به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ ماجرای حذف کنکور به سال 86 باز می گردد. جایی که مجلس هفتم قانون حذف کنکور را به تصویب رساند و طبق قانون باید در سال اول برنامه پنجم توسعه این اتفاق می افتاد که با اصلاح قانون مجلس این امر محقق نشد. علی لاریجانی، رئیس مجلس قریب به یک ماه پیش با انتقاد از روند فعلی کنکور گفته بود: «دانشگاه ها باید خود بتوانند شخصیت های برتر علمی را انتخاب کنند و این روند کنکور است که به دانشگاه ها آسیب میزند. البته زمانی ما در مجلس تصویب کردیم که کنکور برداشته شود منتها سازوکار آن در وزارتخانهها سامان پیدا نکرد. اما شاید اگر آقای نهاوندیان بانی شوند و سازمان سنجش را منحل کنند، مشکل حل شود چرا که تا آنها هستند مشکل حل نخواهد شد.» محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی رئیس جمهور در روزهای بعد در واکنش به این اظهارات، انحلال این سازمان را وظیفه وزارت علوم دانست و معتقد بود که باید ارزیابی جدی و نقادانه ای نسبت به موضوع کنکور شود.
منصور غلامی وزیر علوم که شاید بیشترین فشارها در این مسئله بر وزارتخانه تحت هدایتش باشد دیروز و در مصاحبهای درباره حدف کنکور گفت: «ضرورتاً این برنامه باید از آموزش و پرورش شروع شود مثلاً اینطور مشخص کنیم که از 5 سال آینده دیگر مدل آزمون سراسری نخواهیم داشت و باید آموزش و پرورش برنامه لازم برای آمادهسازی دانشآموزان برای ارزیابی سوابق تحصیلی آنها را به اجرا در آورد. به نظرم هرچه زودتر باید به دانشآموزان بگوییم که براساس چه معیاری در آیندهای مشخص قرار است انتخاب رشته کرده و وارد دانشگاه شوند چرا که این ضرورت دارد و باید آنها خودشان را برای ورود به دانشگاه آماده کنند.» غلامی در ادامه صحبت هایش متذکر شد که برنامه حذف کنکور در دستور کار این مجموعه است.
شورایعالی انقلاب فرهنگی هم که علاوه بر وزارت علوم از متولیان آموزش کشور است و بارها در خصوص این موضوع در جلسات آن طرح بحث شده و کمیته ها و شوراهایی هم برای حل این معضل در ذیل خود تعریف کرده همچنان به راهکار نهایی نرسیده و محمدرضا مخبر دزفولی، دبیر این شورا توپ را به زمین وزارت آموزش و پرورش می اندازد می گوید: «قرار است مسئولان آموزش و پرورش در این خصوص طرحی را ارائه دهند مبنی بر اینکه ارزیابی دانشآموزان در طول تحصیل مبنای ورود آنها به دانشگاه باشد و سنجش و پذیرش دانشگاهها هم براساس توانمندی آنها صورت گیرد که هنوز این طرح ارائه نشده است.»
در همین اثنی رئیس دانشگاه آزاد یک گردش مالی هنگفت را علت عدم حذف کنکور دانسته و هفته گذشته اعلام کرد: «یک لولا میان نظام پرورشی و آموزش عالی کشور وجود دارد که بر این اساس هشت هزار میلیارد تومان گردش مالی کنکور است، یعنی کلاسهای کنکور و برگزاری آزمون و مسائل اینچنینی دارای هشت هزار میلیارد تومان گردش مالی است که افرادی اجازه نمیدهند کنکور حذف شود.» رهبر برای جایگزینی کنکور که یکی از مسائل و دغدغه های اصلی مسئولان کشور است تصریح کرد: «یکی از پیشنهادهای دانشگاه آزاد اسلامی این است که به جای برگزاری یک کنکور در سال و وارد کردن استرس به خانوادهها چندبار در سال امتحان بگیریم و بالاترین نمره فرد ملاک پذیرش باشد.»
اما رئیس سازمان سنجش با متهم کردن دانشگاه آزاد به بهره برداری کلان از گردش های مالی کنکور می گوید: «بنده معتقدم در بحث تجمیع آزمون کنکور، دانشگاه آزاد بیشتر منتفع شده و می توان گفت دکتر رهبر و دانشگاه آزاد بیشتر از سازمان سنجش از آن مبلغ 8هزار میلیارد مافیای کنکور بهره مند شدند.» ابراهیم خدایی در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به اهمیت مسئله جایگزینی کنکور تصریح کرد: «قطعا نمیتوانیم کنکور را در رشتههای پرمتقاضی حذف کنیم. به اعتقاد بنده مسئله ساماندهی سهمیهها مهمتر از حذف کنکور است.»
