انقلاب در نظام املاء
سلام بر همۀ فارسی زبانها و فارسی دانهای سراسر دنیا. صحبت از زبان فارسی است که بعد از سقوط سلسلۀ کج رفتۀ خود گم کردۀ مردم باختۀ ساسانی، حکومت بر تکّه پارههای امپراتوری وسیع ایران، از غرب چین تا شرق اروپا و شمال آفریقا را به امیر خواندههای شمشیردار عرب واگذار کرد، حقّ مالکیت ثروتهای طبیعی و باج و خراج ولایتهای آباد و نعمت خیز سرزمینش را به کرسی نشینهای یثرب و دمشق و بغداد (۱) تحویل داد، به آیین آنها درآمد (۲)، ولی با تحوّل از «پهلوی ساسانی» به «فارسی جدید»، خود را در آمیختگی با لغتهای عربی ثروتمند و توانا کرد، و در گفتوگوی روزمرّۀ مردم، فاتحانه «پارسی» و «فارسی» ماند و «عربی» نشد (۳) و هویت ایرانی خود را در آثار ممتاز دانشمندان، فیلسوفان، ادیبان و شاعران ثبت کرد(۴).
حالا بعد از چهارده قرن، معلوم نیست چه سِحری، چه افسونی در کار ما مردم کردهاند که در مُلک و مَلکوتِ زبان دانا و توانا و از معرکهها و مهلکههای تاریخ، با حفظ موجودیت و استقلال و سلامت خود فاتحانه گذشته، داریم طبل هرج و مرج میزنیم و شکستن همۀ قانونها و قاعدههای زبان را علامت و ندای آزادی از قید و بندهای فکر آزار و زبان گیر تصوّر میکنیم.
Image caption تصویر بخشی از روستای «باژ» در نزدیکی شهرستان «طوس»، که میگویند زادگاه فردوسی، حماسه سرای بزرگ ایران، «زنده کنندۀ» زبان فارسی بوده است، و همچنین «زندگیگاه» زارع و آبیار و باغبان و بقال و قصّاب و کفّاش و ... آن روستا و خانوادههاشان که از «زنده نگهدارندگان» زبان بودهانداقلیتی از ما، که گذشته شناس و آینده بین ماندهاند، بیایند به املای فارسی در مطبوعات سنگین و سبک، و در وبسایت خبرگزاریهای پُر اعتبار و کم اعتبار، و در وبلاگها و فیسبوکهای رنگین و پُر افاده و بیرنگ و بیافاده، نگاهی بیندازند و ببینند در این شهر فرنگ وطنی، این قدر بیاعتنایی به «درست املائی» و «درست انشائی» در زبان فارسی، اگر پشت کردن به عنصر اصلی و انسانی «ملیت» نیست، بی ننگی است؟ بی فرهنگی است؟ یا آغاز آسیب پذیری و زوال هویت تاریخی، که معنایی جز انتحار قومی ندارد؟
شناختن ریشهها و مشتقّهای کلمههای «عربی» فارسی شده برای هر ایرانی با فکر و با فرهنگی همان ضرورت را دارد که شناختن ریشهها و مشتقهای کلمههای «لاتینی» برای هر انگلیسیای که زبان را موهبتی بالاتر از وسیلۀ رفع نیازهای روزمرّه در محیط زنده مانی خود بداند. حالا شما اگر بیایید کلمههای در اصل عربیای را که در آنها حرفهای ث سه نقطه، ح جیمی، ذال، ز، سین، صاد، ضاد، طا، ظا، عین، غین، قاف، و هـ دو چشم به کار رفته است، جای حرفهای همصدا در تلفّظ فارسی آنها را با هم عوض کنید، خواهید دید که بسیاری از نویسندهها و مترجمهای وسایل ارتباط جمعی، هر یک از این کلمههای در املاء غلط را در نوشته هاشان مکررّاً به کار بردهاند.
