توضیح و اشاره:
مطلب زیر، مجموعه پیشنهادات، گزارشی است که یکی از خوانندگان دیرسال و دیرپای اطلاعات در پاسخ به دو یادداشت روزهای ۲۲ و ۲۳ آبان ماه جاری، به مناسبت هفته کتاب ارسال کرده است. نویسنده، آقای فریدون صحبایی، در یادداشتی خطاب به نویسندة یادداشتهای مذکور، این توضیح را برای روزنامه فرستاده است:
جناب آقای سیدمسعود رضوی ـ نویسنده محترم روزنامه اطلاعات دو مقاله شما را خواندم. از این که در مورد کتاب خواندن مطالبی مطرح کردید، خوشحال شدم و من هم برای مشکل کتابخوانی مطالبی نوشتهام که برای جنابعالی ارسال میشود. در ضمن برای شناخت بیشتر، دو مقاله نیز همراه این نامه ارسال میدارم و اضافه میکنم: متولد ۱۳۰۵ هستم و نود و یک سال دارم و بیش از ۶۰سال، هر شب روزنامه اطلاعات میخوانم و مطالب کوتاهی هم در اینباره درج شده است.
با تقدیم احترام ـ ۲۴ر۸ر۱۳۹۶ـ فریدون صحبایی
فریدون صحبایی اهل شهر رشت و فارغالتحصیل رشته حسابداری است که آثاری هم تألیف کرده، از جمله رُمان سه جلدی به نام «امیال و اعمال» که قرار است جلدهای بعدی را هم آماده و منتشر کند. کتاب دیگر وی «حسابداری و مقاطعهکاری» نام دارد.
وی معتقد است: کتاب هم نوعی کالای تولیدی است. مثل هر کالای مصرفی که در کارخانهها ساخته میشود. مواد اولیهاش کلمه است و به جای کارخانه، در چاپخانه به تولید انبوه میرسد و مثل دیگر کالاها در بازار عرضه میشود.
توجه خوانندگان ارجمند را به این مقاله جلب میکنیم.
درباره کاهش کتاب خواندن مردم مقالههای فراوان نوشتهاند و چاپ شده است و بعید به نظر میرسد که در آینده ادامه نداشته باشد. آمار دادهاند که میانگین درصد کتابخوان نسبت به کل جمعیت کشور ما بسیار اندک از وضع مشابه سایر کشورها است و مردم اوقات فراغت خود را با سایر سرگرمیها پر میکنند و یکی از آنها تلفن همراه است. گرانی کتاب هم سبب شده است که اکثریت نزدیک به تمام مردم توانایی مالی برای خرید ندارند و با توجه به اینکه، هر کتاب داستان، ابزاری یکبار مصرف برای خواننده است که زود گذر هم میباشد.
وضع کتاب چنین است:
۱ـ ناشر سرمایهگذاری میکند و چون مردم استقبال اندکی دارند، شمارگان کتاب نیز کاهش پیدا کرده و به هزار نسخه رسیده است و باید کتاب او در کتابفروشیها توزیع شود، تفاوت نمیکند که خودش توزیع کننده باشد یا به توزیع کننده
بدهد. ولی کتابفروشیها فقط یک نسخه از کتاب را میگیرند. زیرا فضای موجود در مغازه آنها محدود است. تنوع را هم باید حفظ کرده و انواع کتابها را داشته باشند.
۲ـ کتابفروشیها پولی بابت خرید نمیدهند. هرگاه فروختند، طبق فاکتور با کسر ۲۵درصد میپردازند و بنابراین توزیعکننده است که باید ماهی یکبار تلفن تماس بگیرد و مبلغ آن کتابی را که فروخته شده است از طریق بانکی، مبلغی از پول را دریافت کند. سپس توزیع کننده و یا ناشر، نسخه دیگری برای او میفرستد و اگر کتابی فروخته نشده است، جواب منفی میشنود؛ پس باید یک ماه دیگر هم صبر کند و باز هم اگر فروخته نشد، هر ماه این چرخه تکرار میگردد.
