به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، زبان فارسی در چین سابقه دیرینهای دارد. پیشینه روابط تمدنی ایران و چین به بیش از 2600 سال میرسد و تعامل این دو کشور باستانی از عهد ساسانیان تداوم داشته و در دوره ساخت جاده ابریشم این روابط به اوج خود رسیده و هرچند در برههای ارتباطات کمتر شده اما پس از ظهور اسلام این مناسبات توسعه پیدا کرده است. بر اساس نوشتههای جهانگردانی مانند پادری اودوریک، مارکوپولو و ابن بطوطه، در دوران فعالیت راه ابریشم، زبان فارسی، زبان بین المللی و بازرگانی در مناطق چینی راه ابریشم بوده و به دستور امپراطوران چینی، در چین قدیم مدرسههایی برای تدریس زبان فارسی و تربیت کارمندان فارسیدان تاسیس شده بود که در اسناد تاریخی و رویدادهای چینی به آن اشاره شده است. وجود نسخههای خطی فارسی و تألیف کتابهایی از جمله فرهنگ فارسی در چین تالیف حسین وفایی در قرن دهم و منهاج الطلب نوشته محمد بن حکیم زینینی در دستور زبان فارسی در سال 1660 میلادی در صرف و نحو و زبان فارسی گواه این ادعاست.
با لشکرکشی مغولان به شرق و پایهگذاری دودمان مغولی یوان، تعداد زیادی از مسلمانان منطقه آسیای مرکزی و غربی به چین مهاجرت کردند که در میان آنها، ایرانیها و فارسی زبانها سهم قابل توجهی داشتند. از این رو زبان فارسی در این دوره، یکی از سه زبان رسمی چین و اولین زبان رایج میان مسلمانان مهاجر به چین شد. پس از فروپاشی حکومت مغولان و لزوم یادگیری زبان چینی برای مراوده به سایر مردم، زبان فارسی کم کم از زبان روزمره مسلمانان کنار گذارده شد، اما به دنبال برپایی نظام آموزشی علوم دینی، جایگاه زبان فارسی در مساجد و کلاسهای درسی علوم دینی به قوت خود باقی ماند.
همچنین وجود کتیبهها و سنگ نوشته و کلمات فراوان فارسی در زندگی روزمره مسلمانان چینی از جمله دلایل رواج زبان فارسی در این سرزمین بوده است. زبان فارسی در چین، زبان فرهنگی و دینی مسلمانان به شمار میرود.
برخی از محققان عقیده دارند که خط از طریق خراسان به چین وارد شده است. با این حال، دقیقاً مشخص نیست که زبان فارسی در چه تاریخی وارد چین شده، ولی آنچه مسلم است زبان فارسی از زمره زبانهایی بوده که بر زبان و فرهنگ مردم چین تاثیر به سزایی گذاشته است.
با گسترش تجارت بین شرق و غرب و فزونی رفت و آمد بین مردم چین و ایران، تاثیر و نفوذ متقابلی بین زبان این دو کشور به وجود آمده و کمکم گسترش چشمگیری داشته است. اوج نفوذ فرهنگ فارسی و عربی در چین مربوط به دوره یوآن است و اشعار فارسی و عربی و کلمات پند آموز و دعای خیر نوشته شده بر روی ظروف چینی دوره مینگ از نظر هنر نویسندگی و همبستگی اشعار و نقوش بسیار جالب توجه است. این ظروف غالباً سفارشی بوده و برای مسلمانان ساخته شده است.
وجود هزاران نفر ایرانی که به انحاء مختلف وارد سرزمین چین میشدند، چه آنهایی که به صدارت و مقامات عالیه میرسیدند و چه تجار و مذهبیها همه سعی در اشاعه فرهنگ و زبان فارسی در چین را داشته و باید گفت که در این امر تا حد زیادی موفق بودهاند. با توجه به روابط دیرینه بین چین و ایران و تاثیر عمیق زبان فارسی در چین، از گذشته تاکنون شماری زیادی از محققان و دانشمندان مشغول تحقیقات در این زمینه هستند.
