شناسهٔ خبر: 29433514 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

سعید حجاریان: تنها گزینه ما، روحانی بود/ پروژه اصلی دولت برجام بود

صاحب‌خبر -

یک تئوریسین اصلاح‌طلب در پاسخ به این پرسش که آیا ممکن است حامیان جریان اصلاحات این جریان را تنها بگذارند، دست از حمایت بکشند و حتی به جریانی موسوم به براندازی بپیوندند؛ پیش‌بینی کرد که ریزش جدی از سمت حامیان اصولگرایان به سمت جریان اصلاحات صورت خواهد گرفت؛ اما براندازها به چنددلیل از جمله عدم وحدت در فرماندهی،تعارض راهبردها و وابستگی به پول‌های کثیف و وابستگی به برخی کشورهای منطقه شانسی برای پیش‌رفت ندارند.

به گزارش ایسنا،‌ سال ۹۲ که پس از چند سال دوری از عرصه سیاست، برخی چهره‌های سیاسی اصلاح‌طلب توانستند با حضوردر انتخابات‌ و حمایت از محمدرضا عارف و بعدتر حسن روحانی به میدان باز گردند؛ از حمایت بدنه اصلاحات بویژه جوانان بر خوردار بودند؛ این حضور و حمایت نه فقط محدود به دوران انتخاباتی بود، بلکه در زمان تاسیس دو حزب جدید در جریان اصلاحات نیز ادامه داشت و باعث ابقاء این جریان شد.

این حمایت در انتخابات سال ۹۴ هم وجود داشت؛ اما ائتلاف صورت گرفته برای انتخابات مجلس شورای اسلامی در لیست تهران و برخی شهرهای دیگر باعث شد تا زمزه های مخالفت و ناراحتی هایی هم از سوی همان حامیان به گوش برسد.

سال ۹۶ با وجود ایرادات و انتقادات بسیاری که جوان‌ترها به نحوه اداره شورای‌عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان، ائتلاف‌های صورت گرفته در بسته شدن لیست انتخاباتی مجلس، عدم پاییندی دولت یازدهم به وعده‌هایی همچون جوان‌گرایی و استفاده از زنان در دولت و همچنین موضوعات اقتصادی داشتند؛ باز هم به پشتبانی جریان اصلاحات، به حمایت از حسن روحانی و لیست امید شوراهای شهر و روستا پرداختند.

پس از پیروزی در انتخابات، با انتصابات و چینش کابینه و سپس تصمیمات دولت در راستای محقق نشدن وعده‌های انتخاباتی‌اش از دولت ناامید شدند و به تبع آن این ناامیدی به جریان اصلاحات نیز سرایت کرد.سپس اخبار درونی از شوراهای شهر و روستا بویژه شورای شهر تهران آن‌ها را عصبانی کرد.

در اعتراضات دی ماه و با موضع گیری برخی چهره‌های شاخص اصلاحات و احزاب شناخته شده ، نارضایتی از جریان اصلاحات و نمایندگانی که توسط این جریان به قدرت رسیده ‌بودند بسیار زیاد شد؛ تا آنجایی که بسیاری از همین جوان‌ها و حامیان مردمی اصلاحات با مردم معترض هم‌نوا شدند و شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» سر دادند.

ادامه بررسی رفتار آن‌ها با دنبال کردن هشتگ‌ها و تحلیل‌های آنان در فضای مجازی و نامه نگاری ها و بیانه دادن‌هایشان امکان پذیراست. طرح موضوعاتی همچون «پوست اندازی اصلاحات»، «اصلاح اصلاحات» و حتی گاها گذر از اصلاحات و یا در میان اقلیتی هماهنگ شدن با شعار براندازها از جمله واکنش‌های آنان به رفتار اصلاح‌طلبان بوده است.

رسانه ها برای دنبال کردن این موضوع با چهره‌های قدیمی‌تر این جریان که امروز توسط حامیان و جوان‌ها متهم به منفعت‌طلبی، پیری در پردازش ایده و کهنگی استراتژی شدند، مصاحبه کردند؛ اما اکثریت آنان مثل شکوری راد، تاجزاده، منصوری، عارف، جلائیی پور و ... معتقد هستند که اشتباهی انجام ندادند، بلکه انتخاب استرانژی‌های گذشته بر اساس اجبار بوده و اگر باز به سال ۹۲ باز گردند همان راهی را طی می‌کنند که تا کنون پشت سر گذاشتند.

در این راستا سعید حجاریان با توجه به موضوعات مطرح شده، به سوالات ایسنا، پاسخ داد:

 اگر همین امروز به سال ۹۲ بازگردیم، آیا انتخاب دیگری جز آنچه که تا الان صورت گرفته است، پیش روی اصلاح‌طلبان نیست؟

اصلاح‌طلبان سال ۹۲ در مخمصه گرفتار شده بودند. از یک سو، رد صلاحیت کاندیدای واقعی‌شان از پیش مشخص بود، از سوی دیگر، آقای هاشمی که رأی بالایی داشت و گزینه مناسبی به حساب می‌آمد، رد صلاحیت شد! لذا فرصت بسیار کمی برای تصمیم‌گیری وجود داشت.