توضیح: نویسنده، کتاب داستان فروش نرفته خود را نزد یک کتابفروش برد، او تاریخ چاپ را خواند و گفت: «قبول نمیکنم» پرسید: «چرا» جواب داد: «هر کتاب باید در طول سه ماه فروخته شود، در حالی که چاپ این کتاب چهارسال پیش از این است». پاسخ داد: «ارزانتر بخر، سود خود را اضافه کن و بفروش» با تندی آنگونه که گویی به تریج قبای او برخورد کرده، گفت: اینجا مؤسسه فرهنگی است ! دکان بقالی که نیست. به طور حتم در طول سه ماه فروخته نمیشود، قبول نمیکنم
در مقابل این وضع:
۱ـ یک مغازه کتابفروشی هست که یادداشتی پشت شیشه دارد که کتاب کرایه میدهد. او کتاب مورد نظر خواننده را میدهد، مبلغ روی جلد را میگیرد و رسید با تاریخ وصول میدهد. هنگامیکه خواننده کتاب را آورد به قرار روزی ۳۰۰تومان حداقل و ۵۰۰تومان حداکثر محاسبه میکند و بقیه پول را پس میدهد و به عنوان مثال: اگر خواننده کتاب داستانی که مبلغ روی جلد آن ۳۰هزار گرفته و مدت ده روز خوانده است و بر قرار روزی ۵۰۰تومان ۵۰۰۰تومان میشود و مبلغ ۲۵۰۰۰ تومان باقیمانده پول خود را میگیرد و اگر این کار همچنان ادامه داشته باشد، میتوان گفت که خواننده مزبور، با پرداخت ۳۰هزار تومان، ۱۸۰ هزار تومان کتاب خوانده است.
۲ـ یک مغازه دیگر هست که کتابهای داستان دست دوم را با ۳۰درصد قیمت روی جلد میخرد و ۲۰درصد سود اضافه میکند و میفروشد. یعنی ۵۰درصد، گاهی کمتر یا بیشتر یا تخفیف دارد.
۳ـ محاسبه قیمت روی جلد کتاب چنین است: قیمت تمام شده کتاب به اضافه ۲۰ درصد حق ناشر و به اضافه ۲۵درصد حق کتابفروش و به اضافه ۱۰درصد حق توزیع کننده
و در مجموع ۵۵درصد میشود و اگر کتاب دست دوم ۵۵ درصد کمتر فروخته شود غیرمعمول نیست
یک اصل پذیرفتنی:
کتاب باید همراه خواننده باشد تا در اوقات فراغت روزانه، از صبحگاه تا هنگام خوابیدن بتواند بخواند. و اینکه اگر کتابخانهها گسترده و مجهز باشد، میتواند مربوط به خوانندگان «خاص» باشد و نمیتواند در رابطه با خوانندگان «عام» باشد. زیرا آن خواص، وقت معین برای خواندن دارند، وقت کافی و وافی برای رفتن و برگشتن دارند و عوام چنین وقتی ندارند.
پیشنهاد اول
کتابخانهها عضو بگیرند، کتاب مورد نظر اعضا را بدهند که پس از مطالعه برگشت شود و شرایطی هم به شرح زیر، علیالقاعده، میتواند درنظر گرفته شود.
۱ـ کتابهای خطی و قدیمی و کتابهای آثار فرهنگی جدا شود و ندهند و اگر اعضای کتابخانه مایل به مطالعه هستند، باید در کتابخانه بخوانند.
۲ـ باید سالم، یعنی همانطور که گرفتهاند، برگردانند و اگر آسیب دید و لطمه خورد، باید بهای آن را که تعیین کردهاند، بپردازند و نظر و اندرز برای قشر کتابخوان این است که ضمن مطالعه احتیاط لازم را انجام دهند.
۳ـ حق عضویت، که در مرحله اول باید بسیار اندک باشد، به عنوان نمونه: ماهانه مبلغ صدریالی باشد که داوطلب میتواند سه ماهه، شش ماهه و یکساله بپردازد و همیشه اولویت آن است که در ابتدای مدت پرداخت گردد.
