شناسهٔ خبر: 30987190 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

مخالفت ارتش ونزوئلا با کودتا، آمریکا و اروپا را به سمت حمایت بین‌المللی از رئیس‌جمهور خودخوانده برد، آمریکا در کاراکاس به‌دنبال چیست؟

پروژه دولت موازی

امیر تفرشی، کارشناس مسائل آمریکای لاتین در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان» می گوید: نهادهای اطلاعاتی آمریکا به دنبال ایجاد اختلاف و به رسمیت شناساندن گوایدو هستند

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شاید تمام ونزوئلا نه، ولی تمام کاراکاس پایتخت این کشور درگیر یک دوقطبی نسبتا شدید شده باشد. در یک سوی شهر، نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور قانونی طرفدارانش را به خیابان می‌کشاند تا قدرت خود را به مخالفان نشان دهد و در سوی دیگر شهر، خوان گوایدو، رئیس‌جمهور خودخوانده و رئیس مجلس ونزوئلا فراخوان برای طرفدارانش می‌زند تا با نمایش «ما بیشماریم» ارتش را به سمت خود جذب کند. آمریکا کمتر از نیم ساعت، رئیس‌جمهور خودخوانده را به رسمیت شناخت و اروپا هم اولتیماتومی هشت روزه‌ به مادورو داد و او را تهدید کرد که اگر راضی به برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری نشود، خوان گوایدو را به‌عنوان رئیس‌جمهور به رسمیت خواهد شناخت. اگر چه سال‌های دور آمریکا با تکیه بر قدرت هژمون خود، توان سرنگونی حکومت‌های آمریکای لاتین را با کودتا یا تهاجم نظامی داشت، اما افول نسبی قدرت، واشنگتن را بر آن داشته تا از شیوه‌های دیگر برای سرنگونی حکومت مادورو استفاده کند. آمریکا و اروپا تلاش می‌کنند با «پروژه دولت موازی» مادورو را از قدرت کنار بگذارند.

این همان اقدامی است که آنان در لیبی یعنی کشوری که منابع نفتی ارزشمندی دارد، پیاده کردند و به واسطه دولت موازی در کنار دولت قانونی، آنان نفت را به یک‌دهم قیمت جهانی آن می‌خرند. علاوه‌بر این سرمایه ملت لیبی هم در کشورهای غربی بلوکه شده است؛ مشابه همین اقدامی که در ونزوئلا شده و دولت آمریکا اموال این کشور را بلوکه کرده است. اگر هم آمریکا و اروپا نتوانند در اجرای این نقشه موفق شوند و ونزوئلا را تبدیل به لیبی دوم کنند، حداقل از آن سوریه‌ای دیگر خواهند ساخت و اقدام به تجهیز مخالفان دولت می‌کنند تا اگر روزی دولت مادورو پیروز این نبرد شود، عملا چیزی از زیرساخت‌های حیاتی در این کشور باقی نماند. فعلا اصلی‌ترین امید آمریکا و اروپا نقش بر آب شده و ارتش جز یک فرمانده‌اش، حاضر به حمایت از رئیس‌جمهور خودخوانده نشده است.

بر همین اساس هم روز گذشته واشنگتن از نیروهای ارتش ونزوئلا خواست تا به خوان گوایدو رهبر مخالفان این کشور بپیوندند. تقاضای کاخ سفید از نیروهای نظامی در شرایطی مطرح شده که دیروز یکشنبه ضرب‌الاجل کشورهای اروپایی به نیکلاس مادورو برای برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری در این کشور پایان یافت. دیروز امانوئل مکرون، مادورو را تهدید کرد که اگر انتخابات برگزار نکند، گوایدو را به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید به رسمیت می‌شناسد. رئیس‌جمهور ونزوئلا به جای این، اعلام کرد انتخابات پارلمانی ونزوئلا امسال و پیش از موعد برگزار شود. به گزارش «یورونیوز»، انتخابات پارلمانی آینده ونزوئلا باید در سال ۲۰۲۰ برگزار شود. واشنگتن و خوان گوایدو چند بار از نیروهای نظامی ونزوئلا خواسته‌اند تا به صف مخالفان دولت نیکلاس مادورو بپیوندند. در میان نظامیان به‌جز یک فرمانده ارتش تاکنون خبری از پیوستن دیگر افراد به صف مخالفان اعلام نشده است. روز شنبه خیابان‌های پایتخت مملو از جمعیت هواداران و مخالفان رئیس‌جمهور قانونی بود. همزمان با تجمع مخالفان نیکلاس مادورو، موافقان او نیز در کاراکاس گرد هم آمدند. آنها به مناسبت ۲۰ سالگی انقلاب ونزوئلا با لباس‌های قرمز در خیابان بولیوار در مرکزشهر اجتماع کردند و به رقص و پایکوبی پرداختند.

