای پایان توافقنامه اوپک برای حفظ سقف تولید خواهد بود.
ناصری میافزاید: در صورت تمدیدنشدن توافق اوپک، کاهش تولید برای کشورهای دیگر، میتواند روند معکوسی یافته و خارج از توافقنامه افزایش یابد که همین امر نقش عربستان و امارات را کم میکند. این کارشناس بینالمللی نفت تصریح میکند: این رخداد به معنای قیمتهای بالاتر برای نفت خواهد بود، مگر آنکه بقیه اعضای اوپک و روسیه، مقدار قابل توجه یا همه ظرفیت مازاد خود را بالفعل کنند که به این معناست که عربستان و امارات بهویژه عربستان نیازی نباشد که همه ظرفیت مازاد خود را استفاده کند تا کمی بازار را متعادل کرده و فضا را برای اتفاقات دیگر در بازار نفت باز نگه دارد؛ بهویژه آنکه اعضای نامطمئنی مثل لیبی، ونزوئلا و نیجریه در اوپک حضور دارند. او با بیان اینکه این اتفاق قطعا قیمتهای نفت را افزایش میدهد، ادامه میدهد: میزان این بالارفتن، بسیار وابسته به رفتار سایر بازیگران و نشست آینده اوپک است.
** صادرات نفت ایران نصف میشود؟
ناصری با بیان اینکه چند سناریو در برابر ایران برای صادرات نفت وجود دارد، میگوید: در حال حاضر بر اساس برآوردها، صادرات نفت ایران بین یک تا یک میلیون و صد هزار بشکه در روز است. ایران میتواند در بدبینانهترین حالت، بین 200 تا 300 هزار بشکه بفروشد که آن هم با قاچاق امکانپذیر خواهد بود. در خوشبینانهترین حالت هم چیزی بین 400 تا 500 هزار بشکه در روز صادرات خواهیم داشت. در بدترین پیشبینی، اگر ایران نتواند با خریداران به توافق برسد، ممکن است صادرات نفت ایران به صفر هم برسد که امری تقریبا ناممکن است.
** بودجه عمرانی، اولین قربانی کاهش درآمد نفتی
محمدتقی فیاضی، کارشناس اقتصادی، در پاسخ به این سؤال «شرق» که لغو معافیتهای تحریمی نفت چه تأثیری بر بودجه کشور خواهد داشت، گفت: دولت در قانون بودجه سال جاری پیشبینی کرده است که 1.5 میلیون بشکه نفت صادر کند. اگرچه این امکان محتمل نیست، اما اگر تحریمهای نفتی در عمل موفق باشد و صادرات نفت را صفر کند، به معنای حذف درآمد 150 هزار میلیاردتومانی از محل صادرات نفت خواهد بود که دولت در قانون بودجه در نظر گرفته است. در صورت کاهش هر کسری از این مقدار صادرات نیز به همان میزان اثر را بر تحقق منابع بودجه و در نتیجه عدم تخصیصها شاهد خواهیم بود.
برای مثال اگر صادرات نفت ایران به 500 هزار بشکه در روز کاهش پیدا کند، با فرض اینکه قیمت نفت و ارز همان ارقامی باشد که در بودجه در نظر گرفته شده، درآمد نفتی دولت نیز یکسوم میزانی خواهد بود که در بودجه در نظر گرفته است. با این حال، اگر تحریمها باعث کاهش صادرات نفت ایران شود و بازار جهانی را با تنش مواجه و قیمت نفت افزایش پیدا کند، یا دولت تصمیم بگیرد قیمت ارز را بالاتر از حدی که در محاسبات بودجهای در نظر گرفته بود در نظر بگیرد، آنگاه خواهد توانست بخشی از این کاهش درآمد نفتی خود را جبران کند.
فیاضی در پاسخ به این سؤال «شرق» که در صورت کاهش درآمدها، دولت احتمالا از کدام بخش هزینههای خود خواهد کاست، گفت: اولین بخش از مصارف بودجه که دولت احتمالا روی آن دست خواهد گذاشت، بودجه عمرانی کشور است چون بودجه عمرانی معارضان کمتری دارد و تنشهای حذف و کاهش آن قابل مقایسه با حواشی و اثرات کاهش و حذف حقوق و مزایا نخواهد بود. بنابراین اولین قربانی این وضعیت بودجه عمرانی کشور است. پس از آن نیز در صورت لزوم احتمالا نوبت بودجه جاری دستگاهها و مواردی مانند خرید تجهیزات یا بودجه تحقیقات و توسعه و مانند آن خواهد بود و با این حساب، اگر سال گذشته تخصیص اعتبارات در حد 70 درصد بود، ممکن است امسال این مقدار به 50 درصد برسد.