توضیح: حق عضویت اندک در مرحله اول برای این است که اعضای داوطلب مشمول افراد کم درآمد هم باشد و با این هدف که وابستگی به کتاب و فرهنگ کتابخوانی را افزایش دهد و این گونه:
الف: آن جوانان که بیکار هستند و دچار چکنم میباشند و درآمدی ندارند «برمبنای قاعده: خواستن، توانستن است» بتوانند حق عضویت را از طریق خانواده، فامیل و آشنایان تأمین بکنند.
ب: دانش آموزان دبیرستان بتوانند مبلغ حق عضویت را از والدین خود تقاضا و تأدیه بکنند.
ج: کسانیکه ۸ آنان «یعنی درآمد» در گرو۹ «یعنی هزینه است» نمیتوانند برای فرزندان چند نفره (دختران و پسران خود) «بر مبنای آب که از سرگذشت چه یک گز و چند گز» این مبلغ هزینه را بپردازند.
د. پس بهتر است که موضوع ناتوانی مالی برخی از اعضای ناتوان در قشرکم درآمد را، در رسانهها، نظیر: روزنامه، صداوسیما و… اعلام بکنند ای بسا که فامیل و آشنایان و افراد خبره و آگاه بشوند و قابل پیشبینی خواهد بود که دست کم این قسمت از هزینهها فرزندان قشر کم درآمد تامین میگردد.
۴ـ بدیهی است که برای اجرای این پیشنهاد فرم درخواست چاپ میشود و شامل مشخصات عضو و سایر مقررات است و پس از تکمیل توسط گیرنده کتاب امضا میشود.
۵ـ در انتهای این فرم درخواست مشخصات شخص دیگری دارد که به عنوان ضامن اجرای عمل را امضا میکند و در غیر اینصورت پیگرد قانونی برخسارت وارده دارد و عبارت این ضمانتنامه باید با مشورت وکیل دادگستری نوشته و بعد تکثیر گردد.
توضیح: با توجه به تورم و گرانی اجناس مبلغ خسارت یک کتاب اندک است و از سوی دیگر، آن ضامن نسبت نسبی یا نسبت سببی دارد با تماس تلفن مبلغ خسارت را میپردازد.
پیشنهاد دوم
مقدمه: مشاهده میشود پروانهها با آن رنگهای بسیار زیبا روی هر گل مینشیند و فوری بر میخیزند و این عمل را برای گلهای فراوان انجام میدهند، چون خصلت آنها متنوع و گردشی است.
پول هم چنین روشی دارد و اگر زبان داشت، میگفت: میخواهم از جیب این شخص به جیب آن شخص برم و طاقت ذخیره کردن ندارم و اگر به طور انباشته مانع بشوند، از طریق تلهپاتی با دزدان تماس میگیرم و آنان مرا آزاد میکنند و اگر فکر میکنند که مرا در بانک انبار بکنند، بازهم از طریق تلهپاتی با دزدان مدرن و دانا تماس میگیرم و با ترفندهای گوناگون، کد حساب مشتری را به دست میآورند و مرا از بانگ خارج میکنند. چون خصلت من گردشی است.
کتاب همچنین وضعی دارد و اگر زبان داشت، میگفت: من دوست خاموش و خردمند هستم و اگر یک مثقال عقل و خرد خود را برای من مصرف کنید، هفتاد مثقال به عقل و خرد شما اضافه میکنم که میتوانید عاقلانه عمل کنید و دچار اشتباه لپی نشوید و من خصلت گردشی دارم و در خدمت یکنفر نیستم و میخواهم در خدمت دیگران هم باشم.
***
بعضی افراد کتابهای دست دوم را در پیاده رو خیابان پهن میکنند و میفروشند. (به اصطلاح بساط میکنند!) و البته انتخاب آنها معمولا در مکانی است که آن پیادهروها رفت و آمد زیاد دارد. ولی دغدغه خاطر هم دارند.
زیرا به عنوان سد معبر مانع میشوند و باید به مکان دیگری بروند و در نتیجه، آنان که در مسیر روزانه خود کتاب خریدهاند و مطالعه کردهاند با تغییر مکان محروم میشود و نمیتوانند کتاب دیگری بخرند و از سوی دیگر، کتاب فروش هم نمیتواند آن کتاب را دوباره بخرد و بفروشد.