در این زمینه با امیر تفرشی، کارشناس مسائل آمریکای لاتین گفت‌وگو کرده‌ایم. او می‌گوید که آمریکا در ونزوئلا به دنبال روی کار آوردن یک دولت موازی است. متن این گفت‌و‌گو را در ادامه می‌خوانید.

در چند روز اخیر هم موافقان دولت قانونی آقای نیکلاس مادورو و هم مخالفان او به سطح خیابان‌ها آمده‌اند. وزن موافقان دولت در ونزوئلا بیشتر است یا مخالفان؟

جامعه ونزوئلا دوقطبی است. بسته به شرایط گاهی اوقات وزن موافقان و گاهی وزن مخالفان بیشتر است. در زمان «هوگو چاوز»، رئیس‌جمهور سابق این کشور هم همین‌گونه بود. شرایط کنونی، با توجه به این سوابق خیلی خاص و ویژه نیست. اگر نگاهی به انتخابات‌های زمان آقای چاوز هم بیندازید می‌بینید او گاهی انتخابات را با مثلا 52 درصد در برابر 48 درصد برده است. حتی یک موقع در رفراندوم با اختلاف 0.5 درصد یعنی  50.5 در برابر 49.5 درصد پیروز شده است. البته به واسطه شرایط اقتصادی، وزن طرفین در مواقعی 60 به 40 نیز بوده است. در ونزوئلا مسائل را باید با جامعه دو شقه‌اش ببینیم. طبقه متوسط به بالا در این کشور، گرایش به غرب دارند و طبقات متوسط به پایین و طبقه محرومان و مستضعفان گرایش به دولت دارند. این قضیه را طی این چند روز به‌خصوص بعد از ماجرای 23 ژانویه که آقای «خوان گوایدو» اعلام ریاست‌جمهوری خودخوانده کرد، مشاهده می‌کنیم. در شهرهای متروپلیتن (شهرهای بزرگ) یا کاراکاس، تعداد مخالفان دولت بیشتر است اما در شهرهای کوچک خبری از تظاهرات مخالفان نیست و آن چیزی که بیشتر دیده می‌شود تجمعات موافقان دولت است. البته شنبه که بیستمین سالگرد انقلاب بولیواری بود در کاراکاس موافقان دولت و هواداران انقلاب بولیواری تجمعی را برگزار کردند که جمعیت انبوهی در آن شرکت کرده بودند. با یک آمار دقیق نمی‌شود گفت وزن و جمعیت کدام گروه در جامعه بیشتر است. ولی یک دوگانگی نزدیک به هم در ونزوئلا وجود داشته است.

به تازگی یکی از نظامیان ونزوئلایی که گفته می‌شود از فرماندهان ارشد نیروی هوایی این کشور است به مخالفان پیوسته است. آیا این احتمال وجود دارد که بخش بزرگی از ارتش به مخالفان بپیوندد یا این اقدام یک کار محدود بوده است؟

