اشاره
اقدام جدید دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا درباره قدس اگرچه حکایت از توطئه جدید برای منطقه دارد، اما حقیقت آن است که شرایط سیاسی خاورمیانه و جهان به گونهای است که دیگر ابرقدرتها و نظامهای استعماری تعیینکننده نیستند. به همین دلیل بلافاصله یک هجمه گسترده بینالمللی علیه تصمیم ترامپ که قدس را پایتخت رژیم صهیونیستی خواند، صورت گرفت.
بخشهایی از گفتگوی ناصر ابوشریف نماینده جهاد اسلامی فلسطین با روزنامه اطلاعات را در شماره پیش خواندیم.ادامه این گفتگو را در این شماره میخوانیم:
ـ اتحادیه عرب در قبال طرح ترامپ موضع واحدی اتخاذ نکرد و در نهایت فقط از زبان ابوالغیط دبیرکل آن و فقط زبانی اقدام ترامپ را محکوم کرد. شما و دیگر گروههای مقاومت چه انتظاری از کشورهای عربی دارید؟
* اگر از فلسطینیها و حتی ملتهای عربی سؤال کنید، هیچ کس اطمینان ندارد که یک فرد خوب در داخل رژیمهای عربی باشد که بیاید و به مردم فلسطین کمک کند. از سال ۲۰۰۲ میلادی همین اعراب آمدند و طرح صلح عربی را ادامه دادند، طرح صلحی که خود آریل شارون نخست وزیر وقت اسرائیل آن را رد کرد و گفت حتی به اندازه جوهری که هزینه کردیم ارزش ندارد. این طرح ترامپ هم که مطرح شده، اگر سست عنصری رژیمهای عربی نبود، ترامپ جرات چنین چیزی را نداشت اما متاسفانه رژیمهای عربی دیکتاتوری هستند و با انتخابات مردمی به قدرت نرسیدهاند و با پول و مشت آهنین و حمایت غربیها به قدرت رسیدهاند و به ملتهایشان تحمیل شدهاند. رژیمهای عربی محبوبیت مردمی ندارند و بنابراین هیچ گاه نمیتوانند بر اساس نظر ملتهایشان حرکت کنند بلکه بر اساس نظرات رؤسای جمهوری آمریکا فعالیت میکنند. در سال ۲۰۱۱ یک نشست وزرای خارجه عرب برگزار شد. در جریان نشست یک بیانیه از سوی هیلاری کلینتون وزیر وقت خارجه آمریکا به نشست مذکور رسید و گفتند باید این تصویب شود. در آن زمان وزیر خارجه قطر با عصبانیت محل نشست را ترک کرد و گفت آمریکاییها این بیانیه را به ما تحمیل کردهاند و میگویند باید بدون جرح و تعدیل آن را تصویب کنید. همان لحظه خبرنگاری از وزیر خارجه قطر پرسید شما که روابطتان با آمریکا خوب است پس چرا، ناراحت میشوید؟ وزیر خارجه قطر در پاسخ میگوید از وضعیت اعراب متاسف و نگران است. بنابراین تصمیمات رهبران عرب تماماً از خارج به آنها دیکته میشود و خودشان تصمیم گیرنده نیستند زیرا رژیمهایشان مردمی نیستند. در ضمن شما هم خیلی تعجب نکنید که اتحادیه عرب و شخص ابوالغیط چنین موضع ضعیفی در قبال تصمیم ترامپ اتخاذ کرده است.
ـ اردن بر اساس معاهده سازمان ملل، ناظر بر قدس است. پرسش این است چرا با وجود این معاهده، آمریکا سیاست خود را علیه قدس اعمال کرد؟
* مقدسات و اوقاف قدس همچنان تحت نظارت اردن است و حتی حقوق کارکنان و نگهبانان بیتالمقدس را در حال حاضر اردن میپردازد، به همین دلیل اردن به این مسأله اعتراض کرد زیرا طرح ترامپ در واقع اردن را از تمامی حقوقش برای نظارت بر قدس و مقدسات اسلامی محروم میکند. همچنین پیمان «وادیعربه» میان اردن و اسرائیل این حق را به اردن داده که بر مقدسات اسلامی در قدس کنترل و نظارت داشته باشد.
ـ رهبران جهاد اسلامی بلافاصله پس از تصمیم ترامپ درباره قدس از ضرورت جنگ مسلحانه با رژیم صهیونیستی خبر دادند. این موضوع تا چه اندازه قابل اجراست و دیگر گروههای مقاومت فلسطین تا چه حد با جهاد اسلامی در اینباره اتفاق نظر دارند.