گو موژو اولین کسی است که رباعیات خیام را در سال 1924 میلادی از زبان انگلیسی به چینی ترجمه کرد. ترجمه چینی رباعیات خیام، تأثیر بسیاری در ادبیات نوین چین به جای نهاد و ترجمه محافل ادبی چین را به افکار خیام برانگیخت.
علاوه بر این، زبان فارسی در چین زبان فرهنگی و دینی مسلمانان بوده است و هنوز هم در آموزشگاههای اسلامی که زبان چینی "نظام آموزشی مسجدی" خوانده میشود، زبان فارسی برای دانشجویان معارف اسلامی تدریس میشود. واژه هوی هوی که امروزه در زبان چینی به معنای مسلمان است، در چین قدیم معنای فارسی زبان و زبان فارسی داشت و چون فارسی زبان دینی و فرهنگی مسلمانان بوده، به تدریج هوی هوی در زبان چینی معنای مسلمان گرفته است. مطالعات تاریخی نشان میدهد که ورود اسلام به چین بر بالهای زبان فارسی بوده و مطالعات اسلامی با این زبان دلنشین در دلهای مردم آن دیار رخنه کرده است. بدین سان، هنوز نیت نمازهای یومیه، اسامی نمازها، شعائر اسلامی و جملات رسمی در عقد و ازدواج و بسیاری موارد دیگر هنوز به زبان فارسی ادا میشود، نباید تعجب کرد. علاوه بر آن، بسیاری از اصطلاحات اسلامی که در ایران به زبان عربی استفاده میشود، در چین به زبان فارسی بیان میشود.
نشانههای تاریخی رواج زبان فارسی هنوز در اصطلاحات روزمره دینی رایج در میان مسلمانان و بعضی از واژههای فارسی که وارد زبان چینی شدهاند، همچنین در کتیبهها و سنگ نوشتهها تاریخی که به زبان فارسی در سراس چین وجود دارند، نمایان است. تعداد نسخههای خطی فارسی نیز در چین فراوان است.
در اسناد چینی از مردمان غیر چینی به نام "پوسیو" یا "پوسه" نام برده شده که به پارسیان و پارسایان و ایرانیها اطلاق شده است. در چین قدیم (زمان سلسله منیگ) به دلیل نیاز به فهمیدن زبان فارسی، یک فرهنگ چینی به فارسی تالیف شد. در حوزههای علمیه سنتی در شین جیانگ شان دونگ، شان شی ، فارسی زبان اصلی آموزش بوده و گسترش و کاربرد زبان فارسی در بین مسلمانان و غیر مسلمانان چینی مورد تحقیق بسیاری از پژوهشگران چینی بوده است.
روابط چین و ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با اجرای اصلاحات و درهای باز در چین در عالیترین سطح خود قرار گرفت و همچنان این تعامل ادامه دارد. سیاستمداران چین هر چند در ابتدای انقلاب از روند وقایع سیاسی ایران بسیار نگران بودند، اما با اعلام موضع «نه شرقی نه غربی» از سوی دولتمردان جمهوری اسلامی ایران، این اطمینان را پیدا کردند که انقلاب اسلامی موجبات افزایش نفوذ شوروی در منطقه را فراهم نخواهد ساخت. از همین رو با توجه به دیدگاههای مشترکی که میان رهبران دو کشور به وجود آمد، از آن پس ایران و چین در زمینه مبارزه با استیلا طلبی قدرتهای غربی همسو بوده و از یکدیگر پشتیبانی نمودند.