تنها گزینه ما، آقای روحانی بود. با سابقه‌ای که از او سراغ داشتیم، احتمال می‌دادیم با عادی کردن فضا چه در داخل و چه در سطح جهانی اوضاع را از وضعیت بلبشوی مابعد معجزه نجات دهد و نوعی اعتدال را برقرار کند تا در پرتو آن، قدری آلام مردم کم شود و فضایی برای تنفس گشوده شود.

آقای عارف هم در مقایسه با آقای روحانی این توان را نداشت که سیاست خارجی ما را رو به راه کند زیرا روحانی از مدت‌ها قبل در زمینه مذاکرات فعال بود و تیم داشت و امید می‌رفت بتواند سر این مشکل را به بالین نهد. لذا تنها گزینه اصلاح‌طلبان در آن سال، جناب روحانی بود که انتخاب شد.

اگر امروز بخواهید راه دیگری را به عنوان جایگزین برای طی همان مسیر پیشنهاد بدهید، آن چیست؟

قصد اصلاح‌طلبان این بود، با انتخاب روحانی به مردم فرصتی برای تنفس داده شود و سیلی را که پیش‌بینی می‌شد بعد از هشت سال فعالیت دولت معجزه بر سر مردم آوار شود، کنترل کند. لذا از شعارهای اصلی خود یعنی پیگیری بی تنازل دموکراسی، موقتاً دست کشیدند تا اوضاع بسامان شود.

ما اگر می‌دانستیم از جانب نیروهای تمامت‌خواه این همه سنگ پیش پای روحانی خواهد افتاد و از آن سو، دولت دست راستی مانند ترامپ بر سر کار خواهد آمد، شاید بهتر بود اساساً عطای انتخابات را به لقایش می‌بخشیدیم و سرنوشت اصلاحات را به دولت روحانی گره نمی‌زدیم.

نه اینکه بخواهم، تنزه‌طلبی کنم اما خود دولت روحانی هم استعداد و ظرفیت کافی برای مقابله با معضلات داخلی نداشت . بنابراین ما به لحاظ اخلاقی هم نمی‌توانستیم وظیفه‌ای در قبال وی داشته باشیم.

با ایده های مطرح شده در باب اصلاح اصلاحات و پوست اندازی اصلاحات تا چه اندازه موافق هستید؟

من قبلاً در این باره توضیح داده‌ام که اصلاحات به قفا بنگرد و راه طی شده را یکبار مرور و آن را نقد کند. ما حتما نیاز داریم در سه زمینه گفتمان، تشکیلات و راهبرد دست به ابتکارهای جدید بزنیم و به‌ قول شما پوست‌اندازی کنیم. البته معتقدم پس از انتخابات ۸۸ پوست اصلاحات را کنده‌اند پس، ابتدا باید صبر کنیم تا پوست جدید در بیاید و بعد پوست‌اندازی کنیم!

آیا واقعا با گذشت زمان به آنچه که مردم در اعتراضات دی ماه مبنی بر "اصلاح‌طلب،‌اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" گفتند، خواهیم رسید؟ آیا ماجرای جریان اصلاحات تمام است؟

من بعید می‌دانم، قاطبه مردم اساساً با این اصطلاحات آشنا باشند؛ چه برسد به آنکه هر دو را نفی کنند. بخش عظیمی از مردم، گرفتار مشکلات معیشتی‌شان هستند و شعارهای مذکور در مقطعی از زمان درمیان بخشی از الیت های جامعه سر داده شد و توسط رسانه‌های مجازی بازتاب پیدا کرد. لذا، این که بگوییم مردم از فلان دسته یا گروه به‌کلی بریده‌اند، کمی اغراق‌آمیز است؛ نوعی زدگی به‌وجود آمده و آنهم به‌خاطر در هم آمیختگی نهاد دین و دولت است.

 جریان اصلاحات در انتخابات پیش رو چگونه خواهد بود؟

کاملاً به رفتار صاحبان تصمیم بستگی دارد. باید ببینیم شورای نگهبان برای تأیید کاندیداهای چه می کند. البته در مورد مجلس،‌ به‌خاطر دعواهای طایفه‌ای و چشم ‌وهم ‌چشمی میان بخش‌های مختلف شهرهای کوچک مشارکت بالای شصت درصد خواهیم داشت اما بعید است، در شهرهای بزرگ چنین استقبالی صورت گیرد.

