گروه سیاسی
اندیشکده برهان/
مجتبی نامخواه
؛ براساس روششناسیای که حضرت آیتالله خامنهای در بازخوانی و تشخیص اصول منظومۀ فکری امام خمینی طرح میکنند، دیدگاه امام خمینی پیرامون پیشرفت، یکی از «بینات» مکتب امام خمینی است، نه یک موضع موردی و بهاقتضای حادثهای خاص.
[i] کوشش امام خمینی در پروراندن مفهومی اسلامی در زمینۀ پیشرفت، با تدوامی تاریخی و تأکیدی معرفتی همراه بوده و بخش قابل توجهی از حکمت عملیای را تشکیل داده است که در مکتب امام خمینی شکل گرفته است. مقولۀ پیشرفت آنچنان در حکمت عملی امام (ره) مرکزیت دارد که از یک منظر میتوان تمام پروژۀ «انقلاب اسلامی» را همچون پاسخ مکتب امام (ره) به مسئلۀ عقبماندگی در نظر گرفت.
تلاش امام خمینی از آغاز «دوران نهضت» معطوف به طرح یک دیدگاه منسجم پیرامون پیشرفت و مفاهیم همبود آن است. علاوه بر آن، این تلاش از آغاز «دوران نظام» معطوف میشود به ارائۀ یک الگوی عینی در این زمینه که در نهایت، یک سازۀ نظری نظاممند در زمینۀ پیشرفت به دست میدهد. این یادداشت میکوشد برای بررسی این ادوار، یک مقدمه به دست بدهد و با تأکید بر دورۀ سوم، مهمترین ابعاد «نظریۀ پیشرفت امام خمینی» را بهصورت گذرا مرور کند.
ادوار نظریۀ پیشرفت امام خمینی
برای نظریۀ پیشرفت امام خمینی سه کلاندوره را میتوان از هم تمییز داد. دوران اولمربوط به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است و در آن مفهوم «ترقی» در کانون نقد و بررسی و پردازش اندیشۀ امام خمینی قرار دارد. در دورۀ بعد که با پیروزی انقلاب اسلامی آغاز میشود، «سازندگی» و الگوی چگونگی تحقق آن محور مباحث است. دورۀ سوم پس از پایان جنگ تحمیلی آغاز میشود.
اگر بحثهای نظری ناظر به نقد جزمیتهای رایج پیرامون ترقی، ویژگی دوران اول بود، مباحث ناظر به الگوی عینی، ویژگی مباحث نظریۀ پیشرفت امام خمینی در دورۀ دوم است. ویژگی دورۀ سوم اما این است که امام خمینی بهنوعی تجربۀ دهسالۀ پیشرفت انقلاب اسلامی را صورتبندی نظری نموده و در چارچوب سیاستهای کلان حول مفهوم «بازسازی»، بازتولید میکنند.
نگارۀ شماره یک: دورههای نظریۀ پیشرفت امام خمینی (ره)
اولین مضمونها و استدلالهای امام خمینی در زمینۀ پیشرفت، به بازخوانی ترقی غربی و بازتاب آن در جهان اسلام و ایران اختصاص دارد. نگرش نقدگرایانۀ امام خمینی و تفکیکی که میان «ترقی» و «زمینههای فرهنگی» آن قائل میشوند، اولین لایۀ نظریۀ پیشرفت امام را شکل میدهد. در نقدهای آغازین امام خمینی به رژیم شاه، مفهوم پیشرفت محوریت دارد. امام بهصراحت میگویند: «من مخالف شاه هستم، به دلیل آنکه وی... پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار داده است.» استدلال ایشان بر این مخالفت، وجهی آشکارا «استقلالگرایانه» دارد: «سیاست وی وابسته به قدرتهای خارجی است.»[ii] به یک معنا برونگرا بودن پیشرفت رژیم طاغوت، از مدخلها و بنیانهای مهم شکلدهی و وقوع انقلاب اسلامی است.