* الان بیشتر مردم فلسطین خواستار انتفاضه هستند و در حال حاضر هر نوع انتفاضه برای مردم فلسطین مجاز است اما مشکل این است که مردم فلسطین سلاح ندارند و در حال آغاز انتفاضه با سنگ، تظاهرات، برافراشتن پرچم و هرچیز دیگری هستند تا بتوانند وارد صحنه شوند. الان البته انتفاضهای که شروع شده، میتواند زمینهساز اقدام نظامی علیه رژیم صهیونیستی شود اگر زمینه مناسب برای آن فراهم شود. نمونه آن سال ۲۰۰۰ میلادی است که انتفاضهای توسط مردم شکل گرفت و پس از مدتی تبدیل به جنگ مسلحانه شد؛ یعنی مردم از اماکن مختلف سلاح جمعکردند و به تدریج اقدام مسلحانه را آغاز کردند. اما مانعی که در برابر اقدام مسلحانه فلسطینیها وجود دارد اول دستگاههای امنیتی رژیم صهیونیستی و پس از آن تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری محمود عباس است.
اکنون ۶۰ درصد کرانهباختری از لحاظ امنیتی تحت سلطه رژیم صهیونیستی است و هشتدرصد فقط تحت کنترل امنیتی تشکیلات خودگردان است و رژیم صهیونیستی هر وقت بخواهد میتواند وارد این هشت درصد شود. نمونهاش سال ۲۰۰۲ بود که وارد مقر یاسر عرفات شدند. ۳۲ درصد باقیمانده هم میان رژیم صهیونیستی و تشکیلات خودگردان مشترک است. به همین دلیل کرانه باختری به طور کامل تحت سیطره رژیم صهیونیستی است.
مشکل دیگر، هماهنگی امنیتی میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی است که یکی از موانع اصلی برای هر نوع انتفاضه و مقاومت است. اما یک توافق میان همه گروههای فلسطینی در زمینه انتفاضه با هر وسیلهای وجود دارد اعم از اینکه این وسیله مردمی باشد یا نظامی.
حتی چندی قبل رئیس دفتر سیاسی حماس خواستار انتفاضه شد. گروههای چپگرا به ریاست مصطفی برغوثی، جبهه خلق برای آزادی فلسطین، جنبش جهاد اسلامی و جنبش فتح هم همراهی کردند و خواستار انتفاضه شدند. فقط محمود عباس اعتقادی به انتفاضه و مقاومت ندارد و حتی عباس زکی از رهبران جنبش فتح پس از سخنرانی اخیر سیدحسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان که خواستار انتفاضه شده بود، آشکارا گفت «لبیک یا سید حسن» و تأکید کرد که ما سربازان سید حسن هستیم.
اما همانطور که گفتم مانعی که بر سر هر نوع انتفاضه فلسطین وجود دارد وجود تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی و نهادهای امنیتی آنهاست.
انتفاضه و تظاهرات حتی، تظاهرات عادی، تأثیر و پیامدهای فراوانی برای مخدوش شدن وجهه رژیم صهیونیستی دارد، چرا که اسرائیل اهمیت زیادی به وجههاش میدهد و در سالهای گذشته تبلیغات زیادی کرده برای اینکه یک وجهه و آبرو برای خود ایجاد کند؛ به قدری تبلیغاتش قوی بوده که ترامپ، اسرائیل را از بهترین دموکراسیهای جهان میداند در حالی که همه میدانند رژیم صهیونیستی بر پایه جنایات ضدبشری بنا شده است بنابراین چنین رژیمی چگونه میتواند دموکراتیک باشد. این رژیم به گونهای خود را به دنیا نشان داده که انگار عربها یک مشت وحشی هستند که میخواهند این رژیم را دریده و بخورند!
این در حالی است که همین رژیم به اصطلاح دموکراتیک بر روی اجساد مردم فلسطین و پاکسازی نژادی و کشتار و قتل بنا شده است. در سال ۱۹۴۸ باندهای صهیونیستی ۱۲۲ جنایت و کشتار و قتلعام علیه مردم فلسطین فقط در یک سال انجام دادند. بنابراین انتفاضه، حقیقت این رژیم را برای مردم دنیا آشکار کرد و حتی الان بسیاری از اروپاییها به این نتیجه رسیدهاند که رژیم صهیونیستی یک رژیم آپارتاید و تبعیض نژادی است.