نخستین کرسی زبان فارسی در سال 1957 میلادی با پیگیری پروفسور جی شیان لین شرق شناس و استاد برجسته دانشگاه پکن در این دانشگاه بدون هیچگونه مساعدت ایران یا کشورهای فارسی زبان آغاز به کار کرد. نخستین گروه از فارغالتحصیلان زبان فارسی دانشگاه پکن، از جمله مرحوم پروفسور زِن یان شِن، مرحوم پروفسور جان خونین و مرحوم پروفسور یهای لیانگ، هسته مرکزی گروهی را تشکیل دادند که با تربیت شاگردان بیشتر و تألیف و ترجمه آثار و مقالات و کتاب پیرامون زبان فارسی و فرهنگ و تمدن ایرانی، خدمات برجستهای برای توسعه زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی ارائه کردند. پس از دانشگاه پکن، دانشگاه رادیو تلویزیون پکن و دانشگاه لویانگ، مراکز دانشگاهی دیگری بودند که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران اقدام به تأسیس کرسی زبان فارسی کردند. پس از انقلاب نیز در دانشگاههای زبانهای خارجی شانگهای، دانشگاه مطالعات خارجی پکن، دانشگاه تجارت و بازرگانی پکن و دانشگاه شمالغرب شهر شی اَن کرسی زبان فارسی دایر و در هر دانشگاه دهها دانشجو در مقاطع مختلف به فراگیری زبان فارسی اشتغال داشته و بخشی از نیازهای دولت و شرکتهای اقتصادی چین به زبان دان و مترجم فارسی را برآورده میسازند. در جمهوری اسلامی ایران نیز تاکنون کرسی زبان و ادبیات چینی در دانشگاههای شهید بهشتی، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه اصفهان، دانشگاه سمنان و دانشگاه تهران دایر شده و دانشجویان علاقهمند به زبان و ادبیات چینی در این دانشگاهها در مقطع کارشناسی به تحصیل اشتغال دارند.
زبان فارسی در منطقه سین کیانگ:
منطقه سین کیانگ (ترکستان شرقی) با مساحتی تقریبا معادل سرزمین ایران و یک ششم کل مساحت چین واقع در غرب کشور که با هشت کشور از روسیه در شمال تا پاکستان در جنوب غربی جمعاً 5600 کیلومتر مرز مشترک دارد. در منتهی الیه حوزه فرهنگ ایرانی در شرق محسوب شده و درطول تاریخ از نظر سیاسی دستخوش تحولات و دگرگونیهای گوناگونی بوده است. ساکنان اصلی این منطقه عموماً به زبان اویغوری تکلم کرده و پیرو آیین اسلام هستند.ازحدود هزار سال قبل نور اسلام براین سرزمین تابیده و هم اکنون نیز دین اکثریت ساکنین این منطقه محسوب می شود.
منطقه سین کیانگ پیش از سکونت مهاجرین مغول و اقوام ترک، سرزمینی ایرانی بوده که اقوام و قبایل ایرانی همچون سکاها، سغدها و... با گویش زبانهای شرق ایران در آن به سر میبردند . در کتب تاریخی از سکونت شاخههایی از اقوام آریایی در منطقه سین کیانگ نام برده شده که برخی از آنان دارای حکومتهای محلی نیز بودهاند که رواج زبان سغدی از آثار ماندگار فرهنگ ایرانی قدیم در منطقه به شمار میآید. عبور جاده ابریشم نیز از این منطقه موجب شده نژادهای گوناگونی با فرهنگهای مختلف در آن ساکن شوند و همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند که تجمع فرهنگهای متنوع آسیایی بر غنای فرهنگی آن افزوده و در این بین زبان و فرهنگ ایرانی به دلیل سابقه طولانی و توسعه خود حرف اول را میزده است.