در نقد امام به الگوی پیشرفت و ترقی رژیم سابق، اگرچه وجه استقلالگرایانۀ آن پررنگ و بارز است، اما از همان اولین گفتههای انتقادی امام خمینی در این زمینه، رویکرد مردمگرایانۀ ایشان در مقولۀ پیشرفت آشکار است: «اگر حکومت به دست ملت بیفتد، آنها در مصالح خودشان کوشا خواهند بود و آنگاه انشاءالله سریعاً پیشرفت حاصل میگردد.»[iii] امام خمینی در کوران مبارزه، بهوضوح به نقد سیاستهای صنعتی رژیم شاه پرداخته و سیاست صنعتی نظام مورد نظر انقلاب اسلامی را تشریح میکنند:
سیاست صنعتی رژیم شاه، توسعۀ صنایع مصرفی و مونتاژ و وابسته کردن صنایع به صنایع اجنبی است. سیاست صنعتی دولت جمهوری آینده براساس ایجاد صنایع بنیادی و مادر خواهد بود؛ بهطوریکه هرگونه وابستگی از بین برود.[iv]
در کنار این رویکرد نقدگرایانه نسبت به باورهای رایج در دوران رژیم طاغوت در زمینۀ ترقی، امام خمینی بر آموزههای دینی پیرامون پیشرفت تأکید دارند و قرآن را بهمثابۀ «روش ترقی» انسان مطرح میکنند: «اسلام دین ترقی است. قرآن روش ترقی و شکوفایی انسان است.»[v] ایشان ضمن تأکید بر نقش مبانی ایدئولوژیک در شکلدهی به چگونگی پیشرفت، اینچنین استدلال میکنند که اگر نگرش لیبرالیستی در غرب و کمونیستی در شرق الگوهای برای پیشرفت به وجود آورده است، «مکتب اسلام» نیز حرفهایی در زمینۀ الگوی پیشرفت دارد: «ملت ایران با داشتن مکتبی مترقی چون اسلام، دلیلی ندارد که برای پیشرفت و تعالی خود، از الگوهای غربی و یا کشورهای کمونیست تقلید کند.»[vi]
دومین مرحله در نظریۀ پیشرفت امام خمینی، متضمن دو فرایند است: یکی طرح ایجابی الگوی انقلاب اسلامی و دیگری بازخوانی آموزههای اسلامی ناظر به پیشرفت. بازخوانی این آموزهها بهمثابۀ مبانی الگوی مورد نظر انقلاب، زمینۀ تحقق آن را فراهم میآورد. حالا وقت آن است که نقدهای استقلالگرایانه و مردممدارانۀ امام خمینی به الگوی پیشرفت رژیم پهلوی، بُعد ایجابی به خود بگیرد. نمونۀ طرح الگوی ایجابی انقلاب اسلامی در زمینۀ پیشرفت را میتوان در پیام جهاد سازندگی ملاحظه نمود.[vii] نهادهای انقلاب اسلامی از مهمترین تجربههای سازمانیافته براساس الگوی اسلامی، مردمی و استقلالگرایانه در زمینۀ پیشرفت هستند و جهاد سازندگی از مهمترین نهادهای انقلاب اسلامی در این زمینه است.
اصول پیشرفت از منظر امام خمینی
مهمترین متنی که خطوط سومین دورۀ نظریۀ پیشرفت امام خمینی را بازتاب میدهد، پیامی است که تحت عنوان «سیاستهای کلی نظام اسلامی در دوران بازسازی کشور» در تاریخ 11 مهرماه 1367 صادر شده است. این پیام میکوشد براساس جمعبندی تجربۀ دهسالۀ گذشته، افق پیشرفت در جمهوری اسلامی را ترسیم کند. در ادامه میکوشیم ابعادی از این پیام مهم و تأثیرگذار امام خمینی را به بحث بگذاریم.
پیام بازسازی امام خمینی علیرغم ایجاز نسبی، دربردارندۀ اصول کلی نظریۀ پیشرفت و خطوط کلی اندیشههای اقتصادی امام خمینی است. رهبر انقلاب در یک بازخوانی، هفت اصل مهم برای اندیشۀ اقتصادی امام خمینی برمیشمارند.[viii] نگارۀ شماره دو، این اصول را نشان میدهد. در پیام مشهور به بازسازی، ما بهنوعی بازتابی از تمامی این اصول را میبینیم. امام خمینی در آخرین پیامهایشان در حال ارائۀ چکیدهای از اندیشه و تجربۀ خود برای آیندۀ جمهوری اسلامی هستند.
