صاحبخبر - محمد صالحی
هنر و هنرمند همواره در تقابل با سیاست بودهاند. هر چند بودهاند، هنرمندانی که از آنها به عنوان هنرمند حکومتی یاد میشود با این حال همان طور که اشاره شد، هنر و هنرمند بیشتر یادآور تقابل با سیاست و سیاستمداران است تا همراه آنان. بیشک هر چه که هنر مردمیتر بوده و بیشتر مورد توجه جامعه قرار گرفته به همان میزان هم حساسیت حاکمیت و دولت بر روی آنها بیشتر بوده است. در میان هنرها، بی تردید هنر هفتم بیشتر مورد توجه جامعه قرار داشته است از همین رو حساسیتهای حکومت هم در این ارتباط بیشتر بوده است. این حساسیت ها گاه، کار را به جایی رسانده است که فیلمهای در مراحل مختلف تولید و حتی بعد از تولید، پیش از اکران و گاهی در زمان اکران با توقیف روبرو کرده است.
توقیف فیلم جغرافیایی محدودی ندارد. جغرافیایی توقیف فیلم به اندازه جهانی است که در آن زندگی میکنیم. در تاریخ سینمای جهان کم نبودند فیلمهایی که از کارگردانان صاحب نامی بودهاند اما به تیغ توقیف گرفتار شدهاند. کم نیستند آثاری که میتوان به عنوان شاهد مثال به آنها اشاره کرد. فیلمهایی مانند «پرتقال کوکی» اثر استنلی کوبریک، «کشتار با اره برقی» در تگزارس ساخته تاب هوپر، «آخرین تانگو در پاریس» ساخته برناردو برتولوچی، «زندگی برایان» ساخته تری جونز و بسیاری فیلم های دیگر. فیلم های سینمای ایران هم چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن، با پدیده توقیف روبرو بوده است.
البته میان توقیف فیلم در سینمای ایران و جهان تفاوتی وجود دارد. هنگامی که فیلمی با توقیف روبهرو میشود این به آن معنی نیست که آن فیلم در هیچ کشور اکران نمیشود. توقیف در سینمای جهان به آن معنا است که برخی کشورها اجازه اکران آن فیلم را در کشور خود نمیدهند ولی همان فیلم در سایر کشورها روی پرده میرود. این مسئله به آن دلیل است که سینمای در جهان پدیدهای به هم پیوسته است و هنگامی که فیلمی تولید میشود بازاری به گستردگی جهان را مقابل خود میبیند در حالیکه در ایران هنگامی که فیلمی تولید میشود این فیلم فقط بازار داخلی را در پیش رو دارد و میبایست از فیلترهای تعریف شده برای اکران بگذرد تا این امکان را بیابد و روانه پرده سینماهای کشور شود. چنانچه در هر کدام از این فیلترها اسیر شود، یا متولد نمیشود یا اجازه پخش و اکران را نمییابد. نکته دیگر از
تفاوت های توقیف فیلم در سینمای جهان و ایران این است که، سینمای جهان بیشتر فیلمها را به دلایل خشونت آمیز یا مسائل مذهبی از اکران منع می کند این در حالی است که در سینمای ایران اساسا فیلم خشونت آمیز با آن کیفیتی که در مقیاس جهانی تولید میشود به دلیل نبود تکنولوژیهای روز امکان تولید نمییابند و با توجه به حساسیت مذهبی دست اندکاران سینما ریسک این موضوع را نمیکنند که در حیطه مذهبی فیلم های چالش برانگیز بسازند. در ژانر مذهبی اصولا فیلمهایی در سینمای ایران تولید می شود که منطبق بر دیدگاههای حاکمیت باشد و بخش عمدهای از این فیلم ها هم با سرمایه گذاریهایی دولتی ساخته میشوند.
از این رو بیشتر فیلمهایی که در سینمای ایران صابون توقیف را به قبای خود میبینند، فیلم هایی هستند که به لحاظ سیاسی نتوانستهاند حاکمیت را اقناع کنند تا آنها را روانه پرده سینماها کند و اجازه اکران عمومی دهد. همان طور که اشاره شد آنچه بیشترین نقش را در توقیف فیلم های ایرانی بازی می کند، نگاه سیاسی است که متولیان و مسئولان ارشد سینمایی کشور با آن به ممیزی فیلم ها مینشینند. از آنجایی که این نگاه سیاسی است در هر دوره با توجه به روی کار آمدن جریان های مختلف سیاسی در کشور، سیاستهای سینمایی هم متفاوت می شود. گاه این سیاست ها با تساهل و تسامح همراه است و گاه به قدری تنگ نظرانه میشود که عوامل و دست اندرکاران سینما علاقهای به تولید پیدا نمیکنند. این نشیب و فرازها در سینمای بعد از انقلاب هم بسیار وجود دارد.
