حاشیه سازیهای ترامپ برای پنهانسازی بحران اقتصاد
آمریکا قبل از فروپاشی شوروی تصور داشت که جهان تکقطبی شده و باید نظم جدیدی را حاکم کند تا خودش بتواند بخشی از محوریت جهان را بر عهده بگیرد.
صاحبخبر - یکی از مسائل بزرگی که دغدغه همیشگی غربیها بخصوص آمریکا به شمار میرفت این بود که خاورمیانه را چه کسی تسلط داشته باشد و اداره کند و باورشان این بود که هر کسی که به خاورمیانه مسلط میشد معنایش عملا این است که تسلط جهانبخش قطعی خواهد داشت. در این راستا طرحهای نوینی ارائه کردند که در زمان بوش پسر عملی شد و عراق و افغانستان را به عنوان مقدمه تسلط با جنگ نظامی زیر سلطه گرفتند. همین برنامه برای کل منطقه طراحی شد و آن چیزی که آنها تصور میکردند سرعت در تسلط بر خاورمیانه بود، اما نتوانستند طبق برنامهریزی تدوین شده و پرهزینهای که انجام داده بودند پیش بروند و با شکست مواجه شدند. شش هزار میلیارد تومان هزینه مستقیم از سوی آمریکاییها در این برنامهریزی غیر اصولی پرداخت شد و بدهی 20 هزار میلیاردی را برای آنها به دنبال داشت. برآورد هزینهای که آنها داشتند 10 هزار میلیارد تومان بود و بر این باور بودند اگر این میزان خود را بدهکار کنند میتوانند نقشه خود را به سرانجام برسانند و اهدافی که در نظر گرفته بودند محقق شود، اما این هزینه دو برابر شد و به 20 هزار میلیارد تومان رسید. این رویه تا پایان دولت اوباما ادامه داشت و زمانی که دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا برگزیده شد اعلام کرد که قصد دارد به این برنامههای پر هزینه پایان دهد. در واقع ترامپ با انتقاد به سیاستهای گذشته قصد داشت اعتراض خود را به گوش حاکمان قبلی آمریکا برساند، اما مسیر بدی را انتخاب کرد. راه پر پیچ و خم بدتری را برگزید. ترامپ اعلام کرد که دیگر خبری از جنگ نخواهد بود، اما در عمل قراردادهای تسلیحاتی زیادی با کشورهای مختلف از جمله عربستان سعودی منعقد کرد. وی بر این باور بود میتواند با عربستان سعودی که دلارهای نفتی زیادی در اختیار دارد بخشی از هزینه جنگ در خاورمیانه را پوشش دهد و خود حاکم این منطقه باشد، اما این خیال آمریکاییها نیز به واقعیت تبدیل نشد. آنها قصد داشتند با در اختیار داشتن مکانهای مذهبی عراق و سوریه ایران و مسلمانان را در جهان منزوی کنند، اما سیاستهای با تدبیر ایران اجازه نداد که این جنگهای پرهزینه به سرانجام برسد و داعشی که از محل غربیها و سعودیها تغذیه مالی و تسلیحاتی میشد در منطقه شکست خورد. چرا عربستان حاکم منطقه نشد زمانی آمریکا پیشنهاد حاکمیت منطقه را به عربستان سعودی داد با آغوش باز پذیرفت اما جای پرسش اینجاست که با وجود قدرت نظامی آمریکا و نفوذی که در منطقه دارد و جنگ افروزیهای زیادی به راه انداخته چرا موفق نشد. آمریکا خود با مشکل 6 هزار میلیارد دلار هزینه در جنگهای عراق و افغانستان و میزان زیادی برای جنگ سوریه با داعش روبه رو بود و میخواست بخشی از آن هزینه توسط سعودیها پوشش داده شود. به همین دلیل قرارداد کلان تسلیحاتی با این کشور منعقد کرد. اما از آنجایی که عربستان سعودی آنقدر با تعدد مشکلات مواجه بود که عملا به جای اینکه کمکی به آمریکا بکند آمریکا وارد مشکلات عربستان شد و نه تنها کمکی به آمریکا در این حوزه نکرد، بلکه مشکلات آمریکا را بیشتر هم کرد، برای این که آمریکا شریک جرم عربستان سعودی در یمن شد. در حقیقت پوششهای اقتصادی و اطلاعاتی داد و کارهای کمهزینه جنگ را به عهده گرفت، ولی از لحاظ حیثیتی تمام حیثیت آمریکا روی این جنگ رفت. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه در جریان یمن مشاهده کردیم که با کشته شدن علی عبدالله صالح در حقیقت کل کار از هم پاشید و اتفاقی که آنها میخواستند نشد. الان ترامپ مواجه شده با یک شکست و ناکامی در منطقه که چه کار باید بکند و یکباره ابتکار عمل به خرج داد که با جا به جا کردن پایتخت اسرائیل بهعنوان یک مساله جدید در جهان بتواند موضعش را تغییر دهد که خود این موضوع کلا همه چیز را بهم ریخت. همه این نقشههایی که برای ایران، برای حزبالله، برای لبنان و در کل بهم زدن نظام لبنان و به پایان رساندن جریان انصارالله در یمن ریخته بود از بین رفت و حالا همه مسلمانان