ریشه اختلافات امروز احزاب، اشخاص و گروه‌های اصلاح‌طلب (ماجرای اختلافات در شورایعالی، شورای شهر، شهرداری و...) چیست؟

اصلاح‌طلبان برخلاف اصول‌گرایان چندان قیم‌پذیر نیستند و هر کدام‌شان، ایده و عقیده ‌مستقل دارند. این ایده‌ها بعضاً سالم و بعضاً با اغراض سیاسی آمیخته است و بخشاً با آلودگی‌هایی همراه است. در میان جناح راست، گوش شنوا از بالادستشان بیشتر است ، مانند شورای دوم تا چهارم که می‌دیدیم برون خموش و درون پر غوغا بود. اما برعکس، اصلاح‌طلبان آنچه را دارند، روی دایره می‌ریزند و به همین دلیل، گزک به جناح رقیب می‌دهند تا این اختلافات را آگراندیسمان (بزرگ‌نمایی) کنند و استفاده خود را ببرند. در کنار این موارد، مشتی خنّاس هم با لطایف‌الحیل (حیله‌ورزی) سعی در برهم زدن آرامش دارند و از هر کاهی، کوه می‌سازند و البته،‌ابزارش را هم دارند.

چرا دولت به این صراحت از جریان اصلاحطلبی گذشت؟ تاثیر رفتار دولت بر ناامید شدن از جریان اصلاحات چیست؟

من پیش‌تر گفته‌ام، پروژه اصلی دولت برجام بود. در آن پروژه دیپلماسی نقش اول را ایفا می‌کرد و فی‌الواقع پروژه‌ای الیتیستی (نخبه‌محور) بود که، احتیاج به مردم نداشت. لذا، از ابتدا دولت خود تدبیر کرده را نیازی به اصلاحات نبود و به کار گرفتن دو-سه وزیر اصلاح‌طلب در امور خدماتی برای کابینه کفایت می‌کرد.

دولت اساساً عقدی با اصلاح‌طلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند. یعنی در سال ۹۲، به قدری فرصت کم بود که اصلاح‌طلبان با دولت بر سر موضوعات خاص به ائتلاف نپرداختند و از این گذشته، روحانی برنامه ائتلافی نداشت. منتهی شعارهای روحانی بخشاً برآورده کردن خواسته‌های اصلاح‌طلبان هم بود که به هیچ یک از آن‌ها وفادار نماند و به همین خاطر شاید بتوان گفت، خودش از خودش عبور کرده است.

 با توجه به فعالیت اندیشه ای به نام براندازها چه قدر امکان دارد تا حامیان اصلاحات که علقه ای به جریان اصولگرایی هم ندارند، به آن‌ها بپیوندند؟

همواره امکان جابجایی وجود دارد. زمانی که روزنامه‌های اصلاح‌طلب را به‌صورت فله‌ای بستند، به هشدارهای ما توجه نشد. و دیدم مردم پس از مدتی با آمدن ماهواره به سمت کانال‌های ماهواره‌ای روی آوردند و با همه تلاشی که نیروی انتظامی در برابر دیش و رسیور صورت دادند، توفیقی به دست نیامد.

پس محتمل است، زمانی که عرصه بر اصلاحات تنگ شود، مردم به گزینه‌های دیگر فکر کنند. اما من معتقدم، ریزش جدی از سمت اصول‌گرایان به سمت جریان اصلاحات صورت خواهد گرفت،‌ کما اینکه تاکنون این‌گونه شده است؛ پس از ظرف اصلاحات چیزی کم نمی‌شود.

از این گذشته، باید به براندازها هم فکر کرد؛ آن‌ها با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان‌اند. اولاً، وحدت فرماندهی ندارند. ثانیاً، راهبردهای مشخص ندارند و حتی بعضی راهبردهای‌شان در تعارض با یکدیگراست. ثالثاً، بعضی از آن‌ها به دولت‌های منطقه‌ای وابسته شده‌اند و از پول‌های کثیف ارتزاق می‌کنند و بعضی دیگر حتی اصول اولیه دموکراسی را در میان خودشان مراعات نکرده ولی ادعا می‌کنند که می‌خواهند دموکراسی را در ایران حاکم کنند.

برای سامان یافتن شرایط درونی جریان اصلاحات آیا ایجاد پارلمان اصلاحات می تواند به پایان یافتن انتقادات به شورایعالی کمک کند؟

من امید دارم؛ اما چنانکه گفتم، اصلاح‌طلبان از منش خاصی برخوردارند و نمی‌توان آن‌ها را به صف کرد. شاید پارلمان اصلاحات، دارای فراکسیون‌های مختلف باشد اما شرط آن است که، مکانیزم اداره آن دموکراتیک باشد.

از آن گذشته، پارلمان به‌عنوان قوه مقننه زمانی که قوه مجریه نداشته باشد، کارآمدی ندارد. پس، باید تمهیدی اندیشید تا رابطه احزاب را که بیشتر اجرایی هستند، با این پارلمان تعریف کرد. از این رو همچنان پارلمان اصلاحات را مبهم می‌دانم، مگر آنکه بگوییم پارلمان محلی برای حل منازعات درونی اردوگاه اصلاحات است که در این صورت صرفاً به جای شورای عالی می‌نشیند و کاربرد دیگری ندارد.

نظر شما