حقیقت این است که دیجیتالیسم نو، بخصوص پدیده اینترنت، طیفهای گوناگون انسانی را مسحور خویش کرده، مدال پدر و فرزندی خویش را برگردن آنها آویخته است. اکنون قراردادهایی میان انسان و اینترنت تنظیم شده است که بدون متن و محتوا و بدون اینکه ضوابط دقیق و منسجمی بر آن حاکم باشد، مورد قبول انسان قرار گرفته است و انسان بیآنکه امضایی پای این قرارداد گذاشته باشد، عملاً به اجرای روزانه و روزمره و ساعت به ساعت آن ملتزم شده است.
شاید بتوان از این التزام به عنوان
حیرتآورترین التزام انسان در طول تاریخ زندگیاش یاد کرد. مطالعات تاریخی نشان میدهد که انسان هرگز چنین التزام جمعیای را درباب چیزی از خود نشان نداده است. اینترنت با آنچه میتوان آن را قانون نانوشته خواند و نامرئیترین تعهدگیری دانست، گویی از فرد فرد انسانهای آشنا با خود گرفته است که هر روز به بارگاه او بروند و گاه ساعتها در این آستان به سر ببرند.
این پیمان، چنان بر آدمی خوش آمده و در جان و روان او جا خوش کرده و تثبیت شده است که اکنون از سر سپردگان به اینترنت کسی را نمیتوان یافت که روزی را بدون آن به سر ببرد و بتواند برکنار از حوزه آن بماند و احساس آسایش و آرامش خیال کند. در حقیقت، روان انسان امروزی به امواجی گره خورده است که تشکیل دهنده اینترنت است و همین موضوع پدید آورنده نسل نوینی است که در عبارتی کوتاه و خلاصه میتوان آن را «فرزندان اینترنت» یا «کودکان اینترنت» معرفی کرد.
از چندی قبل ما با طیف وسیعی روبهرو هستیم که بزرگترین مشخصه آنها فرزند خواندگی اینترنت است، با سنهای زیاد وکمی که دارند. روشن است که در باب فرزندان اینترنت یا فرزندان اینترنتی نمیتوان به سادگی سخن گفت. شناخت نسلی که مهر اینترنت بردل دارد و غالب رفتارها و نگرشها و خواستهایش با محوریت اینترنت سامان پذیرفته است، هرچند در ظاهر سهل و ساده مینماید ولی دارای پیچیدگیهایی است که به دلیل نبود مطالعات پیشینی و روشن شناسی مطالعاتی در این زمینه دشواریهای مخصوص خود را داراست. هرکس که بخواهد در این زمینهها مطالعه و تحقیق کند، باید به نوعی از صفر شروع کند و آغازگر باشد. گذشته از فقدان منابع تحقیقی منسجم، چیزی که این امر را ضروری میکند، شیفتگیهای شدیدی است که از طرف اهل فن صورت گرفته و اینترنت را به عنوان یک عامل حیاتی مطرح میکند. همین نگاه باعث کنار رفتن واقع بینیهای طبیعی و منطقی میشود و مسئله آسیب شناسی را ناپدید میسازد. به عبارت دیگر، فرو رفتن در اینترنت و بهرهمندی از لایههای مختلف امکانات سایبری، باعث شده است که اینترنت صرفاً از درون دیده شود، نه از بیرون. همین موضوع راه را برای شناخت واقعی آن میبندد و اجازه نمیدهد که ما فارغ از تماسی که با آن داریم و فارغ از فضاهای نوینی که در برابرمان قرار میدهد و ما را در آن به سیر و حرکت در میآورد، حقیقت و هویت آن را بشناسیم و از آثار مستقیم و غیر مستقیمی که روی ما میگذارد، آگاهی بیابیم.
موضوع را میتوان به حالت شخصی تشبیه کرد که وارد خانهای رویایی شده، چنان مجذوب و مسحور اشکال و رنگها و رنگآمیزیها و خیره کنندگیهای آن شده است که بازگشت را فراموش کرده، در همان جا عملاً به رؤیا رفته است. با چنین زمینهای، اکنون، اینترنت در جوامع مدرن، فرزند خواندگانی دارد که تصور دوری از این پدر و احساس از دست دادن آن و نداشتنش و محرومیت از آن، برایشان به شدت دردناک و ملال آور است. تا آنجا که واقعیات نشان میدهد، کمتر فرزندی درباره پدر خودش چنین احساس وابستگی شدید نشان میدهد، جز بچههای کوچک که در مقطعی خاص، حاضر به جدا شدن از مادر و دوری از او نیستند و هرنوع فاصلهای را با گریه و داد و فریاد جواب میدهند.