در اثر افزایش تعداد مهاجرین، جمعیت قبایل آریایی و ایرانی که به زبانهای شرق ایران صحبت میکردند، رو به کاهش گذاشت و کمکم در جمعیت غالب ذوب شدند،در قرن نهم(840 میلادی) به علت بروز قحطی و خشکسالی و بحران اجتماعی در فلات مغولستان، تعداد زیادی از مغولها از محل سکونت خود مهاجرت و به سرزمین سین کیانگ وارد شدند که از اختلاط مهاجرین و سایر اقوام ترک با ساکنان بومی(سکاها- آریائی ها) نژاد جدیدی به وجود آمد که بعدها به اویغورها معروف شدند. بر اساس اسناد منتشره از سوی گروه تحقیقاتی پروسن که در اوایل قرن بیستم چهار بار به اکتشافات باستانی قدیمی در شهر قدیمی گائو چانگ در منطقهی تورفان پرداختهاند، از سه گروه بزرگ مهاجر فارسی زبان که در قرن هشتم میلادی در منطقه سین کیانگ میزیستهاند، نام برده شده است.
همچنین آثار کشف شده از شهر باستانی مالیکوات Malikwat حاکی است که در این منطقه یک قوم ایرانی سکونت داشته که حکومتی به نام یو تیان(Yu Tian ) را تشکیل داده و بیش از یکصد سال در این منطقه حکومت کردهاند. بر اساس گفته ضمیر سعداله زاده، محقق آکادمی علوم اجتماعی سین کیانگ که خود از نژاد تاجیک است، هنوز هم در منطقهای بین یارکند و ختن گروهی از بازماندگان اقوام ایرانی ساکنند که از نظر فرهنگ و گویش زبانی بسیار به اقوام قدیمی شرق ایران شباهت دارند. نقاشیها و آثار کشف شده از قبرستان باستانی شهر گائو چانگ و اجساد مومیایی کشف شده از واحههای حوزه رودخانه تاریم که هماکنون در موزه تاریخی شهر ارومچی مرکز سین کیانگ نگهداری میشود، و همچنین سکههای فراوان دورههای مختلف ساسانی که از این منطقه کشف شده و آثار بر جای مانده از آیین مانوی و زرتشتی در منطقه سین کیانگ به ویژه در غار هزار بودای تورفان و غار دون هوان دلیل دیگری بر حضور مستقیم فرهنگ ایرانی در این منطقه است.
در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم میلادی و همزمان با حاکمیت سلسله سامانیان(999-840) اسلام در منطقه سین کیانگ گسترش یافت و مردم اویغور زبان به آیین اسلام گرویدند. با توجه به این که در دوران سامانیان زبان فارسی در آسیای مرکزی رواج یافته بود به عنوان بستری برای گسترش اسلام در منطقه مورد استفاده قرار گرفت و مجددا فارسی جدید (دری) رونق یافت و تازه مسلمانان اویغور از طریق زبان فارسی با احکام شرعی و اعتقادات اسلامی به ویژه فرهنگ تصوف که فرهنگ غالب بین مسلمانان آسیای مرکزی بود، آشنا شدند. همبستگی بین آیین جدید و زبان فارسی موجب شد که تازه مسلمانان به ویژه فرهیختگان و بزرگان منطقه همزمان با آشنایی با اعتقادات دینی، زبان را نیز فرا گیرند و ادبیات غنی عرفانی زبان فارسی از جایگاه ویژه ای برخوردار شود. در میان آثار کشف شده از شهر قدیمی گائو چانگ در نزدیکی تورفان، نامه ی یک تاجر سین کیانگی که به زبان فارسی برای خانواده اش نوشته بود نیز کشف شده است که نشان میدهد در قرن دهم زبان فارسی در منطقه به ویژه در میان علما و مراکز علمی آموزشی و مدارس دینی مورد استفاده بوده است. نفوذ زبان و ادبیات فارسی در کتابهای "دیوان لغات الترک" محمود کاشغری و "دانش خوشبختی" یوسف خاص حاجب که در دوران دودمان قاراخان نوشته شدهاند را میتوان به خوبی مشاهده کرد.