تمامی اینها به فضل انتفاضه است که تاکنون ادامه دارد. حتی وقتی که انتفاضه کرانه باختری در مرحله اول انجام شد، رژیم صهیونیستی ۱۲۸ هزار نیروی نظامی را مستقر کرد که رقم بسیار بالایی بود. یعنی همه جنگهای رژیم صهیونیستی با اعراب این تعداد نیرو را به میدان نبرد نیاورد. اما انتفاضه کاری کرد که این رژیم مجبور به استقرار ۱۲۸ هزار نیرو شود که البته میتوان گفت یک جنگ واقعی در کرانه باختری و غزه بود. این موضوع همچنین هزینه بسیار زیادی بر اقتصاد اسرائیل دارد. انتفاضه و نبرد مسلحانه همچنین تأثیر زیادی بر جامعه اسرائیل میگذارد. زیرا همانطور که همه میدانیم، جامعه اسرائیل یک جامعه لرزان و متزلزل و سست عنصر است.
بنابراین اقدام نظامی فلسطینیها هم بر اقتصاد اسرائیل و هم بر مسأله مهاجرت معکوس اثرگذار خواهد بود زیرا یهودیان اسرائیل مانند غربیها بسیار به رفاه خود اهمیت میدهند و در صورت جنگ مسلحانه فلسطینیها، مهاجرت معکوس را آغاز میکنند و از اسرائیل به کشورهای دیگر کوچ خواهند کرد. بنابراین اگر احساس کنند خطری تهدیدشان میکند، اسرائیل را ترک و مهاجرت خواهند کرد. به همین دلیل نبرد مسلحانه میتواند تأثیر بسیار زیادی داشته باشد.
ـ تشتت و پراکندگی و یکپارچه نبودن گروههای فلسطینی چقدر توانسته روی سیاستهای آمریکا در این سالها علیه مسأله فلسطین تأثیرگذار باشد؟
* مردم فلسطین همواره در حال مبارزه بوده و در این مبارزه هم همیشه متحد بودند و هیچوقت در موضوع مبارزه با اشغالگران صهیونیست اختلاف نداشتهاند. این اتحاد و یکپارچگی تا سال ۱۹۹۳ ادامه داشت و چیزی که بین مردم فلسطین شکاف ایجاد کرد، پیمان اسلو در این سال بود. تا قبل از آن، گروههای فلسطینی با هر ماهیتی که داشتند در زمینه مبارزه با رژیم صهیونیستی با هم توافق داشتند. اما پیمان اسلو، مردم فلسطین را به دو گروه موافق و مخالف مذاکرات تقسیم کرد. همه مردم فلسطین اعتقاد به انتفاضه و مبارزه نظامی یا غیرنظامی دارند و اسرائیل را یک رژیم نامشروع میدانند و معتقدند نباید به رسمیت شناخته شود و در این خصوص همه فلسطینیها متفق هستند و میگویند این رژیم باید از سرزمینهای فلسطینی اخراج شود. گروههای فلسطینی اگرچه شمار زیادی هستند اما اهدافشان یکی است. حتی مدتی سازمان آزادیبخش فلسطین، انتفاضه و مقاومت را هدایت میکرد. اتحاد فلسطینیها حتی پس از ظهور جنبشهای اسلامگرا وجود داشت. اما پیمان اسلو یک پیمان عربی بود یعنی رژیمهای عربی آن را تحمیل کردند و از زمانی بلا شروع شد که یاسر عرفات در سال ۱۹۹۳ آن را پذیرفت. اما این به معنی عدم اتحاد مردم فلسطین نبود زیرا همان زمان یک نظرسنجی انجام شد که بر اساس آن ۶۶ درصد مردم فلسطین انتفاضه را تائید کردند و این نشان میدهد تا چه اندازه مردم فلسطین با هم متحد هستند. مردم فلسطین حتی در خارج علیه رژیم صهیونیستی اتحاد دارند. در واقع قبل از توافق اسلو، مردم فلسطین اتحاد داشتند، پس از اسلو شکافهایی ایجاد شد و اکنون پس از طرح ترامپ، این وحدت به تدریج در حال بازگشت است و همه معتقدند که رژیم صهیونیستی باید به طور کامل از سرزمین فلسطین خارج شود. حتی