چه باید کرد:
۱ـ بهتر است شهرداری کیوسک مخصوص کتابهای دست دوم بسازد و در پیادهروهای پر رفت آمد بگذارد و هزینه آن را بپردازد تا خرید فروش دست دوم گسترش یابد.
چرا کیوسک مخصوص باشد؟… زیرا طوری طراحی شودکه کتابها از سه طرف رونمایی شود.
چرا هزینه ساخت بپردازد؟… زیرا این افراد سرمایه ساخت ندارند.
چرا رایگان و گذار شود؟… زیرا این افراد درآمد آنچنانی ندارند که بتوانند اجاره ماهانه بپردازند و از سوی دیگر، افرادی که خرید و فروش کتاب دست دوم را انجام میدهند، خاص هستند و سابقه کار دارند، میدانند چگونه کتاب دست دوم تهیه کنند وبفروشند و دوباره همان کتاب فروخته شده را بخرند و بفروشند و بنابراین این کیوسک را نمیتوان به افراد بیکار و ناشناخته واگذار کرد و به علاوه شهرداری باید نظارت داشته باشد که اگر فردی فعال و کننده کار نبود، طبق قرارداد بتواند وی را اخراج کند و به متخصص واجد شرایط واگذار کند.
۲ـ نیازی ندارد که شهرداری و یک باره چندین کیوسک در شهربسازد. در ابتدا ۱۵ کیوسک بسازد و در پیاده روهای پر رفت و آمد بگذارد و اگر رونق داشت تدریجی و با تعداد اندک ادامه دهد و ملاک هر مرحله، آمار
مراجعه کنندگان است.
۳ـ اگر این آزمایش ، در بخش شمال شهر شروع شود، بهتر است زیرا توان مالی خرید کتاب دارند.
۴ـ پاتوق ثابت خرید و فروش کتابهای دست دوم این حسن را دارد، اگر خواننده کتابی را که قیمت روی آن ۳۰ هزار تومان است به قیمت ۱۵ هزار تومان میخرد و پس از مطالعه به مبلغ ۹ هزار تومان میفروشد و ۶ هزار تومان هزینه مطالعه داده است، با ۳۰ هزار تومان میتواند ۱۵۰ هزار تومان کتاب دست دوم مطالعه کند. یعنی با محاسبه ۵۰ درصد مبلغ ۳۰۰ هزار تومان کتاب مطالعه کرده است.
۵ـ گسترش خرید و فروش کتاب دست دوم ارتباطی به کتابفروشیهای موجودندارد و حتی مربوط به نمایشگاه سالیانه هم نیست و حتی مربوط به سازمانهای فرهنگی هم نیست زیرا یک خط موازی با آنها است و هیچگاه جریان کار آنها را قطع نمیکند.
احتمالات قابل پیشبینی:
اساس علم ریاضیات پرداخت صددرصد نیست. پنج درصد آن قانون احتمالات است که دامنه وسیع دارد و بر مبانی آن میتوانند ارابه در کره ماه پیاده بکنند و ماهواره داشته باشند. منظور این است که این دیدگاه، درکتاب خواندن هم میتواند موثرباشد و به عبارت دیگر: آنکه عضوکتابخانه است و کتابی میگیرد و به خانه میآورد احتمال دارد بعضی افراد خانواده نیز آن را مطالعه کنند و بعد به کتابخانه برگشت شود. احتمال دارد جوانان هم اوقات فراغت خود را با مطالعه رایگان، کتاب عضو را مطالعه بکنند و دچار آلودگی مضر نشوند و هنگامیکه این روش تدریجی پیشرفت کرد، به طور یقین از احتمالات خارج میگردد و عادت جایگزین میشود و آثار ارزنده هم ایجاد میگردد.
در خاتمه: نباید مطرح شود که مطالب بالا تخیلی یا رویایی یا آرمانی است. زیرا مبتنی بر واقعیت است که یکی کتاب کرایه میدهد و دیگری کتابهای دست دوم میخرد و میفروشد به علاوه؛این رشته بازار کتاب خفته و اندک است و هدف این بود که بیدار گسترده شود ومشکل آسان شود.
فریدون صحبایی
یک کالا و هزار مشکل
مشکلات و آسیبهای کتاب و کتابخوانی و کتابفروشی
صاحبخبر -
∎