یکپارچه علیه آمریکا موضع گرفتند. این موضوع تا جایی پیش رفت که برخی مقامات کشورهای اروپایی نیز نسبت به این موضوع انتقاد کردند. به نظر میرسد که این موضوع حکایت از آن دارد که آقای ترامپ یک فرد اقتصادی زبده و یک تاجر موفق است. فردی که کارهای اقتصادی را خوب میشناسد و ریسکهایش را خوب بلد است، اما آدمی که سیاست را بشناسد نیست و همکارانش نیز از شانس آدمهای ناشی از آب درآمدند. وقتی یک جوان 32 سالهای در عربستان آمده که هیچگاه سابقه سیاسی و حاکمیتی نداشته و تدبیری برای کنترل کشورش ندارد و از طرفی هم نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی این طرف است و اصلا از روی عقل و فکر کارهای خود را پیش نمیبرد نمیتوان انتظار اوضاع بهتری از این وضعیت داشت. نتانیاهو همه کارهای خود را بر روی تعصبات خود پیش میبرد. با وجود همه این موضوعات به نظر میرسد که خیلی موقعیت بینظیری اتفاق افتاده برای اینکه آمریکا همانطور که در آن مراحل قبلی منطقه خاورمیانه یکپسگردنی خورد حالا در یک منطقه بزرگی از جهان اسلام قرار میگیرد و کشورهای زیادی مقابل وی میایستند. اروپا نگران از حضور ترامپ اروپا و دیگران هم کاملا این را متوجه شدند که حضور ترامپ امنیت جهانی را به خطر میاندازد و سعی میکنند فاصله منطقه خودشان را با آمریکا حفظ بکنند. این اوضاع یا منجر میشود به تغییر ترامپ یا منجر میشود به افتضاح کامل آمریکا در این مساله که هر کدام اتفاق بیفتد فرقی نخواهد داشت. هر دو خوب است یعنی هر کدام عملی شود برای آمریکا باخت است. حال یا باخت حداقلی با کنار گذاشتن ترامپ یا باخت حداکثری با ماندن آقای ترامپ تا اصلاح سیاستهایی که اتخاذ کرده که در این مقطع آمریکاییها ناچارند هزینه کنند و هزینههایشان خیلی افزایش خواهد یافت. در این شرایط دیگر آمریکا قدرت گردنکشی برای برخی کشورها مانند کره شمالی و دیگر کشورها را نخواهد داشت. به این دلیل که هزینههای گردنکشی آنقدر زیاد خواهد بود که در قدرت پوشش آمریکا نباشد و آنها دیگر نمیتوانند با چند جا درگیر شوند. طبیعتا در این اوضاع و احوال یک وضع پیچیدهای درست کردند بعضی از مقامهای هیات آلمانی گفتند ترامپ برای ما از داعش و همه تروریستهای جهانی خطرناکتر است. به نظر میرسد حرف کاملا منطقی و اصولی زدند، بنابراین ترامپ بلد نبود بازی سیاسی جهانی را مدیریت کند و باورش این بود که با اقتصاد میتوان سلطه جهان را در اختیار گرفت. سیاستهای ترامپ نه تنها در زمینه اقتصادی عملی نشد، بلکه سیاست این کشور را هم به خطر انداخت. طبیعتا عربستانی که با آمریکا حرکت میکرد و قصد داشت با اسرائیل همراه شود و برعلیه حزبالله و مسلمانان دیگر موضع بگیرند یا ترکیهای که عضو ناتو بود و در سوریه از مواضع تروریستها حمایت کرد دیگر نمیتوانند جایی در جغرافیای سیاست جهان داشته باشند. حالا وضع به گونهای شده که این کشورها با آمریکا یک فاصله اساسی را پیدا میکنند که یک محور جدیدی در منطقه شکل میگیرد. شورای همکاری خلیجفارسی که قرار بود یک محور تحرک و قوتی شود بدتر قدرت خود را از دست داد و بقیه کشوها مانند کویت و عمان تحرک خودشان را خواهند داشت و حتما هم تحرکهای مردمی در منطقه خیلی سرعت خواهد گرفت. به گونهای که فلسطین حتما تبدیل به یک صحنه جدید درگیری و انتفاضه جدیدی خواهد شد و یمن حتما تحرکات نظامیاش بزرگ میشود و عربستان در این موضوع ضربه اساسی خواهد خورد. مجموعه این تحولات باعث خواهد شد تا مواضع آمریکا و هم پیمانانش مواضع معقولتری شود و بیشتر به جهان اسلام نزدیک شوند. چین و روسیه اکنون روی مواضع اخیر آمریکا انتقاد شدیدی دارند و چون به این موضوعات حساساند حتما هم هماهنگی خواهند کرد که وابستگیهای خود به آمریکا را کاملا از بین ببرند. اقدامات سیاست خارجی آمریکا یک پیام را در جهان میرساند، آن هم پوشاندن ضعف عملکرد در سیاست داخلی و اعتراضاتی که به وضعیت اقتصادی و همچنین تحقق نیافتن وعدههای رئیسجمهور جدیدشان است. زمانی که مردم از شرایط اقتصادی درونی رضایت کامل ندارند ترامپ سیاست خارجی خود را به گونهای برنامهریزی میکند که ناکارآمدی وی در داخل کشورش کمتر مورد بحث باشد. دکتر علی آقامحمدی - عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام∎