شور انقلابی مانع اصلی اکران
بعد از پیروزی انقلاب، فیلمهایی که به وسیله کارگردانان فعال پیش انقلاب ساخته میشد این امکان را پیدا نمیکرد تا روانه اکران شوند. کارگردانهایی مانند علی حاتمی، بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی جز این گروه بودند. «حاجی واشنگتن» اولین فیلمی بود که علی حاتمی بعد از انقلاب ساخت و خواست که روانه گیشه کند، اما نتوانست. دو فیلم «چریکه تارا» و «مرگ یزدگرد» از ساختههای بهرام بیضایی هم این فرصت را پیدا نکردند تا در دهه 60 به نمایش عمومی در بیایند.
در اواخر دهه 60 هم نام یک کارگردان با توقیف مترادف بود، محسن مخلمباف. مخملباف که دچار تغییرات اساسی در خط فکری خود شده بود، فیلمهایی ساخت که سطح این تغییرات را به وضوح نشان می داد. در اواخر دهه 60، مخملباف دو فیلم «نوبت عاشقی» و «شبهای زاینده رود» را ساخت که هر دو توقیف شدند. با توجه به اینکه بخش عمده دهه 60، کشور درگیر جنگ تحمیلی بود. سینما و بحث توقیف چندان از اولویت برخوردار نبودند. با پایان جنگ این مسئله بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفت.
دولت مرحوم هاشمی، وقتی فرهنگ دغدغه اول نیست
در دو دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، توقیف ها ادامه داشت. از آنجایی که هاشمی اولین رئیس دولت بعد از جنگ بود. بیشتر توجه دولت اول وی معطوف به جبران خسارت های باقی مانده از جنگ بود. بنابراین تحولی در بخش فرهنگ اتفاق نیفتاد و سینماگران کجدار و مریز به کار خود ادامه میدادند. این روند در دولت دوم هاشمی هم ادامه داشت. در این دوران فیلمهایی مانند «بانو» ساخته داریوش مهرجویی، «آدم برفی» ساخته داوود میر باقری و «دیدار» ساخته محمدرضا هنرمند توقیف شدند.
دوران اصلاحات، طلایه دار سینمای بعد از انقلاب
با تمام شدن ریاست جمهوری هاشمی، دولت اصلاحات روی کار آمد . خاتمی که خود پیش از اینکه کاندیدای ریاست جمهوری شود، شخصیتی فرهنگی محسوب میشد تا سیاسی. او در دولت اول مرحوم هاشمی رفسنجانی توانسته بود تا برای مدت کوتاهی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت کند. اینها همه نشانههایی بود که رییس دولت هفتم دغدغههای متفاوتی نسبت به اسلاف خود داشت. هنرمندان که کمک کرده بودند تا به ریاست جمهوری برسد، بسیار امیدوار بودند تا فضا برای فعالیت آنها به گونهای دیگر رقم بخورد. در دوران دولت اصلاحات اتفاقهای خوبی برای سینمای ایران افتاد و کارگردانهایی که پیش از انقلاب فعال بودند و بعد از آن فیلمی نساخته بودند بار دیگر پشت دوربین قرار گرفتند. بهمن فرمان آرا از جمله این کارگردان ها بود. با اینکه فیلمهای قابل اعتنایی در دوران اصلاحات ساخته شد و دست اندرکاران و مدیران ارشد سینمایی تلاش میکردند تا با تساهل و تسامح به مقوله سینما بنگرند همچنان بودند فیلم هایی که به توقیف رفتند. این در حالی بود که در دوران اصلاحات چند فیلم توقیفی ادوار گذشته این امکان را یافتند که به اکران عمومی در بیایند. فیلمهایی مانند «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی و «بانو» ساخته داریوش مهرجویی.
در این دوران بیش از هر کارگردانی نام جعفر پناهی شنیده می شود. کارگردانی که در دوران اصلاحات سه فیلم ساخت و هر سه توقیف شدند. «فیلمهای دایره»، «طلای سرخ» و «آفساید» فیلمهایی بودند که پناهی ساخت و هرگز اجازه اکران نیافتند. هر چند که کپیهای آفساید به صورت زیر زمینی و قاچاق وارد بازار شد. این اتفاق در حالی برای جعفر پناهی افتاد که توانسته بود برای «بادکنک سفید» یکی از مهم ترین جوایز جدی بین الملی بعد از انقلاب را برای سینمای کشور به ارمغان بیاورد. ابراهیم حاتمی کیا هم در این دوران دو فیلم ساخت که توقیف شد. «موج مرده» و «به رنگ ارغوان» هر چند بعد از «موج مرده» در دوران اصلاحات اکران شد.