نگارۀ شمارۀ دو: خوانش آیتالله خامنهای از اصول نگرش اقتصادی امام خمینی
در سطح سیاسی: دوگانۀ استقلال-وابستگی
اولین مسئلۀ نظریۀ امام خمینی در زمینۀ بُعد سیاسی پیشرفت، مسئلۀ وابستگی یا به عبارت دقیقتر، احتمال وابستگی است. امام خمینی با جدیت تمام، تفکر «کاستن از استقلال به نفع پیشرفت» را توهم توسعه دانسته و با آن مقابله میکنند.
دیدگاه امام خمینی پیرامون پیشرفت با استدلالی روشن پیرامون سیاست «نه شرقی و نه غربی» آغاز میشود. ایشان این سیاست را باعث «قوام» و «دوام» جمهوری اسلامی ایران میدانند و «عدول از این سیاست» را «خیانت به اسلام و مسلمین و باعث زوال عزت و اعتبار و استقلال کشور». ایشان تأکید میکنند: «جمهوری اسلامی ایران نباید تحت هیچ شرایطی از اصول و آرمانهای مقدس و الهی خود دست بردارد.» به همین خاطر، آرزو میکنند: «مردم سلحشور ایران خشم و کینۀ انقلابی و مقدس» خود را در سینه نگه داشته و «شعلههای ستم سوزش» را علیه شوروی و آمریکا به کار گیرند. ایشان میگویند: «در مسئلۀ بازسازی و سازندگی، من اطمینان دارم که شخصیتهای ردهبالای نظام و مسئولین محترم و نیز مردم وفادار و انقلابی کشورمان، چون گذشته هرگز قبول نمیکنند که نیل به این هدف، به قیمت وابستگی ایران اسلامی به شرق و یا غرب تمام شود.»
در بخشی از این پیام، امام خمینی در زمینۀ استقلال، یک فتوای فقهی را مطرح میکنند. امام خمینی در سال آخر حیاتشان، نامههایی دارند که حاکی از دغدغۀ ایشان برای فراخوانی و بازخوانی ظرفیتهای فقه برای پیشرفت کشور است.[ix] فتوای مطرحشده در این پیام را نیز میتوان در این راستا و بخشی از فقه اجتماعی امام خمینی در زمینۀ استقلال و پیشرفت دانست: «به مسئولین و دستاندرکاران در هر رده نیز میگویم که شرعاً بر همۀ شما واجب است که همت کنید تا آخرین رگوریشههای وابستگی این کشور به بیگانگان را در هر زمینهای قطع نمایید.» این فتوا در دورهای مطرح میشود که چند روز است جنگ پایان یافته است. شرایط جنگ اساساً امکان برقراری روابط وابستهگرایانه را نمیدهد. با این حال، باز هم امام خمینی از قطع «ریشههای وابستگی» سخن به میان میآورند. این حاکی از نگاه تلفیقی، مراتبی و تکاملی امام خمینی به مقولۀ استقلال و وابستگی است؛ اینکه در بُعد استقلالخواهی، همواره سطوح بالاتری از استقلال مطرح است که باید برای نیل به آن تلاش نمود.
در سطح اجتماعی: دوگانۀ محرومین-مرفهین
دومین دوگانۀ محوری در نظریۀ پیشرفت امام خمینی، دوگانۀ محرومین و مرفهین است که در زمینۀ بُعد اجتماعی پیشرفت مطرح میشود. از منظری که امام (ره) در این پیام به تحلیل تاریخ اجتماعی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس میگشایند، اکثریت «شهدا و ایثارگران» و «رزمندگان عزیز اسلام» «از طبقات محروم و کمدرآمد بودند و مرفهین کمتر دل برای انقلاب سوختند.» براساس این تحلیل و تئوری امام خمینی، به یک راهبرد مهم در زمینۀ بازسازی و پیشرفت میرسند که در ابعاد اقتصادی پیشرفت، نقش «تودههای مردم و جامعه» را در برابر «افراد خاص متمکن و مرفه» پررنگ میکند.