در اساسنامه جنبش فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین بر این مسئله تأکید شده که رژیم صهیونیستی باید به طور کامل از سرزمین فلسطین خارج شود. جنبش فتح اساسنامه خودش را تغییر نداده و معتقد است که تمامی فلسطین باید آزاد شود، نه فقط بخشی از آن؛ این در حالی است که جنبش فتح، خودش بخشی از حکومت فلسطین است. در حال حاضر ما معتقدیم که پیمان اسلو نابود شده و مرده است. بنابراین نمیدانیم چرا برخی فلسطینیها همچنان اصرار به زنده کردن این مرده را دارند. وقتی که خود اروپاییها و آمریکا و اسرائیل این پیمان را دفن کردهاند، چرا بعضی فلسطینیها مثل محمودعباس همچنان اصرار دارند که پیمان اسلو را زنده نگه دارند. به نظر من، بعد از اعلام ترامپ، پیمان اسلو مرده و فقط دفن آن مانده که انجام دهیم چون دیگر چیزی از این پیمان باقی نمانده است. معتقدم ما باید در شرایط کنونی متحد شویم. قبل از رویدادهای اخیر، یک مصالحه و آشتی فلسطینی به وجود آمد و اکنون ما شاهد آشتی عملی میان همه گروههای فلسطینی هستیم؛ از جمله فتح، حماس و جهاد اسلامی در حال حاضر به آشتی عملی دست یافتهاند. اما آن نگرانی که شما هم به آن اشاره کردید این است که به محمود عباس فشار وارد شود. ما نگرانیم که فشارهای عربی، اروپایی و آمریکایی به محمودعباس در دراز مدت وارد شود زیرا تردد مقامات حکومت فلسطین در کنترل اعراب، اروپاییها و آمریکاییهاست و در عین حال پول هم در اختیار آنها و البته اسرائیلیهاست و آنها هستند که کنترل میکنند. حتی محمودعباس اگر بخواهد به جایی برود یا پولی دریافت کند باید با نظارت اینها باشد. به همین دلیل آنها میتوانند آنقدر به محمودعباس فشار بیاورند که به مسیر قبلی باز گردد، یعنی راهی که پس از اسلو در پیش گرفت. مسئله دیگر این که شرایط در فلسطین بسیار استثنایی است.
اکنون مردم فلسطین در داخل خود فلسطین تقسیم شدهاند یعنی ما فلسطینی ساکن نوار غزه داریم، فلسطینی ساکن کرانه باختری داریم، فلسطینی ساکن قدس داریم، فلسطینی ساکن اراضی اشغالی ۱۹۴۸ داریم و فلسطینی ساکن اراضی اشغالی ۱۹۶۷ داریم. در واقع بین ما جدایی اجباری انداختند و دست ما هم نبود. مثلاً خود من که اهل طولکرم هستم اگر بخواهم از این شهر به یک شهر دیگر فلسطین بروم، اگر مجوز اسرائیلی به من بدهند و اگر پرونده امنیتی نداشته باشم و تحت تعقیب هم نباشم ۱۲ ساعت طول میکشد از شهری به شهر دیگر که ۵۸ کیلومتر است بروم؛ یعنی باید از تمامی این گذرگاهها عبور کنم. حال این فقط برای یک نفر و در کرانه باختری است، حال جاهای دیگر بمانند که مشکلات خاص خود را دارند. اکنون لازم است اشاره به فلسطینیهای خارج داشته باشم. به عنوان مثال فقط در کشور شیلی ۵۰۰ هزار فلسطینی وجود دارند و ۶۰ درصد اقتصاد شیلی در اختیار فلسطینیهاست چون شش بانک اصلی شیلی در دست فلسطینیهاست و این را کسی نمیداند. در ژاپن، چین، کشورهای شوروی سابق، اوکراین، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، سوریه، اردن، لبنان، آمریکا و کانادا فلسطینیها حضور دارند و بنابراین متحد کردن همه اینها معجزه است.
