به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، سال 88 خانواده زنی جوان به مأموران خبر دادند این زن گم شده است. خانواده نگار به مأموران گفتند این زن در تماسی به خانوادهاش گفته در خانه یکی از دوستانش است اما توضیح نداده که دقیقا کجا رفته؛ بعد از آن هم دیگر برنگشته است. مأموران با ردیابی تلفن همراه این زن متوجه شدند که او آخرین بار با مردی به نام حسام ارتباط داشت و با هم صحبت کردهاند. با توجه به این تماس مأموران سراغ حسام رفتند و او را شناسایی و بازداشت کردند. حسام به مأموران گفت نگار را نمیشناسد و نمیداند چه اتفاقی افتاده است اما بعد از چند ماه تحقیق در نهایت لب به اعتراف گشود و گفت که با نگار رابطه داشته اما او به مرگ طبیعی مرده است. حسام گفت: نگار به خانه من رفتوآمد میکرد. روز حادثه هم من و یکی از دوستانم در خانه بودیم که او آمد. نگار سر یخچال رفت و سرکه برداشت و خورد بعد از چند دقیقه حالش بد شد و روی زمین افتاد. من هم خیلی ترسیدم. وقتی با دوستم نیما به او دست زدیم، بدنش کاملا سرد بود و فکر کردیم که مرده است؛ از ترس نمیدانستیم چه کنیم. نیمه شب بود؛ دوستم از ترس رفت. من به او زنگ زدم و گفتم ما هر دو با هم بودیم و باید با هم مسئله را حل کنیم. گفت جسد را به طبقه دوم ببر؛ میآیم و جسد را از خانه خارج میکنم. بعد از چند ساعت آمد؛ جسد را داخل ماشینش گذاشت و برد؛ من نمیدانم جسد را چه کرد. بعد از اعترافات این مرد نیما بازداشت شد. او همه گفتههای دوستش را انکار کرد و گفت: من اصلا نمیدانم چه اتفاقی افتاده و اولین بار است که چنین داستانی را میشنوم و نمیدانم ماجرا چیست و فردی به نام نگار را هم نمیشناسم. تحقیقات مأموران از این مرد به جایی نرسید و او همه چیز را انکار کرد. به این ترتیب یک بار دیگر حسام مورد بازجویی قرار گرفت؛ او گفت: بعد از اینکه نگار جانش را از دست داد؛ من جسد را داخل ماشین گذاشتم و از خانه خارج کردم و به بیابانی بردم؛ جسد را آتش زدم و دفن کردم.
پلیس به آدرسی که متهم گفته بود رفت و با لودر منطقه را کاوید اما جسدی پیدا نشد؛ حسام باز هم مورد بازجویی قرار گرفت؛ او اعترافاتش را بازهم پس گرفت و گفت من دروغ گفتم که جسد را سوزاندم اصلا نمیدانم جسد کجاست چون نیما آن را از خانه خارج کرد.
بعد از گذشت 9 سال از حادثه سرانجام دادسرا تصمیم گرفت کیفرخواست علیه حسام صادر کند. بر اساس کیفرخواست صادره حسام متهم به ترک فعل مرگبار شد؛ به این معنا که او متهم شد بعد از اینکه نگار بدحال شده و بدنش سرد شده او را به مراکز درمانی نبرده و همین باعث مرگ نگار شده است. به این ترتیب روز گذشته متهم در دادگاه حاضر شد. با توجه به اینکه 9 سال از حادثه گذشته و تعدادی از اولیای دم فوت کرده بودند و افراد جدیدی به عنوان ورثه آنها ولی دم شده بودند، روند رسیدگی به پرونده کند شده بود. با این حال باز هم همه اولیای دم روز گذشته در دادگاه حاضر نشدند.
تعدادی از آنها که در دادگاه حاضر بودند درخواست قصاص کردند و گفتند حاضر به گذشت نیستند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: قتلی در کار نبود؛ نگار سرکه خورد و یکدفعه روی زمین افتاد، من هم ترسیدم و از دوستم کمک گرفتم که جسد را بیرون ببریم و حالا هم نمیدانم جسد کجاست و چه اتفاقی افتاده است.
بعد از گفتههای متهم و اولیای دم با توجه به اینکه همه اولیای دم در دادگاه حاضر نشده بودند، ادامه رسیدگی به این پرونده به بعد موکول شد چراکه قضات اعلام کردند باید از تصمیم همه اولیای دم و درخواست آنها مطلع شوند. به این ترتیب رسیدگی به این پرونده به بعد موکول شد.
نظر شما