همچنین از سبک و سیاق کتاب " غوتاد قوبلیک" که مهمترین اثر کلاسیک ادبیات اویغوری است، میتوان نتیجه گرفت که نویسنده آن "یوسف خاص حاجب" عمیقا تحت تأثیر "شاهنامه" قرار گرفته و در تألیف کتاب خود از آن تقلید کرده است. تأثیر و نفوذ ادبیات فارسی در کتاب "دروازه های حقیقت" و سایر آثار ادبی و هنری مشابه نیز آشکارا به چشم میخورد.محمود کاشغری اندیشمند قرن یازدهم اویغور در "دیوان لغات الترک" خود ضمن تشریح واژه "تات " میگوید :" به نظر ترکها منظور از تات انسانی است که به زبان فارسی حرف میزند." و در یک ضرب المثل ترکی آمده است که : " بدون تات ترکی وجود ندارد همچنانکه بدون سر کلاهی نخواهد بود." یعنی بدون زبان و ادبیات فارسی زبان و ادبیات ترکی هم وجود نخواهد داشت. از گفته محمود کاشغری و ضرب المثل فوق رابطه بین دو ملت فارس و ترک و ادبیات آنان را به خوبی میتوان درک نمود.در دوران سلطنت قراخان اولین حاکم مسلمان منطقه سین کیانگ، مدارس دینی در سراسر منطقه گسترش یافت که تعداد آنان بالغ بر 2263 باب بود و در تمامی این مدارس تدریس و آموزش زبان فارسی از دروس اصلی به حساب میآمد و در همین ایام بود که به منطقه خاش "بخارای دوم" میگفتند.
از قرن یازدهم تا قرن پانزدهم زبان و ادبیات فارسی در ترکستان شرقی روز به روز توسعه یافت و در نتیجه به تأثیرگذاری زبان عربی به عنوان زبان دینی در مشرق زمین خاتمه داد و مستقیماً با زبان ترکی که زبان اصلی ساکنین منطقه بود رقابت میکرد. آموختن زبان فارسی در مدارس و مراکز آموزشی سین کیانگ به نوعی مهارت و دانش تبدیل شده بود که یادگیری آن برای فرهیختگان ضرورتی اجتناب ناپذیر شد، و این روند تا قرن بیستم همچنان ادامه داشت. حتی در مدارس جدیدی که در اواخر قرن نوزدهم (1885 میلادی) با حمایت و هدایت برادران حسین تحت نام مدارس "حسینیه" تأسیس و راهاندازی شد، نیز هر هفته آموزش زبان فارسی جزء دروس اجباری بود و این روند جسته و گریخته تا سال 1950 در منطقه پایدار بود. فراگیران زبان فارسی تنها به آموختن این زبان نمیپرداختند بلکه ادبیات کلاسیک، نظم و نثر و حتی خوشنویسی زبان فارسی را یاد میگرفتند.
به همین دلیل است که اکثر آثار مهم ادبیات کلاسیک هم مستقیماً از زبان فارسی به زبان اویغوری ترجمه شدهاند و هم توسط ادبا و شعرای منطقه به تقلید از آنان و به همان سبک و سیاق، کتابهای ادبی و عرفانی و تاریخی تألیف کردهاند که تأثیرپذیری آنان از آثار زبان و ادبیات فارسی به وضوح مشخص است که در این جا به پارهای از آنان اشاره میشود: آثار ادبی تألیفی به زبان اویغوری همچون "داستانهای یوسف" به قلم شخصی به نام علی در قرن 13، "خسرو و شیرین" به قلم قطبی در قرن 14، "یوسف و زلیخا" به قلم دربک در قرن 14 و ترجمه ی کتابهایی همچون "سندباد نامه"، "گلستان"، "بوستان"، "ظفرنامه"، "منطق الطیر" و سرودن اشعار دو زبانه فارسی و ترکی توسط افرادی چون ابن محمدکاشغری، ابن هاشم، باریچداق، مولانا لطفی(1465-1366)، سرفی سرایی(قرن14) و احمد حق بیک(قرن 15) و دیگران نمونههای بارزی از تأثیرگذاری زبان و ادبیات فارسی در زبان و ادبیات اویغوری است.
