به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شرق، این مرد که در پی رابطه با مینا زن جوان ایرانی بازداشت شده بود، بعد از بازجویی به قتل اعتراف کرد و مدعی شد همسرش به او خیانت کرده است. پنج سال قبل مأموران پلیس با تماس تلفنی اهالی محلهای در تهران متوجه بوی تعفن از خانه زنی به نام مینا شدند. زمانی که مأموران با حکم قضائی وارد خانه شدند، جسد مینا را در حالی پیدا کردند که روسری دور گردنش پیچیده شده بود.
از همان ابتدا برای پلیس مشخص شد این زن قربانی یک انتقامجویی شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات، مأموران متوجه شدند مینا زن 40ساله مدتی قبل با مردی ارتباط برقرار کرده بود و این مرد به خانه او رفتوآمد داشت. پلیس فهمید مینا چند سال قبل از شوهرش جدا شده بود و تنها زندگی میکرد و بعد هم با مردی که اهل کشور افغانستان است، ارتباط برقرار کرده بود. بعد از این یافتهها بود که مأموران رحمان -مرد افغانستانی- را پیدا و او را بازداشت کردند.
این مرد در برابر پذیرش اتهام قتل مینا مقاومتی نکرد و در همان بازجوییهای اولیه اعتراف کرد که این زن را به قتل رسانده است. او همچنین گفت مینا همسرش بود. این مرد گفت: من یک سال قبل از حادثه با مینا آشنا شدم. او به من گفته بود زن مطلقهای است و تنها زندگی میکند. بعد از اینکه مدتی با هم ارتباط داشتیم، او به من پیشنهاد داد با هم به صورت صیغهای ازدواج کنیم و گفت تنها کاری که در برابر این ازدواج من باید انجام دهم، این است که خرجی او را بدهم. من هم قبول کردم.
مینا در خانه خودش زندگی میکرد و من بیشتر روزهای هفته را به خانه او میرفتم. بعضی روزها هم به خاطر کار بیرون از خانه میماندم. تا اینکه یک شب به صورت سرزده به خانه مینا رفتم در را که باز کرد، دیدم مردی در خانه است. متهم گفت: مینا مدعی بود که این مرد آشناست و فرد غریبهای را به خانه نیاورده است اما من حرفش را باور نکردم چون او به من گفته بوده هیچکس را ندارد و حتی خانوادهاش با او رفتوآمدی ندارند. سر این موضوع با هم جروبحث کردیم و در نهایت من در عصبانیت شدیدی که داشتم، او را خفه کردم. بعد از گفتههای متهم مأموران تلاش خود را برای شناسایی اولیایدم مقتول به کار گرفتند و بعد از مدتی موفق شدند پدر و فرزند مقتول را شناسایی کنند.
آنها بعد از اینکه در جریان مرگ مینا قرار گرفتند، از متهم به قتل شکایت کردند. پدر مینا گفت: دخترم وقتی سن کمی داشت ازدواج کرد و بعد هم از شوهرش جدا شد. او سبک زندگی خاصی داشت که ما چندان نمیپسندیدیم و همین هم باعث شده بود فاصله ما خیلی زیاد شود و در واقع همدیگر را نمیدیدیم. دخترم یک پسر هم دارد که با پدرش زندگی میکند و من تلفنی با او ارتباط دارم. من فقط با نوهام در ارتباط بودم و از اینکه دخترم کجا زندگی میکند هم خبر نداشتم.
بعد از شکایت این مرد و نوهاش پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار صدور مجازات براساس درخواست اولیایدم شد. در ادامه پدر و فرزند مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار پرداخت دیه قانونی از سوی متهم شدند. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت.
او گفت: اتهام را قبول دارم. من مینا را به قتل رساندم. او همسر من بود. متهم گفت: من و مینا به صورت صیغهای با هم ازدواج کردیم اما بعد از مدتی من بهشدت به مینا علاقهمند شدم و بیشتر شبها را در خانه او میگذراندم. خرج زندگیاش هم هرچه بود میدادم و گلایهای نداشتم. تا اینکه شب حادثه به خانهاش رفتم و مرد غریبهای را دیدم خیلی ناراحت شدم. به مینا گفتم چرا با فرد دیگری ارتباط برقرار کرده مگر من برای او چه کم گذاشتم، هرچه میگفت واقعی نبود. او به من گفته بود هیچکس را ندارد و خانوادهاش حتی نمیدانند که کجا زندگی میکند اما درباره مرد غریبه گفت که یکی از اقوامش است و برای سرزدن آمده است.
من حرفش را باور نکردم و بحث کردیم و مینا هم گفت اصلا به تو ربطی ندارد و تو نباید فکر کنی حق داری برای من تصمیم بگیری. بعد از جروبحث از سر عصبانیت و ناراحتی دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را خفه کردم و حالا هم از فرزند و پدرش عذرخواهی میکنم. من قصدی برای کشتن نداشتم. بعد از گفتههای متهم و وکیلمدافع او و اخذ آخرین دفاع از متهم، قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند و متهم با توجه به اعترافات مقرون به واقعاش به پرداخت دیه و حبس محکوم شد.
نظر شما