شناسهٔ خبر: 22997940 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آرمان امروز | لینک خبر

جهانگیری مدیری واقعگرا و عملگرا

جهانبخش خانجانی - فعال سیاسی اصلاح‌طلب

صاحب‌خبر -

آرمان-هر کس در هر جایگاهی که می‌نشیند، می‌تواند برحسب توانمندی‌های خود آن جایگاه را واجد منزلت کند، در همین راستا نیز هر فردی به‌نوعی نتواند به وظیفه خود عمل کند، اصلا ضرورتی ندارد که در آن جایگاه بماند. بدین جهت اینکه برخی می‌گویند آقای اسحاق جهانگیری محدود شده و نمی‌تواند کارکردهای خود را داشته باشد، قابل قبول نیست. البته شاید اینکه آقای جهانگیری در دوره گذشته بیشتر به چشم می‌آمده، بدین دلیل بوده که کارهایی را که مغفول مانده و بی‌سرپرست بوده، آقای جهانگیری انجام می‌داده تا معضل و مشکلی برای دولت و حامیان کلان دولت پیش نیاید. حال اکنون در این دوره بر اساس تجربه‌ای که برخی از وزرا و مجموعه‌های دولت کسب کرده‌اند، شاید آنها به وظایف خود بهتر عمل کنند و دیگر ضرورت دخالت آقای جهانگیری وجود نداشته باشد. از سوی دیگر نیز دور از ذهن می‌نماید که معاون اول رئیس‌جمهور از اکنون برای انتخابات ریاست‌جمهوری در 4سال آینده از مسئولیت کناره‌گیری کند، ضمن اینکه آقای جهانگیری می‌تواند نقش تاثیرگذار خود را در جریان سیاسی کلان کشور و مدیریت اجرایی کشور داشته باشد. آقای جهانگیری مدیری واقعگرا و عملگراست؛ مدیری که سیاست‌ها و استراتژی‌ها را می‌فهمد و در طول دوران خدمت خود توانسته ثابت کند که توان مدیریت این مجموعه را دارد، می‌تواند مسیر را خوب بشناسد، ریل حرکتی را درست تشخیص دهد و قطار حرکت در مسیر توسعه را در این مسیر هدایت کند. از این رو آقای جهانگیری باید این مسئولیت را ایفا کند، مگر اینکه واقعیت قضیه این باشد که رئیس‌جمهور نخواهد آقای جهانگیری جلوه‌گر شود و نقش بیشتری داشته باشد. از طرف دیگر اگر ضعفی در عملکرد آقای جهانگیری به وجود آید، ناشی از دو موضوع است. نخست اینکه خود او نخواسته و دوم اینکه شاید آقای روحانی مشی و منش خود را تغییر داده باشد. بدین‌جهت این مساله به سایر افراد مربوط نمی‌شود و باید مقداری فراتر نگریست. اکنون آقای جهانگیری بسیار محکم و مستحکم عمل کرده و سخنان خود را پیش می‌برد. اتفاقا اگر او در دولت باشد، نشان خواهد داد که می‌تواند سکان هدایت بخش‌هایی از دولت را بر عهده گیرد و این کشتی را به‌درستی هدایت کند، چون تجربه اجرایی آقای جهانگیری از بسیاری از افراد در دولت بیشتر است. از سوی دیگر حضور در انتخابات تصمیم جریانات سیاسی است که ببینند برحسب شرایط زمان و موقعیت‌های اجتماعی و اقبالی که به مردم دارند، کدام شخصیت می‌تواند بیشترین کمک را به خاستگاه فکری اصلاح‌طلبان و معتدلان کند. بنابراین تا زمان انتخابات باید صبر کرد و دید که کدام شخصیت موردتوجه اصلاح‌طلبان و معتدلان قرار خواهد گرفت. ضمن اینکه در دوره‌های گذشته نیز جریانات سیاسی موجب اقبال مردم به اشخاص می‌شدند، نه اینکه خود شخص تصمیم بگیرد که کاندیدا شود و جریانات سیاسی دنباله‌رو او باشند. در سال 84شخصیت بزرگواری مثل مرحوم آیت‌ا... هاشمی رفسنجانی کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری می‌شود، اما جریانات سیاسی درک مناسبی از موقعیت سیاسی جامعه پیدا نمی‌کنند و طی اشتباهی استراتژیک عرصه رقابت را به آقای محمود احمدی‌نژاد واگذار می‌کنند. در دور گذشته آقایان محمدباقر قالیباف و سیدابراهیم رئیسی تصمیم گرفتند که وارد عرصه سیاسی شوند، اما این جریانات سیاسی بودند که تشخیص دادند و تصمیم گرفتند که این افراد بمانند یا بروند و به این سوال پاسخ دادند که چه کسی واجد صلاحیت بیشتری برای رأی‌آوری است. پس یک‌بار برای همیشه باید به افراد یا جریاناتی که فکر می‌کنند افراد می‌توانند برای انتخابات آتی تعیین‌کننده باشند، نقش پررنگ احزاب و گروه‌های سیاسی در این باره را گوشزد کرد.

 

نظر شما