مساله ونزوئلا جدا شدن یک نفر یا دو نفر از ارتش یا یک افسر یا مقام بالاتر یا پایین‌تر نیست؛ بحث اصلی جنگ روانی است که در این کشور در جریان است. ما باید به این نکته توجه داشته باشیم. این عملیات روانی را رسانه‌های بین‌المللی وابسته به غرب و سفارت آمریکا در کاراکاس هدایت می‌کنند. اینکه یک نفر را پیدا کنند و او بگوید من به مخالفان پیوستم در برابر ارتش چند صدهزار نفری ونزوئلا که صدها فرمانده دارد اصلا به حساب نمی‌آید ولی همین یک نفر توسط رسانه‌های بین‌المللی وابسته به غرب برجسته می‌شود. این عملیات روانی را برای این پیاده می‌کنند که روحیه هواداران دولت را تضعیف کنند. ما نباید در دام این عملیات روانی بیفتیم. این‌گونه اقدامات تغییری عمده و جدی‌ در شرایط ونزوئلا به وجود نمی‌آورد.

چقدر احتمال دارد با توجه به این اردوکشی‌های خیابانی اوضاع به سمت جنگ داخلی برود؟ آیا احتمال دارد ونزوئلا تبدیل به سوریه‌ای دیگر شود یا همانند لیبی شود که نفتش را غارت می‌کنند و کشور از هم پاشیده شده است؟

خصوصیات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در ونزوئلا با شرایط کشورهایی مانند سوریه و لیبی متفاوت است. این گونه تفاوت‌های مذهبی و فرهنگی که در بعضی از کشورهای غرب آسیا یا شمال آفریقا وجو دارد، در ونزوئلا پیدا نمی‌شود. مساله ونزوئلا مساله اقتصادی است. هیچ‌مساله دیگری وجود ندارد. بسیاری از افرادی که در تظاهرات‌ها می‌بینید، مشکلات‌شان اقتصادی است. مخالفان دولت و نیروهای خارجی در تشدید این مشکلات اقتصادی مقصر بوده‌اند. بخشی از این نابسامانی در ونزوئلا را باید پای مدیریت دولتی در این کشور نوشت که دچار ضعف است. آنها برنامه منظم اقتصادی ندارند. افراد دارای صلاحیت به کار گرفته نمی‌شوند. این معضلات وجود دارد اما اینها بخشی از مشکلات است. بخش دیگر فشارهای بیرونی است که به اقتصاد ونزوئلا وارد می‌شود. این فشارها از طریق تحریم‌ها بر این کشور تحمیل شده است. ونزوئلا کشوری است که به نفت وابستگی دارد وقتی شما به این کشور اجازه نمی‌دهید نفتش را بفروشد یا وقتی که نفتش را می‌فروشد و شما اجازه نمی‌دهید پولش را به کشورش منتقل کند دچار مشکل می‌شود. شرایطی را که ما در ایران به نوعی با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم به شکل خیلی گسترده‌تر و شدیدترش را در ونزوئلا می‌بینیم. بنابراین شکاف در ونزوئلا یک شکاف اقتصادی است. در ونزوئلا با بحران به آن شکلی که در سوریه و لیبی شاهدش بودیم روبه‌رو نیستیم ولی آشوب، دودستگی، تشتت، اختلاف و نزاع‌های خیابانی چیزهایی هستند که نیروهای خارجی و اپوزیسیون در ونزوئلا به دنبال آن هستند. در نزاع‌هایی که به وجود می‌آید طرفین تلفات خواهند داشت. به دنبال آن زمینه دخالت سازمان‌های منطقه‌ای و بعد سازمان‌های بین‌المللی و سپس دخالت نیروهای خارجی در کنترل اوضاع پیش می‌آید. این چیزی است که به نظر می‌رسد غرب و طرفدارانش به دنبال آن هستند اما تحولات آتی مشخص خواهد کرد که دقیقا اوضاع به چه صورتی خواهد بود.