آنچه که از مصاحبه ها و اظهارات مسئولین آموزش کشور بر می آید این است که بحث حذف کنکور فقط در حد شعار و حرف باقی مانده و همچنان نه تنها راهکاری برای حل این موضوع ارائه نشده، بلکه عزمی هم برای حل این معضل وجود ندارد. شاید واقع بینانه ترین اظهارنظر در این مسئله را می توان متعلق به محمد رضا مخبر دزفولی دانست که «شجاعت» را حلقه مفقوده برای حل این موضوع می داند و معتقد است«باید شجاعمردی پیدا شود تا شر کنکور را از نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی کشور کم کند.»
همانطور که پیداست اهمیت جایگزینی کنکور اگر بیش از حذف آن نباشد، کمتر هم نخواهد بود. به همین دلیل بررسی شیوه پذیرش دانشجور در کشور های مختلف خالی از لطف نیست.
در کشور های شرق آسیا چون چین، کره جنوبی و البته در برخی از کشور های اروپایی مانند اسپانیا، روسیه و فرانسه برای پذیرش در دانشگاه ها از آزمون سراسری استفاده می شود. آزمونی که کلیت آن شبیه همان چیزی است که در ایران به نام «کنکور» شناخته می شود.
اما در کشوری مانند امریکا که دانشگاه های آن جز برترین دانشگاه های دنیا محسوب و نخبگان زیادی از سایر کشورها به دانشگاه های آن سرازیر می شوند، در شیوه پذیرش دانشگاه ها روندی متفاوت از آن چه که به نام «کنکور» در کشور ما شناخته می شود مرسوم است و از آزمون هایی به نام SAT (Scholastic Assessment Test) و ACT (American College Testing) استفاده می شود. SAT وACT در واقع دو آزمون ورودی معتبر از دو شرکت غیردولتی مختلف است که به وسیله بیشتر دانشگاه ها و دانشکده ها برای پذیرش دانشجو در ایالت متحده به کار می رود. این آزمون ها هر کدام چند بار در طول سال انجام می شود و دانش آموزان امریکایی می توانند در مقاطع زمانی مختلف در این آزمون ها شرکت کنند. در آزمون sat از 3 درس ریاضی، درک مطلب و انشا سوال طراحی می شود و میانگین نمرات با معدل نمرات دوره دبیرستان جمع و توسط دانشگاه ها مورد بررسی قرار می گیرد در حالی که در آزمون act علاوه بر این 3 درس از علوم هم سوال طراحی می شود و اکثر دانشگاه های امریکا فقط میانگین نمرات دانش آموزان در آزمون های مختلف act را برای پذیرش دانشجو مورد بررسی قرار می دهند ولی تعداد کمی از مراکز آموزشی به علاوه نمره این آزمون، معدل، رتبه در کلاس و فعالیتهای دانش آموز خارج از مدرسه را به شرطهای ورود به دانشگاههای خودشان اضافه کردند.. علاوه بر امریکا، این دو آزمون در کشور های اروپایی هم مورد استفاده قرار می گیرد.
ژاپن که از آن به عنوان یکی از کشور های توسعه یافته در جهان یاد می شود، در نظام آموزشی اش پروسه ای مانند ایران البته با تفاوت هایی را انجام می دهد. در ژاپن مشابه ایران ظرفیت دانشگاه ها از متقاضیان کنکور بیشتر است و متقاضیان برای رسیدن به کرسی دانشگاه های دولتی رقابت می کنند با این تفاوت که دانشآموزان ژاپنی برای ورود به دانشگاه های دولتی باید ابتدا حداقل نمرات را در آزمون سراسری کسب کنند و سپس در آزمون اختصاصی دانشگاه مورد نظرشان نیز شرکت کنند. از سوی دیگر، آموزشکده های آموزش عالی غیردولتی در ژاپن ملزم نیستند که برای پذیرش دانشجویان از کانال کنکور سراسری اقدام کنند؛ بلکه این مراکز عمدتا از طریق آزمون اختصاصی منتسب به همان مرکز دانشگاهی به جذب دانشجویان روی میآورند.
* گزارش از محسن تاجیک
∎