شناسهٔ خبر: 27546880 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

فوایدی که مذاکره ندارد

صاحب‌خبر -
به گزارش جهان نيوز،  روزنامه «حمایت» در یادداشتی از « جواد منصوری» نوشت: در روابط خارجی و امور بین‌الملل، روش‌های مختلف و گوناگونی برای حل مسائل و گسترش روابط بکار گرفته می‌شود که «مذاکره»، اولین و پرکاربردترین شیوه در این میان به شمار می‌رود. مذاکره بین نمایندگان کشورها از گذشته‌های دور متداول بوده و معمولاً به درک متقابل، زمینه‌سازی برای تثبیت فضای تعاملی بین دولت‌ها کمک شایانی کرده است ولی درعین‌حال، به‌صورت مطلق، نمی‌تواند کارساز و در جهت برداشتن موانع، مؤثر باشد. گفتگو و مذاکره اساساً زمانی راهگشا خواهد بود که طرفین از این مجرا، برای درک مواضع و نظرات یکدیگر استفاده کنند، نه اینکه از پشت میز نشستن نمایندگان کشورها، یک شوی سیاسی ترتیب داده شود و چند عکس و فیلم یادگاری باقی بماند. بنابراین، زمانی این شیوه کارآمد است که مجموع فواید ذکرشده در نگاه طرفین یا طرف‌های گفتگو جمع شده باشد و مهم‌تر اینکه مذاکره به ابزاری برای تحمیل نظرات و سیاست‌های یک کشور به دیگر کشورها تبدیل نگردد. 

بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت صلح‌طلبانه و ثبات‌آفرین خود، اصل مذاکره با همه کشورها جز شماری اندک را قبول دارد و از هر مجالی برای نزدیک‌تر شدن رویکردهای منطقه‌ای و بین‌المللی استقبال می‌کند.

بااین‌حال و به مدد تجربه نزدیک به 4 دهه از رصد رفتار نظام‌های استکباری، به‌خوبی آگاه است که چنانچه یک‌طرف به بهانه گفتگو، وارد جرگه مذاکره شود اما اصول حداقلی را دراین‌ارتباط رعایت نکند و آماده اجرای نتایج به‌دست‌آمده نباشد، مذاکره، معنای دادوستد خود را از دست می‌دهد و حربه‌ای می‌شود که طرف مقابل را به بازی در پازل خود مجبور کند. طبیعتاً چنین ترفندی، موجب تحقیر طرفی می‌شود که از آمادگی کامل برای حل‌وفصل مشکلات فیما بین در یک چارچوب مشخص برخوردار است و در نتیجه، کورسوی ترمیم روابط را به‌طور کامل از بین می‌برد.


اگر طرف مقابل گفتگو، کشور بد ذات، بدعهد و پیمان‌شکنی مثل آمریکا باشد که غلظت و آلایندگی همه موارد ذکر شده به حداکثر خود می‌رسد، چراکه آمریکایی‌ها در هیچ‌یک از مذاکرات خود، با صدق نیت دست دوستی دراز نکرده و بدون قصد و غرض  به گپ و گفت ننشسته‌اند. با طرح گفتگوی بدون پیش‌شرط، توپ را به زمین حریف می‌اندازند و زمانی که طرف مقابل، طوماری از عدم پایبندی به تعهداتش را در موارد مشابه گذشته رو می‌کند، با بهره‌گیری از توپخانه رسانه‌ای، ژست حق‌به‌جانب می‌گیرند که بله، ما حسن نیت نشان دادیم و این طرف مقابل بود که زیر بار گفتگو و حل‌وفصل مسالمت‌آمیز مسائل نرفت! رفتار آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ازاین‌دست است. کشورمان در بعضی از مقاطع، گفتگو و همکاری‌های محدود و معینی با واشنگتن داشته ولی عملاً در هیچ‌یک از این موارد، نتیجه مثبتی مشاهده نکرده است.

برچسب «محور شرارت» را «جورج بوش» وقتی به ایران زد که مسئولین وقت با انگیزه کاستن و رفع دشمنی‌ها، به درخواست آمریکایی‌ها برای حل مشکلات افغانستان چراغ سبز نشان دادند. «وندی شرمن»، مذاکره کننده ارشد آمریکایی در گفتگوهای هسته‌ای در دولت اوبامای به اصطلاح مؤدب، با وجود آنکه از آمادگی و پیش‌پرداخت‌های مقامات فعلی کشورمان اطلاع داشت، وقتی مورد سؤال کمیته روابط خارجی مجلس سنا قرار گرفت، در توهینی آشکار به ملت بزرگ ایران گفت: «ما می‌دانیم فریب و نیرنگ بخشی از «دی‌ان‌ای» ایرانی‌هاست ! ترامپ هم که از اساس، همکاری ایران برای اطمینان بخشی در خصوص برنامه هسته‌ای خود را نادیده گرفته، بارها به مردم انقلابی ایران توهین کرد و آن‌ها را «تروریست» خطاب نموده است! مذاکره با آمریکا در گفتگوهای هسته‌ای، ضرر بزرگ دیگری هم داشت و آن، اتلاف وقت و معطل کردن ظرفیت‌های کشور و از دست رفتن فرصت‌هایی بود که در صورت استفاده به‌موقع و صحیح از آن‌ها، شاهد بحران‌های اقتصادی – معیشتی امروز نبودیم. 