آمریکا و اروپا به‌طور خاص در ونزوئلا به دنبال چه هستند؟

رفتار این قدرت‌ها نشان از آن دارد که به دنبال برنامه‌ای هستند تا در ونزوئلا یک دولت موازی و یک قدرت دوگانه ایجاد کنند. آمریکا و اروپا واقف به این موضوع هستند که دولت ونزوئلا از حمایت حداقل نیمی از مردم این کشور برخوردار است و از صحنه خارج کردن دولتی که از طریق انتخابات سرکار آمده است و هنوز مردم و هوادارانش به خیابان‌ها می‌آیند، به‌راحتی ممکن نیست. ارتش ونزوئلا یک ارتش ملی است که بدنه اصلی آن حافظ قانون اساسی است و تا به حال پایبندی خودش را به قانون اعلام کرده است. آمریکا، اروپا و برخی کشورهای غربگرای آمریکای لاتین به دنبال از صحنه خارج کردن دولت کنونی و مستقر ونزوئلا هستند ولی این کار ساده و یک شب و یک هفته‌ای نیست. برای همین در تدارک هستند دولت موازی با دولت قانونی در داخل ونزوئلا ایجاد کنند و بعد از طریق سازوکارهای بین‌المللی که در اختیار دارند امکانات، درآمدها و جایگاه و آرای بین‌المللی آن دولت را به رسمیت بشناسند. خوان گوایدو رئیس‌جمهور خودخوانده طی چند روز گذشته در هشت کشور سفیر معرفی کرده است و این کشورها سفرا را به رسمیت شناخته‌اند.

دولت آمریکا اعلام کرده است دولت‌ها و شرکت‌های خارجی اجازه خرید نفت ونزوئلا را دارند، مشروط بر آنکه درآمدهای حاصل از آن را به یک حساب مشخصی که دولت آمریکا معین می‌کند، واریز کنند تا در اختیار آقای گوایدو قرار بگیرد. همین‌طور در سازمان‌های بین‌المللی غرب‌گرایان تلاش می‌کنند رای نماینده دولت موازی را به رسمیت بشناسند و کم‌کم زمینه قدرت دوگانه و بردن کشور به سمت هرج و مرج را پیاده کنند. این برنامه فعلا در دستور کار است اما ممکن است تحولات بر اساس شرایطی که هر روز اتفاق می‌افتند، تغییر کند.

اگر دولت موازی در ونزوئلا تشکیل شود بالاخره این وضعیت و حاکمیت دوگانه برای مدت زمان زیادی امکان ادامه ندارد. این قضیه به کدام سمت خواهد رفت؟ احتمال دخالت مستقیم نظامی آمریکا وجود دارد؟

برداشت شخصی بنده این است که در برنامه‌ریزی‌ای که دولت آمریکا برای ونزوئلا انجام داده است، مداخله نظامی منطقی نیست. برنامه‌های تدوین‌شده توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا بر دو محور استوار است؛ یک ایجاد تشتت، اختلاف و تفرقه و دوگانگی در داخل ونزوئلا و دوم ایجاد سازوکارهای لازم برای به رسمیت شناساندن آقای گوایدو از طریق کشورهای متحد غرب و سازمان‌های بین‌المللی. مداخله نظامی در تضاد با راهبرد تدوین شده قرار می‌گیرد، یعنی هرگونه مداخله نظامی مستقیم از طرف آمریکا یا مداخله غیرمستقیم از طریق یکی از کشورهای منطقه موجب می‌شود هر دو این راهبردها آسیب ببینند.

 در صورت به وجود آمدن یک تهدید و حمله نظامی قدرت اتحادکنندگی و بسیج‌کنندگی دولت قانونی ونزوئلا بالا خواهد رفت و ممکن است مردم به دلیل تهاجم خارجی احساسات ملی‌گرایانه‌شان تقویت شود. بنابراین راهبرد اول که ایجاد اختلاف و دوگانگی است اینجا نقض می‌شود. راهبرد دوم که مساله به رسمیت شناساندن آقای گوایدو در صحنه بین‌المللی است در صورت مداخله نظامی آمریکا مورد خدشه قرار می‌گیرد چراکه سازمان‌های بین‌المللی و حتی نهاد‌های منطقه‌ای در آمریکای لاتین در دوره گذشته به کرات مخالفت‌شان را با دخالت نظامی در ونزوئلا اعلام کرده‌اند. چنین شرایطی در راستای راهبرد دوم نیست لذا به عقیده بنده دخالت نظامی یا تهدیدهای اینچنینی صرفا برای ترساندن دولت ونزوئلا است و در عمل با راهبرد آمریکا در این باره همخوانی ندارد.

نظر شما