اگر فرد در دوران قبل از ازدواج، تنها به رویا پردازی درباره ازدواج و زندگی مشترک بپردازد و بلوغ کافی را پیدا نکرده باشد و فرصت هایش را صرف آگاهی از واقعیت ها و کسب مهارت های اساسی برای کنار آمدن با آن ها نکرده باشد ، به علت آمادگی نداشتن برای ازدواج ، وقتی وارد مرحله جدیدی از زندگی می شود سریع جا می زند .
ازدواج به امید تغییر!
زوج دیگری که کمتر از یک سال از شروع زندگی شان گذشته بود و درخواست طلاق داده بودند، مشکل اصلی شان بیکاری شوهر بود. آقا می گفت کار مشخصی ندارد و بیشتر اوقات بیکار است. هر دو نفر با طلاق موافق بودند در حالی که فقط ۱۱ ماه از ازدواج شان می گذشت. این ازدواج به این دلیل صورت گرفته بود تا مرد سر به راه شود و به دنبال یافتن کار و شغل برود اما عاقبتش طلاق بود.
ازدواج برای فراموشی رابطه قبلی!
آقایی ۲۳ ساله و مهندس عمران با خانمی ۱۹ ساله و دانشجوی کارشناسی ازدواج کرده بود. خانم می گوید: «من از همان روز دوم بعد از عقد به ایشان حس بدی پیدا کرده بودم و تحت هیچ شرایطی حاضر نبودم با وی به زندگی ادامه دهم. همان موقع تصمیم به جدایی گرفتم اما سه ماه تحمل کردم و در این مدت حتی زمانی که می فهمیدم همسرم قرار است از محل کارش که در شهر دیگری بود برگردد، ناراحت می شدم. در این مدت نسخه های تجویز شده اطرافیان برای بهبود رابطه ما موثر واقع نشد.» در جلسات مشاوره با ریشه یابی موضوع مشخص شد که خانم قبل از ازدواج به فرد دیگری علاقه مند بوده و به امید ایجاد علاقه به همسرش و فراموشی رابطه قبلی ازدواج کرده ولی این اتفاق رخ نداده است و اکنون با مقایسه هایی که می کند، به همسرش حس تنفر شدیدی پیدا کرده است.
انتظار ایده آل بودن همسر!
زوج دیگری که عمر زندگی مشترک شان به یک سال نرسیده است، دختری ۱۸ ساله است که با پسری ۲۳ ساله ازدواج کرده و به فاصله سه ماه از عقد یاد و خاطرات علاقه مندی اش به پسر همسایه که چندین سال قبل اتفاق افتاده است و فقط چند بار همدیگر را از دور دیده اند و در حد چند کلمه با هم حرف زده اند، زنده شده و تمام فکر و ذهن وی را درگیر خودش کرده است به نحوی که چنان شخصیت ذهنی ایده آلی از پسری که چند سال است حتی از او خبری هم ندارد برای خودش ساخته که تحت هیچ شرایطی حاضر نیست زندگی با همسرش را ادامه بدهد. او پس از مقایسه همسرش با ایده آل ترین شرایط ممکن، به جایی رسیده که فقط طلاق را چاره کار می داند.