** آسیب به طبقه متوسط
احمد امینیخواه، کارشناس اقتصادی، در پاسخ به این سؤال «شرق» که لغو معافیتهای تحریم نفتی چه تأثیری بر اقتصاد ایران خواهد داشت، گفت: این اتفاق مانند یک شوک به اقتصاد ایران وارد شد و چه از نظر اعتماد کلی نسبت به آینده و چه از جهت کاهش درآمدهای دولت بر اقتصاد ایران اثر خواهد گذاشت. دولت در قانون بودجه پیشبینی فروش 1.5میلیون بشکه را در نظر گرفته که اگر این عدد به 400 یا 500 هزار بشکه در روز برسد، باعث کسری بودجه بزرگی خواهد شد. بنابراین اگر دولت فقط بخواهد از هزینههای خود بکاهد، نیز مجبور به چاپ پول بدون پشتوانه خواهد شد که باعث شوکهای شدید در بازار خواهد بود.
این کارشناس اقتصادی افزود: کارشناسان نفتی اغلب معتقد بودند امکان ندارد این معافیتها به دلیل هزینههای بسیار بالای آن برای بازار جهانی نفت و همچنین خریداران نفت ایران تمدید نشود اما دولت آمریکا این قمار را انجام داد و شاهد اثرش بر بازار جهانی نفت هستیم. امینیخواه درباره اثرات کاهش درآمد نفتی دولت گفت: همانطور که گفتم، احتمالا ما با پول کاغذی روبهرو خواهیم شد که دولت مابازای آن دارایی ندارد که بتواند از قیمت ریال خود حمایت کند. این مسئله باعث میشود سرعت گردش پول بالاتر برود و با توجه به کاهش اعتماد بازار، علاقه به نگهداری سپردههای ریالی کاهش پیدا میکند که نتیجه آن یک چرخه نامطلوب افزایش قیمتها خواهد بود. بنابراین اگر این اتفاق بیفتد، شاهد افزایش تورم خواهیم بود و ممکن است مانند آنچه در سال 97 رخ داد، شاهد تورم دورقمی در سال 98 نیز باشیم. این افزایش قیمتها ابتدا بازار سکه و ارز را تحت تأثیر قرار خواهد داد و سپس موج آن به بورس خواهد رسید. پس از آن نیز شاهد افزایش قیمتها در بازار املاک خواهیم بود.
این کارشناس اقتصادی درباره راهکارهای دولت برای خروج از این وضعیت، گفت: دولت در حال حاضر قصد دارد عملیات بازار باز انجام دهد و با چاپ اوراق قرضه با سررسید بلندمدت، این امکان را فراهم کند که بانکها و احتمالا بانک مرکزی این اوراق قرضه را خریداری کنند و این کار به نوعی به دولت کمک کند تا کاهش درآمد نفتی خود را تا حدی جبران کند، اما این هم یک سیاست خطرناک است که اگر بهدرستی اجرا نشود، میتواند اثرات تورمی را تشدید کند.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: فعلا تا آنجا که میدانیم، تنها راهی که به ذهن دولت رسیده همین انتشار اوراق قرضه و تأمین مالی از بانکها بوده است که اگر بتواند به میزان کافی این اوراق را به بانکها بفروشد، میتواند کاهش درآمدش را جبران کند اما اگر نتواند این اوراق را به بانکها بفروشد، لاجرم بانک مرکزی این اوراق را خواهد خرید که این اقدام نیز منجر به چاپ پول بیشتر خواهد شد. امینیخواه در پایان گفت: اگر سیاست آمریکا برای کاهش شدید صادرات نفت ایران به نتیجه برسد، طبقه متوسط آسیب شدیدی خواهد دید و سطح رفاه عمومی جامعه نیز کاهش قابل توجهی خواهد داشت.
آینده فشار نفتی امریکا
روزنامه اعتماد نیز در همینباره نوشته است: توقف معافیت هشت کشور از تحریم نفت ایران که دیروز اعلام شد، حلقه جدیدی از سیاست به اصطلاح «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران است. در حالی که ایتالیا، یونان و تایوان هرگز از این معافیت برای خرید نفت از ایران استفاده نکرده بودند، چین، هند، ترکیه، کره جنوبی و ژاپن...
بیشترین بهره را از این معافیت بردند و به ترتیب بیشترین نفت را از ایران طی شش ماه گذشته وارد کردند. این تحول همچنین گام دیگری در فاصله گرفتن از نوع تحریمی است که توسط دولت پیشین امریکا علیه ایران اعمال میشد. اوباما که تحت فشار کنگره و به ویژه تحریم نفتی مقرر در قانون (NDAA) ناچار از تحریم خرید نفت ایران شده بود، سیاست کاهش تدریجی خرید نفت از ایران در حد 20 درصد در هر 6 ماه به شرط وجود کافی نفت در بازار را اتخاذ کرده بود.