نگارۀ شمارۀ سه: دوگانههای محوری در زمینۀ چگونگی پیشرفت
در سطح اقتصادی: کشاورزی مقدمۀ صنعت
امام خمینی در سطح اقتصادی پیشرفت، بهجای دوگانه، بر اولویتبندی تأکید داشتند و بر اولویت کشاورزی بر صنعت توصیه مینمودند. از نظر امام خمینی، «مطمئناً خودکفایی در کشاورزی، مقدمهای است برای استقلال و خودکفایی در زمینههای دیگر.» از همینرو ضمن تأکید بر حفظ اولویت و تقدم کشاورزی، این استدلال را مطرح میکنند که «توجه به بازسازی مراکز صنعتی، نباید کوچکترین خللی بر ضرورت رسیدن به امر خودکفایی کشاورزی وارد آورد.»
این دو دوگانۀ محوری و اولویتهای گفتهشده میتوانند درک روشنی از آناتومی جریانهای فکری کنونی در زمینۀ پیشرفت به دست بدهند. مسئلۀ مهم در بازشناسی جریانهای دو سوی این دوگانه، پیوستگی این سه سطح است. به این معنا که میان اعتقاد به «وابستگی» و حتی بیمعنی بودن «استقلال» در سطح سیاسی، باور به عاملیت «مرفهین» در جریان توسعه در سطح اجتماعی و نفی «ارزش» و «امکان» خودکفایی در کشاورزی و تأکید بر تفوق صنعت در سطح اقتصادی، همبستگی وجود دارد؛ بهگونهای که باور به هرکدام از این مؤلفهها، تا حدودی موضع یک جریان را در سطوح دیگر مشخص میکند.
نقش دولت-مردم در پیشرفت
ترسیم کلیات نقش دولت و مردم، یکی از اساسیترین بخشهای یک نظریه در باب پیشرفت است. دیدگاه امام خمینی در اینباره نیز استدلالهای قابل توجهی دربردارد. اولین مسئله این است که از منظر امام خمینی، پیشرفت حاصل تعامل دولت و ملت است. از اینروی، نوعی انسجام و همدلی را در این زمینه پیش میکشند؛ «شکاف و اختلاف» را مضر و معلول «دستهای پنهان و آشکار غرب و شرق» میدانند و برای جلب «اعتماد مردم» بهمثابۀ سرمایۀ اجتماعی پیشرفت، تلاش میکنند.
مسئلۀ دیگر عاملیت مردم در زمینۀ پیشرفت است. در اینجا امام خمینی تجربه و ایدۀ جهاد سازندگی مبنی بر محوریت و عاملیت مردم در پیشرفت را دنبال میکنند. در این زمینه، امام خمینی میکوشند موانع عاملیت مردمی در زمینۀ پیشرفت را کنار بزنند. این کوشش امام خمینی حاوی یک استدلال بهشدت انتقادی در زمینۀ وضعیت بازار و «تجارت داخلی و خارجی» است. از نظر ایشان، عرصۀ تجارت به «انحصار» افراد «خاص» و «متمکن و مرفه» درآمده است. آنچه این انحصار را مستحکمتر میکند، نوعی طلسمبودگی و عدم امکان حضور مردم در این عرصه است. یکی از اصول مهم نظریۀ پیشرفت امام، شکستن این طلسم است: «شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج به افراد خاص متمکن و مرفه و بسط آن به تودههای مردم و جامعه».
انگارۀ پیشرفت مردمی بهمثابۀ یک رهیافت عام و تجویز امام خمینی برای همۀ حوزههاست؛ از «بازسازی» گرفته تا «سازندگی»، از کشاورزی گرفته تا صنعت و تجارت. از همینروی، «استفاده از نیروهای عظیم مردمی در بازسازی و سازندگی و بها دادن به مؤمنین انقلاب خصوصاً جبههرفتهها و توسعۀ حضور مردم در کشاورزی و صنعت و تجارت و بازسازی» بهمثابۀ یکی از اصول نظریۀ پیشرفت انقلاب اسلامی مطرح میشود.
