به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نسیم سرخس، بیست و هفتم آذرماه سالروز شهادت مجاهد خستگیناپذیر و عالمی ربانی، شهید مفتح است که از پیشروان اندیشه وحدت حوزه و دانشگاه بود؛ بهپاس فعالیتهای چشمگیر شهید مفتح در راه تحقق وحدت حوزه و دانشگاه لزوم ارتباط، همکاری و همفکری این دو قشر اندیشمند، این روز، «روز وحدت حوزه و دانشگاه» نامگذاری شده است.
اگر بخواهیم وحدت حوزه و دانشگاه را بررسی کنیم باید اولاً از خودمان بپرسیم منظور از وحدت بین حوزه دانشگاه چیست؟ ثانیاً این وحدت چگونه صورت میگیرد و ثالثاً راهکارهای عملی آن چیست؟
نسبت به سؤال اول بعضیها گمان میکنند باید کاری کنیم که حوزه و دانشگاه در هم ادغام شوند و یا اینکه یکی زیرمجموعه دیگری قرار گیرد، بنابراین شروع میکنند به مخالفت؛ درصورتیکه انتخاب هدف و راه مشترک، زمینه وحدت میان آنها را به وجود میآورد.
مقام معظم رهبری در این راستا میفرمایند: «وحدت حوزه و دانشگاه» یعنی، وحدت در اهداف کلى، وحدت در کامل ساختن این ملت و این کشور و حرکت با یکدیگر و عبور در دو خط موازى، بدون اصطکاک باهم؛ یعنى هر دو، کار خودشان را بکنند؛ اما براى یک هدف و آن هدف، ساختن و کامل کردن ملت و کشور ایران است. اینطور باید حرکت کرد.
** عوامل وحدت بین حوزه و دانشگاه
برای تحقق وحدت در جامعه، اگر عوامل کارساز در فرایند وحدت حاصل نشود، هرگز نمیتوان به اهداف متعالی رسید، بنابراین میتوانیم عوامل مؤثر در تحقق وحدت را اینگونه بیان کنیم.
* مشارکت حوزه و دانشگاه در تولید علم: وحدت حقیقی آنگاه به وجود میآید که حوزه و دانشگاه در تولید علم باهم سهیم باشند. بهعبارتدیگر برای اداره جامعه دینی، نیاز به علم جهتدار بر مبنای عدالت و کرامت انسان دارد که باید در قالب علم دینی ارائه شود؛ بنابراین هر یک از حوزه و دانشگاه لازم است نقش خود را در تولید علم موردنیاز جامعه از جمعآوری اطلاعات گرفته تا فرضیهسازی، یافتن پیشفرضها و داوری ایفا کنند.
* اعتقاد به تأثیر متقابل: هر یک از دو نهاد حوزه و دانشگاه باید یکدیگر را به رسمیت شناخته و وجود دیگری را برای اداره جامعه لازم و ضروری بدانند و باور کنند که طرف مقابل نیز دارای ظرفیت مناسب برای انجام مسئولیت خویش است.
* وحدت در هدف: تحقق وحدت حوزه و دانشگاه در گرو جهتی است که با مهندسی الهی طراحی شود و این سامانه هنگامی محقق میشود که هدف حوزه و دانشگاه بر اساس سعادت و رستگاری انسان تکون یابد. البته این حرکت نیاز به روش تحقیق دارد که در جای دیگر باید به آن پرداخته شود.
* آشنایی با نوآوری و پیشرفتهای یکدیگر: هنگامیکه حوزه و دانشگاه از توان علمی و معنوی یکدیگر آگاهی نداشته باشند، چگونه میتوانند در کنار یکدیگر در توسعه و پیشرفت فعالیت کنند؟ بنابراین آشنایی حوزه و دانشگاه نسبت به نوآوری و پیشرفتهای یکدیگر، مانند نظریهپردازی، نشر کتاب و مقالات، ایجاد مراکز آموزشی و نخبگان از اهمیت خاصی برخوردار است.
* ایجاد کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی مشترک حوزه و دانشگاه: اولاً با این روش میتوان به توان علمی یکدیگر پی برد. ثانیاً نقطهضعفهای موجود شناسایی و مرتفع میشود و ثالثاً بستر لازم برای فعالیت مشترک آماده میشود.
* ایجاد اتاق فکر مشترک: یکی از عوامل مهم وحدت حوزه و دانشگاه این است که برای تشخیص و تعیین نیازهای جامعه و راهبرد عملی و نظری آن، اتاق فکر دائمی تشکیل شود تا مسیر کارآمدی وحدت هموار شود.
** بررسی عوامل اختلاف حوزه و دانشگاه
ما نهتنها در این زمان از مکر دشمنان در امان نیستیم، بلکه تا دنیا پابرجاست باید هوشیار و مقاوم بود؛ بنابراین شناخت عوامل مزبور این فرصت را به ما میدهد که دشمنان را شناخته و از پدافند غیرعامل برای شناختشناسی دشمن و مقابله با آن استفاده کنیم؛ در ادامه برخی از عوامل اختلاف را بیان میکنیم.
* ازجمله عوامل مؤثری که توانست این اختلاف را پدید آورد، به قول امام راحل، همان دسیسههای شیاطین بود که با ترفندهای مختلف سعی کردند تا قدرت یک ملت را در گرداب اختلاف ناخواسته گرفتار کنند. البته در این صحنه سران رژیم گذشته، سهم قابلتوجهی در این شیطنت ایفا کردند.
* عامل دیگری که در این زمینه مؤثر بود، عدم شناخت صحیح دین از سوی دانشگاهیان و عدم شناخت علم از سوی حوزویان بود. به این دلیل که عدهای از علمای حوزه، فکر میکردند که چون علوم دانشگاهی بهطور غالب، ساختهوپرداخته دنیای غرب است و باعث وابستگی ملت به اجانب میشود، باید از آن فاصله گرفت و چون دانشگاهیان با آنها مرتبط هستند از آنان نیز باید فاصله گرفت و هر نوع همگرایی با آنها در حقیقت، مسامحه با کفر است. از سوی دیگر، دانشگاهیان تصور میکردند که قلمرو دین، محدود به امورات عبادی است و نباید در کانون مسائل علمی، سیاسی و اقتصادی دخالت کند؛ بنابراین قلمرو فعالیت خود را متمایز با دین میدیدند و سعی داشتند از علمای حوزه فاصله بگیرند.
* عامل دیگری که در اختلاف حوزه و دانشگاه تأثیر بسزایی داشت، یکجانبهگرایی بعضی از علمای حوزه و دانشگاه بود، به این بیان که برخی از حوزویان و دانشگاهیان تصور داشتند که نسبت بهطرف مقابلشان بینیازند و رغبتی برای همکاری یکدیگر به وجود نمیآمد.
* تفکر جدایی دین از سیاست و اقتصاد و علم در غرب، باعث شد که دانشگاهیان تحت تأثیر آن قرار گیرند، درنتیجه اختلاف آنها با روحانیت متعهد آغاز شد.
یادداشت: امیر قادری
انتهای پیام/