اکنون دولت ترامپ مدعی تلاش برای به صفر رساندن صدور نفت ایران است. گویا در آخرین روزها و شرایطی که پمپئو نگران کمبود در بازار نفت بوده، بولتون و جمعی از سناتورهای جمهوریخواه، از طریق نامه 23 سناتور در 4 آوریل و اظهارات سناتور کروز و سناتور کاتن تاثیر عمدهای در تصمیمگیری ترامپ داشتهاند. ظاهرا ترامپ بر این باور است که ایران سیاست صبر و انتظار برای پایان کار او در کاخ سفید را پیشه کرده و قصد دارد با سلسله اقداماتی مانند اقدام او علیه سپاه پاسداران و توقف معافیتها مانع توفیق چنین سیاستی شود. اکنون توفیق یا شکست این سیاست جدید ترامپ عمدتا در دست بازار نفت است.
به دلایل مرتبط با سیاست داخلی، ترامپ در پی حفظ قیمت نفت در حدود 70 دلار است و افزایش حدودا 3 دلاری قیمت نفت در روز گذشته نباید خبر خوبی برای ترامپ بوده باشد. باید دید که آیا فشار ترامپ بر برخی اعضای اوپک که از اوایل اسفند شروع شد، میتواند مانع بیثباتی در بازار شود یا خیر و تکلیف سیاست کاهش تولید اوپک که در ماه فوریه اتخاذ گردید، چه خواهد شد. همزمان با اعلام توقف معافیتها، امریکا، عربستان و امارات با صدور بیانیهای از انجام اقداماتی با هدف «کسب اطمینان از تامین تقاضا بعد از خروج نفت ایران از بازار» خبر دادند و وزیر نفت سعودی نیز همزمان بر «لزوم جلوگیری از به هم خوردن توازن در بازار نفت» سخن گفته.
پمپئو نیز در مصاحبه خود مدعی شد که امریکا، عربستان و امارات «در حال تماس مستقیم با مشتریان سابق نفت ایران هستند.» مساله این است که به گزارش بلومبرگ بخش اعظم نفت ایران در ماه مارس توسط پنج کشور کره جنوبی، ژاپن، هند، چین و ترکیه خریداری شده است. با این حال، قبلا آژانسهای معتبری که بازار نفت را رصد میکنند، از کمبود 500 هزار بشکهای در بازار نفت در سال جاری خبر داده بودند و این حتی قبل از کاهش نفت ونزوئلا و لیبی و ایران بود. مذاکرات آتی بین تولیدکنندگان نفت در این مورد مهم است. مقامات نفتی روسیه و عربستان قرار است در ماه مه در جده ملاقات کنند و جلسه بعدی اوپک پلاس برای ماه ژوئن برنامهریزی شده است. آینده قیمت نفت تا حد زیادی به این نشستها و این هماهنگیها بستگی خواهد داشت. عوامل سیاسی نیز میتواند مهم باشد. از جمله باید دید توقف معافیت چین از خرید نفت ایران تا چه حد میتواند موجب پیچیدهتر شدن مذاکرات تجاری جاری بین امریکا و چین و نیز سیر بحران کره شمالی شود. البته تاکنون چین و امریکا نشان دادهاند که مایلند روندهای مختلف را به هم ربط ندهند.
بیانیه سه کشور و نیز اظهارات مقامات عربستان و امارات حاکی از اتخاذ سیاست دشمنی حداکثر با ایران است. ضمن اینکه تصمیم به همراهی با ترامپ علیه ایران انگیزه اصلی این دو کشور است، اما ناخشنودی آنها از کاهش بهای نفت بعد از اعطای معافیتها در نوامبر نیز در این رابطه بیتاثیر نبوده است. متاسفانه اکنون شرایط به گونه ای رقم خورده که موفقیت یا عدم موفقیت این سیاست جدید تیم ترامپ عمدتا خارج از کنترل ایران است و عملکرد دیگران در آن تاثیر تعیینکننده خواهد داشت. یکی از اقدامات امریکا برای به حداکثر رساندن فشار علیه ایران، کار با شماری از کشورهای منطقه و خارج از منطقه برای نخریدن نفت از ایران یا جایگزین کردن نفت ایران است. این به این معنی است که حتی امریکا نیز برای پیشبرد اهدافش خود را بینیاز از دیپلماسی از جمله ائتلافسازی، نمیبیند. این در حالی است که متاسفانه در ایران همیشه به دیپلماسی به عنوان امری نامقبول و حداکثر به عنوان آخرین چاره نگریسته شده و در عمل اعتنای چندانی به این راهکار نشده است. متاسفانه ویژگی دیپلماسی و از جمله انعطافپذیری که از لوازم آن است، این است که تنها در صورت کار مستمر و طی سالها میتواند ثمر دهد.