∎
شاید بتوان از این التزام به عنوان
حیرتآورترین التزام انسان در طول تاریخ زندگیاش یاد کرد. مطالعات تاریخی نشان میدهد که انسان هرگز چنین التزام جمعیای را درباب چیزی از خود نشان نداده است. اینترنت با آنچه میتوان آن را قانون نانوشته خواند و نامرئیترین تعهدگیری دانست، گویی از فرد فرد انسانهای آشنا با خود گرفته است که هر روز به بارگاه او بروند و گاه ساعتها در این آستان به سر ببرند.
این پیمان، چنان بر آدمی خوش آمده و در جان و روان او جا خوش کرده و تثبیت شده است که اکنون از سر سپردگان به اینترنت کسی را نمیتوان یافت که روزی را بدون آن به سر ببرد و بتواند برکنار از حوزه آن بماند و احساس آسایش و آرامش خیال کند. در حقیقت، روان انسان امروزی به امواجی گره خورده است که تشکیل دهنده اینترنت است و همین موضوع پدید آورنده نسل نوینی است که در عبارتی کوتاه و خلاصه میتوان آن را «فرزندان اینترنت» یا «کودکان اینترنت» معرفی کرد.
از چندی قبل ما با طیف وسیعی روبهرو هستیم که بزرگترین مشخصه آنها فرزند خواندگی اینترنت است، با سنهای زیاد وکمی که دارند. روشن است که در باب فرزندان اینترنت یا فرزندان اینترنتی نمیتوان به سادگی سخن گفت. شناخت نسلی که مهر اینترنت بردل دارد و غالب رفتارها و نگرشها و خواستهایش با محوریت اینترنت سامان پذیرفته است، هرچند در ظاهر سهل و ساده مینماید ولی دارای پیچیدگیهایی است که به دلیل نبود مطالعات پیشینی و روشن شناسی مطالعاتی در این زمینه دشواریهای مخصوص خود را داراست. هرکس که بخواهد در این زمینهها مطالعه و تحقیق کند، باید به نوعی از صفر شروع کند و آغازگر باشد. گذشته از فقدان منابع تحقیقی منسجم، چیزی که این امر را ضروری میکند، شیفتگیهای شدیدی است که از طرف اهل فن صورت گرفته و اینترنت را به عنوان یک عامل حیاتی مطرح میکند. همین نگاه باعث کنار رفتن واقع بینیهای طبیعی و منطقی میشود و مسئله آسیب شناسی را ناپدید میسازد. به عبارت دیگر، فرو رفتن در اینترنت و بهرهمندی از لایههای مختلف امکانات سایبری، باعث شده است که اینترنت صرفاً از درون دیده شود، نه از بیرون. همین موضوع راه را برای شناخت واقعی آن میبندد و اجازه نمیدهد که ما فارغ از تماسی که با آن داریم و فارغ از فضاهای نوینی که در برابرمان قرار میدهد و ما را در آن به سیر و حرکت در میآورد، حقیقت و هویت آن را بشناسیم و از آثار مستقیم و غیر مستقیمی که روی ما میگذارد، آگاهی بیابیم.
موضوع را میتوان به حالت شخصی تشبیه کرد که وارد خانهای رویایی شده، چنان مجذوب و مسحور اشکال و رنگها و رنگآمیزیها و خیره کنندگیهای آن شده است که بازگشت را فراموش کرده، در همان جا عملاً به رؤیا رفته است. با چنین زمینهای، اکنون، اینترنت در جوامع مدرن، فرزند خواندگانی دارد که تصور دوری از این پدر و احساس از دست دادن آن و نداشتنش و محرومیت از آن، برایشان به شدت دردناک و ملال آور است. تا آنجا که واقعیات نشان میدهد، کمتر فرزندی درباره پدر خودش چنین احساس وابستگی شدید نشان میدهد، جز بچههای کوچک که در مقطعی خاص، حاضر به جدا شدن از مادر و دوری از او نیستند و هرنوع فاصلهای را با گریه و داد و فریاد جواب میدهند.
code