آخرین نمونه از رفتار متکبرانه آمریکایی‌ها پس از مذاکره و گرفتن ژست صلح‌طلبی، در ماجرای کره شمالی دیده می‌شود. ترامپ پس از سفری نمایشی به شرق آسیا و پالوده خوردن با رهبر کره شمالی، بلافاصله از ادبیات تهدید استفاده کرد و مسئولان کاخ سفید هم بجای انجام اقدامات عملی در برابر حسن نیت پیونگ‌یانگ، برای کره شمالی خط و نشان کشیدند. حتی اتهامات اثبات نشده‌ای مثل تلاش برای ادامه فعالیت‌های اتمی را به کره شمالی می‌زنند و هر از گاهی، صراحتاً و تلویحاً به کره شمالی می‌تازند. خبرگزاری کره شمالی در گزارشی تحلیلی، سیاست کاخ سفید در قبال پیونگ‌یانگ را موردانتقاد قرار داده و می‌نویسد: «آمریکا در مذاکرات خلع سلاح اتمی شبه‌جزیره صادق نیست و در برنامه‌ها و راهبردهایش ابهامات زیادی وجود دارد. رهیافت‌های خصمانه آمریکا و عمل نکردن ترامپ به تعهداتش باعث شده تا برنامه خلع سلاح اتمی شبه‌جزیره کره به بن بست برسد و بی‌صداقتی و عمل نکردن آمریکا به تعهداتش، باعث شده تا شعار غیر اتمی‌شدن کره شمالی به‌صورت «قابل تائید، برگشت‌ناپذیر و با راستی آزمایی» معنایش را از دست بدهد.» بنابراین، سیاست‌های باج‌خواهانه و قلدرمآبانه آمریکا در شبه‌جزیره کره و شرق آسیا که همه آن‌ها از طریق کاتالیزور گفتگو با رهبران چین و کره شمالی کلید خورده است، نه تنها موجب ناامنی و افزایش تهدیدات در این منطقه شده، بلکه به سبب جنگ تجاری واشنگتن با پکن و دیگر کشورهای آسیایی، امنیت اقتصادی این منطقه به شدت آسیب دیده است. 

از سوی دیگر، واشنگتن نه فقط با دشمنانش، بلکه با دوستان و متحدانش هم از در خدعه و نیرنگ وارد می‌شود و هیچ گفتگو و مذاکره‌ای میان آمریکا و اتحادیه اروپا وجود ندارد که پس از آن، موجی از انتقادات سران اروپایی راهی کاخ سفید نشود. درست از وقتی که ترامپ روی کار آمد و سر صحبت را با اروپایی‌ها باز کرد، بروکسل در لاک دفاعی و حتی تهاجمی فرو رفته و علی‌الدوام از جدا کردن مسیر خود از واشنگتن و روی پای خود ایستادن صحبت می‌کند. کانادا که یار غار آمریکا محسوب می‌شد هم به صف مخالفان آمریکا در اتحادیه اروپا پیوسته و تلاش می‌کند که بر مشکلات اقتصادی ناشی از ارتباطش با کاخ سفید، فائق آید.

از حقایق پیش‌گفته معلوم می‌شود که ترامپ، میز مذاکره را به مثابه میدان جنگ می‌بیند و با قرار دادن حریف در تنگنای درخواست‌ها در ازای وعده‌های فریبنده، می‌کوشد که حرف خود را به کرسی نشانده، از آن، ریل جدیدی به منظور ادامه و تحکیم سیاست‌های غرض‌ورزانه و خصمانه‌‌اش ایجاد کند. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، «بعد که قضیه تمام شد و کارش گذشت، زیر همین وعده هم میزند، این وعده‌ قرص‌ومحکم را هم مثل باد هوا فراموش می‌کند! 

روش مذاکره‌ آمریکایی‌ها این است». به بیان ساده‌تر، «مذاکره با رژیم زورگو و پرتوقعی مثل آمریکا، وسیله‌ای برای رفع دشمنی نیست؛ مذاکره، وسیله‌ای برای رفع دشمنی آمریکا نیست بلکه مذاکره، ابزاری در دست او برای اعمال دشمنی است. ببینید؛ این یک فرمول قطعی است که هم تجربه‌های ما آن را تائید می‌کند، هم ملاحظات گوناگون سیاسی آن را تأکید می‌کند. بعضی میگویند مذاکره کنیم تا دشمنی کم بشود؛ نه، مذاکره دشمنی را کم نمی‌کند، مذاکره یک وسیله‌ای به او می‌دهد تا اعمال دشمنی بیشتری بکند. لذاست که مذاکره نمی‌کنیم و ممنوع است؛ همه هم بدانند.» (22 مرداد 97)