به گزارش خبرنگار مهر، رمان «ژاک قضا و قدری و اربابش» نوشته دنی دیدرو به تازگی با ترجمه مینو مشیری توسط نشر نو به چاپ ششم رسیده است.
داستان این رمان درباره شخصیتی به نام ژاک است که نوکر یک ارباب است و نام ارباب هم هیچ وقت در رمان ذکر نمی شود. این کتاب در قرن هجدهم نوشته شد و پس از مرگ نویسندهاش در سال ۱۷۹۶ به چاپ رسید. ژاک و ارباب در ابتدای داستان راهی مقصدی نامعلوم هستند. در طول سفر برای رفع خستگی و عدم یکنواخت شدن وضعیت، ارباب از ژاک میخواهد تا از داستان های عشقی گذشته اش سخن بگوید.
ترجمه مشیری از این رمان در سال ۸۶ توسط نشر نو به چاپ رسید و چاپ سومش در سال ۹۲ وارد بازار نشر شد. چاپ پنجم این کتاب هم زمستان سال ۹۵ عرضه شد. به تازگی نسخههای چاپ ششم این کتاب هم راهی بازار نشر شدهاند.
ژاک و ارباب در ابتدای داستان راهی مقصدی نامعلوم هستند. در طول سفر برای رفع خستگی و عدم یکنواخت شدن وضعیت، ارباب از ژاک میخواهد تا از داستانهای عشقی گذشته اش سخن بگوید. این رمان را کنار، رمان هایی چون «دن کیشوت»، «تام جونز» و «اولیس» جا داده اند. دیدرو در این نوشتار چندلایه، هشیارانه با زبان طنز به تقلید معیارها و شگردهای رایج آثار تخیلی پرداخته تا آن ها را به تمسخر بگیرد و نفی کند.
سنت گریزی، ساختار پیچیده، بی نظمی استادانه، آوردن داستان در داستان، تناقضهای گستاخانه، آمیزه طنز و تخیل برای مبارزه با جهل و خرافات و عدم تساهل در ژاک قضا و قدری، نمونههایی از عناصر داستاننویسی مدرن هستند. میلان کوندرا یکی از نویسندگانی است که «ژاک قضا و قدری» را رمانی مسحورکننده میداند.
دنی دیدرو در سال ۱۷۱۳ در لانگر، شهرستانی در شمال شرقی فرانسه متولد شد. پدرش استاد چاقوسازی بود که آرزو داشت پسرش در آینده کشیش شود. اما در آینده، دنی دیدرو، فیلسوف، رمان نویس، نمایشنامه نویس، نظریه پرداز زیبایی شناسی و زبان شناسی و همچنین منتقد هنری شد. آشنایی دیدرو با زبان و ادبیات انگلیسی و علاقه اش به نمایشنامه نویسان کلاسیک فرانسه تاثیر زیادی در سبک نویسندگی او داشت. او در سال ۱۷۴۷ همراه با دالامبر سرپرست مشترک دایره المعارف شد و ۲۵ سال تمام، وقت خود را صرف این دانشنامه کرد.
نظر شما