پس از قرن پانزدهم ترجمه آثار ادبیات فارسی به زبان اویغوری در سین کیانگ به سرعت اوج گرفت و از قرن 15تا19 اکثر آثار ادبی فارسی توسط ادبا و مترجمان اویغور به زبان محلی ترجمه و منتشرشد که این ترجمهها علاوه بر فراهم کردن زمینه آشنایی هر چه بیشتر مردم منطقه با زبان و ادبیات فارسی، تأثیر به سزایی در توسعه و تکامل و غنی شدن زبان و ادبیات اویغوری داشت. در این دوران مترجمان از یک طرف آثار ادبیات فارسی را به اویغوری ترجمه کرده و از طرف دیگر فرهنگ و تاریخ منطقه را برای جوامعی که به زبان شرق ایرانی تکلم میکردند، معرفی و آنان را به زبان فارسی برگرداندند.
برخی دیگر از اندیشمندان و شاعران نیز مطالب خود را به فارسی مینگاشتند. افرادی همچون: سیدی (1554-1499)، رشید(1678-1514)، زلیخا بیگم (1608-؟)، میرزا حیدر(1554-1499)، اغلب آثار خود را به فارسی خلق میکردند. حتی در دورانهای متأخر نیز افرادی همچون تاجری(1925-1856)،احمد ضیایی(1989-1913) که در سال 1936 شعر خود تحت عنوان "گل و مرغ چکاوک" را در شهر خاش به زبان فارسی سرود، همچنان به این روند ادامه دادند. در سال 1687 ملاشاه هرجان نیمه نخست شاهنامه را برای اولین بار به صورت نثر به زبان اویغوری ترجمه کرد و کار وی را ملا خاموش آخوند در سال 1791 با ترجمه نیمه دوم آن به پایان رساند و تکمیل کرد. در سال 1836شخص دیگری به نام شاه محمد بن حاج نظام الدین مجددا متن کامل شاهنامه را به صورت نثر از زبان فارسی به اویغوری برگردانده و نام آن را "شاهنامه ی زبان ترکی" نهاد.
در سال 1787 محمد صادق رشیدی قابوسنامه را و در سال 1717 ملا محمد تیمور بنا به دستور بگام محمد کلیله و دمنه و در سال 1800 حاج یعقوب پارکندی چهار درویش امیر خسرو را و در سال 1887 آخوند حلیم الدین بهار دانش شیخ عنایت اله را از زبان فارسی به زبان اویغوری برگردانده و دهها مؤلف و مترجم دیگر تعداد زیادی از آثار فارسی را به اویغوری ترجمه و یا مشابه آن را به اویغوری خلق کرده اند. تأثیر گذاری زبان و ادبیات فارسی در زبان و ادبیات اویغور به حدی که برای محققین و پژوهشگران زبان و ادبیات اویغور هر پژوهشی را بدون در نظر گرفتن زبان و ادبیات فارسی ناقص و غیر ممکن ساخته است. پس از قرن چهاردهم و به دنبال لشگرکشیهای چنگیز اوضاع سیاسی منطقه سین کیانگ متشنج و حیات فرهنگی منطقه را دچار بحران کرد ولی بهتدریج سین کیانگ روابط سیاسی خود را با آسیای مرکزی گسترش داد. در دوران حکومت جغتای، پسر چنگیز، زبان ترکی با زبانهای عربی و فارسی در هم آمیخت و زبان جدیدی به نام زبان "جغتایی" به وجود آمد که در آن دوران آثار فراوانی نیر به این زبان خلق گردید که در آن زبان هم تأثیر غیر قابل انکار زبان فارسی به چشم می خورد ولی در همین دوران نیز آثار و اشعار فراوانی به زبان فارسی به وجود آمد. علی شیر نوایی در کتاب معروف خود به نام مجالس النفایس از 355 شاعر ترک نام می برد که بین قرنهای 14 و 15 میزیستهاند که از این میان تنها 30 نفر به زبان ترکی شعر سرودهاند و بقیه همگی به زبان فارسی شعر میگفتهاند.
