شناسهٔ خبر: 22990547 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

دشمن حقیقت چیست؟

رویا صدر

صاحب‌خبر -

تصور کنید که به ملاقات بیماری رفته‌اید و او بگوید: «احساس سگی را دارم که زیرش گرفته‌اند». به‌احتمال‌زیاد، آن‌گونه که ویتگنشتاین هنگام احوال‌پرسی از فانیا پاسکال به او پرخاش کرد و گفت: «تو چه می‌دانی که یک سگ زیرگرفته‌شده چه احساسی دارد»، برنمی‌آشوبید؛ بلکه بیمار را دلداری می‌دهید که «ایشالا بهتر میشی، غصه نخور». آن‌وقت با فراغت خاطر سراغ شنیدن حرف‌های بی‌معنی بعدی می‌روید! امروزه حرف‌ مفت سکه رایج بسیاری از مکالمات و نوشته‌ها شده، فقط هم مختص جامعه ما نیست. کافی است به نطقی که ترامپ در توجیه به‌رسمیت‌شناختن اورشلیم به‌عنوان پایتخت اسرائیل ایراد کرد مراجعه کنید تا حجم عظیمی از آن‌ را یکجا شاهد باشید! ... ولی درهرحال حضور روشن این پدیده در مناسبات فردی و اجتماعی جامعه ما امری نیست که بتوان از کنار آن به‌راحتی گذشت و آن را قابل‌قیاس با یک نطق یا نوشته دانست. زمانی شهرداری، دیوارهای شهر پردود و ترافیک شهرمان را پرکرده بود از عبارت زیبای: «زمانی آسمان شهرمان آبی بود». تو گویی این عمه گرامی ما بود که باغ خراب می‌کرد و مجوز برج‌سازی می‌داد... امروزه امر وقف از اهمیت بسزایی برخوردار شده و به شهروندان بی‌خیال! عزیز توصیه می‌شود که آن‌ را جدی بگیرند... درودیوار ایستگاه‌های مترو، خیابان‌ها، کوچه‌ها، پارک‌ها، ادارات و سازمان‌ها پر است از جملات نغز و بی‌معنا... مجریان رسانه رسمی، زمین و زمان را با نخ عبارات بی‌معنی به هم می‌دوزند. در فضای مجازی، حرف مفت دریایی است که همراه با استیکر گل و بوس و غنچه بر سر مخاطب آوار می‌شود.
هرکدام از ما، روزانه به حجم زیادی از ادعاها و جمله‌های بدون پشتوانه و بی‌معنا در دنیای حقیقی و مجازی برمی‌خوریم و از کنار آنها مثل امری بدیهی می‌گذریم. حرف مفت برخلاف دروغ، دغدغه صدق و کذب را ندارد، نسبت به‌ درستی گزاره‌هایی که بیان می‌کند بی‌تفاوت است و ارتباط معناداری با واقعیت ندارد؛ چراکه مثل قضیه سگِ زیرگرفته‌شده، قصدش نه گزارش‌کردن حقیقت است و نه کتمان آن؛ بنابراین ما آن‌ را کمتر جدی می‌گیریم و در برابرش خشم یا حساسیتی را که دروغ در ما برمی‌انگیزد نشان نمی‌دهیم.
حرف‌مفت‌زن، درصدد توجیه خودش است، می‌خواهد خودنمایی و جلوه‌فروشی کند و خود را مهم‌تر از آنچه هست نشان دهد. ما هم در برابرش حداکثر پوزخندی می‌زنیم و شانه‌ای بالا می‌اندازیم. رواج حرف مفت، بیشتر در آموزه‌های فلسفی پساتجددگرایانه و ستیزش آن با واقع‌گرایی و تردیدش در امکان دسترسی قابل‌اعتماد به واقعیات عینی ریشه دارد. دسترسی‌نداشتن شهروندان به عناصر آگاهی‌بخش و بی‌توجهی تولیدکنندگان پیام به نگاه و زبان و مقتضیات مخاطب باعث می‌شود تا در جامعه‌ای که همه خودشان را همه‌چیزدان می‌شناسند و در برابر هر چیزی بیش از آنچه فکر کنند نظر می‌دهند، تولید حرف مفت به مقیاس انبوه برسد و جامعه در برابرش دچار مصونیت شود. ما به قدرت تخریب و خطر حرف مفت بی‌اعتناییم؛ فراموش می‌کنیم که حرف مفت به نسبت دروغ، دشمن بزرگ‌تر و خطرناک‌تری برای حقیقت است، چراکه دروغ حقیقت را به رسمیت می‌شناسد، ولی در برابر آن قد برمی‌‌افرازد، ولی حرف مفت، حقیقت را نادیده می‌گیرد و توجهی به آن نمی‌کند و بر دنیایی از تخیل بنا می‌شود. ازاین‌رو مخاطب را عادت می‌دهد که دغدغه انطباق حرف‌ها را با واقعیات نداشته‌ باشد، عادت طبیعی او را به توجه‌کردن به چگونگی امور ضعیف می‌کند و نگاه غیرواقعی و انتزاعی و ناتوانی از صدور هرگونه حکمی درباره واقعیات را برای او به امری عادی تبدیل می‌کند؛ چیزی که در جامعه خودمان نیز شاهد آنیم. بسیاری از ما در برابر حرف مفت دچار مصونیت و بی‌حسی شده‌ایم و هیچ‌چیز خطرناک‌‌تر از  بی‌حسی آدمیان نیست! ...

نظر شما