دوران احمدی نژاد، دوران کم کاری کارگردانان مطرح
بعد از دوران طلایی اصلاحات، احمدی نژاد سکان اداره کشور را از خاتمی تحویل گرفت. شوک ناشی از انتخاب احمدی نژاد به عنوان رییس دولت برای هنرمندان به میزانی بود که مدتی بعد از آن کارگردانان مطرح فیلمی روانه اکران نکردند و دوران کسادی سینما و گیشه آغازشد. اتفاقی که در دوره دوم احمدی نژاد و دولت دهم هم با دامنه بیشتری ادامه داشت. در این دوران کسانی بر مسند سیاستگذاری سینمایی کشور نشسته بودند که نمیتوانستند با دست اندرکاران این هنر- صنعت آن طور که باید و شاید تعامل داشته باشد. حتی اکران برخی فیلمهایی که در دوران اصلاحات توقیف شده بود، مانند به «رنگ ارغوان» حاتمیکیا نتوانست تا میان مسئولان وقت سینمایی ارشاد و خانواده سینما آشتی ایجاد کند. در این دوران فیلم هایی مانند «یک خانواده محترم»، «پریناز»، «خانه پدری»، «صد سال به این سالها» ساخته سامان مقدم توقیف شدند. از آنجایی که کارگردانان زیادی دست از کار کشیده بودند این امکان وجود داشت تا بر تعداد توقیفی های سینمای ایران در فاصله
سال های 84 تا 92 افزوده شود.
تلاش اعتدالیون برای بازگشت به دوران طلایی سینما
با انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس دولت یازدهم اشتیاقی در میان سینماگران به وجود آمد که دوره طلایی دیگری در راه است. در این دوره فیلمهای مطرحی ساخته شد و اصغر فرهادی اولین کارگردان ایرانی لقب گرفت که اسکار و گلدن کلوب را دریافت کند. با این حال کم نبودند فیلمهایی که در این دوره هم توقیف شدند. فیلمهایی مانند «کاناپه» کیانوش عیاری، «گزارش یک جشن» ساخته ابراهیم حاتمی کیا، «خرس» ساخته خسرو معصومی، دو فیلم از عبدالرضا کاهانی به نامهای «وقت داریم حالا» و «ارادتمند نازنین»، «بهاره»، «تینا» و «خیابانهای آرام» ساخته کمال تبریزی. در این میان شاید «عصبانی نیستم» مهمترین فیلمی باشد که در زمان دولت یازدهم توقیف شد. این فیلم که در جشنواره فیلم فجر به اکران در آمد نتوانست، اجازه اکران عمومی را از شورای نظارت بگیرد. «عصبانی نیستم» به کارگردانی رضا درمیشیان و بازی نوید محمد زاده و باران کوثری در جشنواره نظر بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد. حتی محمد زاده برای این فیلم کاندیدای بهترین بازیگر نقش اول مرد شد اما شب پیش از اهدای جوایز، با فشارهای بیرونی قرار شد تا این جایزه به جای محمد زاده به رضا عطاران به خاطر بازی در فیلم طبقه حساس داده شود. بعد از روی کار آمدن دولت دوم حسن روحانی، مسئولان سینمایی هم و غم خود را بر روی این موضوع متمرکز کردند تا بتوانند فیلم های توقیفی ادوار گذشته را به چرخه اکران بازگردانند، نشانههایی از این تلاش را میتوان با اکران «خانه دختر» ساخته شهرام شاه حسینی که در دوره اول حسن روحانی گرفتار توقیف شده بود، مشاهده کرد. با این حال همچنان هستند فیلمهایی که نتوانستهاند به اکران باز گردند و همچنان در معاونت سینمایی خاک میخورند. به نظر میرسد باید عزمی جدی در حاکمیت به وجود بیاید و بحث توقیف
فیلم ها برای همیشه حل شود. باید به هنر تنها با عینک هنر نگاه شود چنانچه با عینک سیاست به هنر نگاه شود، نتیجهای جز آنچه امروز در بخش هنری کشور میبینیم، قابل تصور نیست. جامعه سینمایی کشور نیازمند فضایی است که در آن تنها یک دغدغه داشته باشد و آن نیز تولید محصول با کیفیت است. این در حالی است که امروز شاهد هستیم، دست اندرکاران تولید آثار سینمایی با مشکلات ریز و درشتی روبرو هستند، مشکلاتی که اجازه نمیدهد تا این تولیدکنندگان بتوانند تمام توجه خود را معطوف به تولید آثار با کیفیت کنند.∎
نظر شما