شناسهٔ خبر: 22987574 - سرویس ورزشی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

درمورد جنارو گتوزو؛ کرگدن‌ها دوستی ندارند

با هم روراست باشیم؛ میلان نیمکتی نیست که برای گتوزو بماند. قیافه او برای اسپانسرها جذاب نیست. مدیران باشگاه شاید دنبال خوش‌قیافه‌ترهایی مثل آنچلوتی باشند که برای خودشان برند مطمئنی دارند.

صاحب‌خبر -

مردم سرزمین ایتالیا خوش‌لباسند و خوش‌غذا؛ خوش‌قیافه و خوش‌هیکل. این خوش، احتمالا صفتی است که برای آنها کاربردهای زیادی دارد. رشک جهانند از این همه خوش و خوشی. به مربیان‌شان نگاه کنید. خوش‌سیماترین بازیکنان و مربیان را دارند. مالدینی، نستا، مانسینی، بوفون و مونتلا. در چنین جایی گتوزو بودن، احتمالا خیلی دلنشین نیست. خوش‌سیما که نباشی هیچ، حتی خوش‌تکنیک هم نباشی. کارت زدن باشد و تخریب کردن؛ اما گتوزو حالا قرار است کاری را انجام بدهد که احتمالا از خوش‌قیافه‌ها برنمی‌آید. او باید میلان را وادار کند به جدی بودن و سنگین بازی کردن. قرار است کرگدن سنگین‌وزن میلان برای مدتی دنیای سلبریتی‌های خوش‌پوش میلان را با دنیای دیگری عوض کند. او قرار است میلانی‌ها را وادار کند بیشتر از همیشه عرق بریزند و این احتمالا بزرگ‌ترین دستاورد و ماموریت او خواهد بود.

با هم روراست باشیم؛ میلان نیمکتی نیست که برای گتوزو بماند. قیافه او برای اسپانسرها جذاب نیست. مدیران باشگاه شاید دنبال خوش‌قیافه‌ترهایی مثل آنچلوتی باشند که برای خودشان برند مطمئنی دارند. گتوزو شاید تنها مرد دوران ‌گذار باشد، یکی که قرار باشد فصل را به نیمه یا پایان برساند تا باشگاه سر فرصت بتواند افکارسنجی کند، از طریق مدیران روابط‌عمومی و آر‌اند بی‌، فهرستی از مربیان دارای ویژگی‌های لازم برای نشستن روی نیمکت میلان را به دست بیاورد و دست آخر، کار را بسپارد به یکی که کرگدن نباشد، یکی که دوربین‌ها برای شکارش صف بکشند و اسپانسرهای محیطی و خدماتی بخواهند با او قراردادهای جداگانه‌ای امضا کنند تا تبلیغ برندشان را به دست او بسپارند. گتوزو احتمالا برای تبلیغ لوازم شکار خوب باشد یا مثلا وسایل و تجهیزات بدنسازی!

با این همه کسی چه می‌داند، شاید او هم مانند زیدان، آنقدر خوش‌اقبال باشد که بتواند از نیمکت موقتی که به او سپرده‌اند به‌خوبی محافظت کند. کسی چه می‌داند؟ شاید او هم بتواند میلان را نگه دارد. شاید بتواند از نیمکت سرخ و سیاه‌پوشان سنگری بسازد که آنچلوتی و دیگر خوش‌قیافه‌ها به‌سادگی نتوانند فتحش کنند. برد نخست میلان را یک هفته دیرتر از موعد موعود به دست آورد، چه گلی که سنگربان ساسولو در دقیقه آخر از وقت‌های اضافه، وارد دروازه میلان کرد و سبب شد تا او در آخرین صدم‌های ثانیه، دو امتیاز از دیدار نخست را از کف بدهد. با این همه دو گل بوناونتورا بود که در بازی با بولونیا، برد نخست را به میلان او هدیه داد. حالا کرگدن در تنهایی‌های خود به این فکر می‌کرد که حق با دم‌جنبانک بود که او نیز قلبی دارد که زیر این پوسته ضخیم، پنهان شده. تنها باید به این قلب فرصتی برای عاشق شدن داد تا کرگدن‌ها نیز از تنهایی دور بمانند.