شما نگاه کنید مثلاً خود شما در ایران رهبر، رئیس جمهوری، رئیس مجلس، مجلس خبرگان، سپاه، بسیج و ارتش دارید اما باز هم اختلاف نظر وجود دارد و اگر حکومت اندکی ضعف نشان دهد، همین مردم ایران ممکن است به جان هم بیفتند. حالا شما در نظر بگیرید در فلسطین طی این سالها چه اتفاقاتی افتاده است و کسی هم نبوده رهبری کند. این میل طبیعی هر انسانی است که به فردگرایی گرایش دارد. یک نمونه اسپانیاست که یک کشور اروپایی پیشرفته و متمدن است؛ حال در همین کشور، کاتالونیا و باسک میخواهند جدا شوند. بنابراین در شرایط کنونی تنها کاری که ما میتوانیم انجام دهیم، تلاش برای اتحاد با هدف مقابله با رژیم صهیونیستی است. البته این را هم بگویم که مردم فلسطین هویت فلسطینی خود را حفظ کردهاند. به عنوان مثال یک فرد فلسطینی هست که در آمریکا زندگی میکند و حتی فرزندانش در آمریکا شغلهای خوبی دارند و همانجا هم پرورش یافتهاند. یک خبرنگار نزد این مرد فلسطینی میرود و میگوید شما در اسرائیل متولد شدهاید، که مرد فلسطینی در پاسخ میگوید خیر، من در فلسطین به دنیا آمدهام. منظور این که این فرد که سالهاست فلسطین را ندیده و حتی فرزندانش در آمریکا به دنیا آمدهاند اما باز هم خود را فلسطینی میداند. یعنی در نهایت مردم فلسطین هر جای دنیا که باشند خودشان را فلسطینی میدانند. نکته این که در سال گذشته سه کنفرانس برای ایجاد وحدت و متحد کردن فلسطینیها انجام شد که یکی در هلند، یکی در استانبول و یکی هم در آمریکای جنوبی بود. موضوع دیگر که اشاره کردید چرا محمودعباس با وجود این که مورد قبول اکثریت مردم فلسطین نیست اما در قدرت است، میخواهم در پاسخ شما این را بپرسم که یک انسان نادان و بیخرد مثل محمدبن سلمان ولیعهد عربستان چگونه به قدرت رسیده است و آیا به نظر شما مردم عربستان و همه کشورهای عربی و اسلامی از او راضی هستند؟ مسلماً خیر راضی نیستند. برخی مواقع شرایط قدرتهای جهانی و معادلات جهانی چنین چیزی را تحمیل میکنند. در فلسطین هم وضع به همین گونه است و وقتی فردی میخواهد به قدرت برسد، کشورهای عربی، اروپایی و آمریکایی و بقیه کشورها باید دخالت کنند و آنها هستند که در واقع فشار میآورند چه کسی انتخاب شود. مثلاً من ابوشریف میخواهم در انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان، کاندیدا شوم. آیا فکر میکنید چنین اجازهای را به من میدهند؟ حتی اگر رئیس شوم یا ترورم میکنند یا اصلا اجازه کار به من نمیدهند یا کاری میکنند مردم کشورت آنقدر فقیر شوند که جیبهایشان خالی شود و ضد رئیس شوند. نمونهاش در سال ۲۰۰۶ بود که حماس در انتخابات پیروز شد اما نتوانست حکومت کند در حالی که ۶۴ درصد کرسیهای پارلمانی را به خود اختصاص داده بود و نخست وزیری در اختیارش بود و باید کابینه تشکیل میداد اما نتوانست چرا که پول و حق تردد در اختیار اسرائیلیها بود و اسرائیلیها و کشورهای عربی و غربی اجازه ندادند دولت حماس شکل گیرد. مثلا به آقای اسماعیل هنیه گفتند خیلی خوب شما بیایید حکومت کنید اما فقط در شهر غزه.
یک نمونه دیگر آقای سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان است که شخصیتی قوی و انقلابی در میان لبنانیها و جهان عرب دارد. از سال ۲۰۰۶ پس از جنگ ۳۳ روزه هنوز نتوانسته علنی تردد کند. این نشان دهنده خطر و شرایطی است که به گروههای مقاومت تحمیل میکنند؛ در حالی که اگر در همان سال نظرسنجی و همهپرسی برگزار میشد ایشان نفر اول و مرد شماره یک جهان عرب میشد با این حال وی از آن سال تاکنون به صورت علنی تردد ندارد. اما فرد نادان و وحشی و جنگ طلبی مانند محمدبن سلمان میلیاردها دلار پول در اختیار دارد و حتی یک میلیارد دلار داد و یک تابلوی نقاشی و یک قایق تفریحی خرید. حال چنین فرد دیکتاتوری چون پول در اختیار دارد در مصونیت است و کاری به کارش ندارند.
در گفتگوی اختصاصی نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین با اطلاعات اعلام شد
ابوشریف: به رژیمهای عربی برای کمک به مردم فلسطین اعتماد نداریم
صاحبخبر -
∎