در قرن شانزدهم (1678-1514) منطقه یارکند در وادی زرافشان در سین کیانگ تأسیس و اوضاع سیاسی- اجتماعی و اقتصادی منطقه تثبیت شد و رو به رشد نهاد. وضعیت فرهنگی منطقه نیز همزمان توسعه یافت و با ورود تعدادی از مسلمانان از کشمیر و گلگیت که آنها نیز به زبان فارسی تکلم میکردند، موقعیت زبان فارسی مستحکمتر شده و نویسندگان بیشتری آثار خود را به زبان فارسی به وجود آوردند که اندیشمندانی همچون خالق، حنیفی، خراباتی، آخوند ملا خوجه، ملا فاضل شاه خوجه و شاعرههایی همچون نفیسی، زلیخا بیگم از جمله این شخصیتها محسوب میشوند. در طول این دوران علاوه بر آثار ادبی که به فارسی ایجاد شد، تعدادی از مورخین همچون محمد جورس(1696-1629)، میرزا حیدر قل(1551-1500) کتابهای تاریخی مهمی همچون "تاریخ راشدی"، "منتخبات تاریخ" و "تواریخ" را به زبان فارسی نوشتند. از اواخر قرن 17 تا اواسط قرن 18 که مجددا اوضاع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی منطقه به خاطر درگیریهای مختلف بحرانی شد، نه تنها در ایجاد آثار فرهنگی و ادبی به زبان فارسی وقفهای ایجاد نشد، بلکه آثار جدیدی به آنان افزوده و تعدادی از آثار گذشتگان نیز اصلاح و ویرایش گردید.
اگر چه یادگیری زبان فارسی و آشنایی با فرهنگ ایران و ایجاد ارتباط با مراکز علمی ـ فرهنگی ایران در منطقه علاقمندان بسیاری دارد، ولی در حال حاضر آموزش زبان و ادبیات فارسی با همه سوابق درخشان و تأثیرگذاری در طول تاریخ، وضعیت مناسبی در این منطقه ندارد.
زبان فارسی در مراکز تحقیقاتی و آموزشی:
دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی
در سال 1997 میلادی گروه زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای با همکاری دانشگاه شهید بهشتی ایران و کمکهای سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در شانگهای بنیان نهاده شد. دوره کارشناسی زبان و ادبیات فارسی در سال1997، دوره کارشناسی ارشد در سال 2007 ایجاد شد. در طول بیش از 15 سال تلاش مداوم، بیش از 60 تن از فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مطالعات بین المللی شانگهای در سازمانها و ادارههای مختلف دولتی، شرکتهای تجاری و مراکز رسانهای اشتغال یافتهاند.
در سال 1394، 12 دانشجو در مقطع کارشناسی، یک دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد در این گروه آموزشی مشغول به تحصیل بودند. از فعالیتهای مهم گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای، تأسیس اتاق ایرانشناسی در سال 2012 و بر گزاری نشستهای بزرگداشت شاعران بزرگ فارسی از جمله سعدی، فردوسی، خیام، مولوی هستند. از دیگر کوششهای این گروه برگزاری همایشهای ملی، تخصصی و بینالمللی در حوزههای مختلف زبان و ادبیات فارسی است که از آن جمله میتوان به سمینار بررسی متون درسی زبان فارسی در چین اشاره کرد. امروزه، این گروه در کنار تدریس زبان و ادبیات فارسی، در زمینه مطالعات ایرانشناسی نیز تحقیقات گستردهای دارد.
مدارس
دورههای آزاد
برگرفته از شناختنامه زبان فارسی، تهیه شده در بنیاد سعدی
انتهای پیام/
∎
نظر شما