Image caption تصویر روی جلد یکی از کتابهای منتشر شده برای کمک به دانش آموزان در یادگیری ریشۀ کلمههای لاتینی در زبان انگیسی، تألیف «تریستا گلیسون» (Trista Gleason)، چیزی که دانش آموزان فارسی زبان، برای یادگیری ریشۀ کلمههای عربی در زبان فارسی به آن نیاز دارندمثلاً اگر کلمۀ «احضار» با حرف «ضاد» » به معنی «فراخواندن» را با حرف «ظا» نوشته است، نمیداند که ریشۀ سه حرفی آن در عربی «حَضَرَ» است، با این مشتقّهای موجود در زبان فارسی: حاضر، حضور، احتضار، محتضر، استحضار، مستحضر، حضرت، و محضر. اینها هم چند نمونۀ واقعی از ریشۀ «حَضَرَ» با حرف «ظا» به جای «ضاد» از اینترنت: روش احظار همزاد... احظار به دادگاه ... محاکمه در محظر عامّ ... در محظر استاد ... اینگونه که من مست حظورت شدهام ... با توجّه به عدم حظور پرسپولیسیها در تیم ملی ... نشانی تعدادی از هتلها را به شرح زیر به استحظار میرساند ... حالات لحظات احتظار بزرگان قبل از مرگ ... بر کالبد این محتظر وامانده در زمین ...
همین فارسی زبانهای بیاعتناء به «درست املائی» در زبان خودشان، اگر دانش آنها در زبان انگلیسی در حدّ دورۀ اوّل دبیرستان هم باشد، با سعی یا بدون سعی، کلمههایی را که حفظ کردهاند، با املای درست مینویسند! آخِر آدم با زبان خودش که رودربایستی ندارد. پیش زبان خارجیست که باید آبروش را حفظ کند و غلط ننویسد. این از املاء! و نَعوذُ بِالله مِنَ الانشاء!
زبانتان همواره دارا و دانا و توانا باد.
![](https://ichef.bbci.co.uk/images/ic/720x405/p05r41ct.jpg)
زیرنویسها:
۱- پایتخت خلفای راشدین اوّل شهر «یثرب» بود که نامش به «مدینةالنّبی» تغییر کرد و بعد شهر «کوفه». در دورۀ خلافت امویان پایتخت به «دمشق» منتقل شد. در دورۀ خلافت عبّاسیان پایتخت در ابتدا شهر «حرّان» در شمال بینالنّهرین بود و بعد به «بغداد» منتقل شد. پایتخت عبّاسیان در زمان مأمون، برای مدّتی کوتاه به شهر «مرو» واقع در خراسان بزرگ انتقال یافت و بعد به بغداد برگشت.
۲- البتّه وقتی که میگوییم زبان فارسی به آیین امیر خواندههای شمشیردار عرب در آمد، منظور گویندگان زبان فارسی است که تغییر آیین خود را در زبان نمایان کردند.
۳- زبان رسمی دورۀ ساسانیان که «پهلوی» یا «فارسی میانه» بود، با سلطۀ عربهای مسلمان به «فارسی جدید» تبدیل شد، و خود را در آمیختگی با لغتهای عربی ثروتمند و توانا کرد، و در گفتوگوی روزمرّۀ مردم «پارسی» و «فارسی» ماند و «عربی» نشد، امّا، مثلاً، مصریان بعد از سلطۀ عربها و گرویدن به اسلام در قرن هفتم میلادی، زبان اکثریتشان هم به تدریج از قبطی به عربی تغییر ماهیت داد.
۴- در واقع دانشمندان، فیلسوفان، ادیبان، و شاعران هستند که با نوشتن آثار خود به زبان زنده و رسمی جامعۀ خود، موجودیت و دانایی و توانایی و دارایی آن زبان را ثبت میکنند و نگاه میدارند و به زندگی و بالندگی آن گواهی میدهند.