مسئلۀ دیگر، نقش دولت در پیشرفت است. بهنوعی نُه بند پیام بازسازی امام خمینی ناظر به این نقش و مسئولیت دولت در زمینۀ پیشرفت است. از نظر امام خمینی، دولت و حکومت چند نقش اساسی در پیشرفت دارد که در ادامه، فهرستوار به آنها اشاره میشود:
- یکی از این نقشها، نقش اجتماعی دولت است. دولت در تنظیم نظام «منزلت اجتماعی» مسئولیت دارد؛ خلاصۀ استدلال امام خمینی در این زمینه، این است که «طبقات محروم و کمدرآمد» نقشی کلیدی در به دست آوردن «هرچه انقلاب اسلامی ایران دارد» داشتهاند. از اینروی، باید دولت «در حد توان و مقدورات، قدرشناس» زحماتی باشد که «خانوادههای عزیز شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین» متحمل شدهاند. مسئلۀ کلیدی اینجاست که دولت میبایست این قدرشناسی را فراتر از تعریف و تمجید ظاهری در «همه نوع امتیازات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی» دنبال کند (بند اول).
- تأمین امنیت و «تقویت بنیۀ دفاعی و نظامی کشور و توسعه و گسترش صنایع تسلیحاتی» و «رعایت اصول ایمنی و حفاظتی» نقش دیگر دولت است (بند دوم و ششم).
- نقش دیگر دولت سیاستگذاری است؛ تعیین اولویتها، بهعنوان نمونه «اولویت و تقدم خودکفایی کشاورزی»، از مسئولیتهای اساسی دولت در زمینۀ پیشرفت است (بند سوم).
- نقش دیگر دولت، تأمین زیرساختهای علمی پیشرفت است. امام خمینی استدلال میکنند: «بازسازی توسعۀ مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همهجانبۀ مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصص»، «مهمترین عامل در کسب خودکفایی» است (بند چهارم).
- نقش دیگر دولت در عرصۀ پیشرفت، «برنامهریزی» است: «برنامهریزی در جهت رفاه متناسب با وضع عامۀ مردم» (بند پنجم).
- نقش دیگر دولت، «نظارت» است. این نظارت البته حداکثری بوده و امکان «نظارت دولت در نوع و قیمت» کالاهای تجاری را نیز فراهم میکند (بند پنجم).
- نقش دیگر دولت در عرصۀ پیشرفت، رفع موانع مردمیتر شدن عرصۀ اقتصادی است. امام خمینی در این زمینه، «شکستن طلسم انحصار در تجارت داخل و خارج» و «توسعۀ حضور مردم» در عرصههای اقتصادی را مطرح میکنند (بند هفتم).
- دستآخر اینکه دولت در مسیر پیشرفت در حوزۀ فرهنگی نیز نقشهای مهمی دارد. یکی اینکه مانع آن شود که مناسبات و محاسبات امر اقتصادی بر امر فرهنگی تفوق یابد و امکان فهم آیندگان از مفاهیم و تاریخ انقلاب را محدود کنند. در این زمینه، امام خمینی یک پیشنهاد عینی دارند که بهنوعی بنیانگذاری مفهوم «میراث فرهنگی انقلاب اسلامی» است: «حفظ و نگهداری ترکیب یک یا چند شهر خرابشده در جنگ بهمنظور ترسیم علنی تجاوز دشمنان علیه انقلاب و کشورمان و نشان دادن قدرت دفاع و مقاومت قهرمانانۀ ملت که آیندگان فقط به اسناد و نوشتهها بسنده نکنند.» نقش دیگر دولت در حوزۀ فرهنگی عبارت است از «تأکید بر حفظ ارزشها و شئون اخلاقی و اجتماعی و نیز سالمسازی اجتماعات» (بند هشتم و نهم).
نگارۀ شمارۀ چهار: وظایف دولت در زمینۀ پیشرفت براساس پیام بازسازی امام خمینی (ره)
روابط نظامهای اجتماعی در نگاه امام خمینی
در نگاه امام خمینی، انسان یک موجود یکپارچه است. این یکپارچگی هم در طول نشئههای حیات انسانی مطرح است و هم در عرض عرصهها و حوزههای حیات انسان. در مکتب امام خمینی، همانطور که دنیای منهای آخرت معنا ندارد، آخرت منهای دنیا نیز بیمعناست. سطح دیگر این نگرۀ پیوسته به انسان در زمینۀ فرد و جامعه و حوزههای گوناگون حیات اجتماعی انسان است. از همینروی در اندیشۀ اجتماعی امام خمینی، عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی حیات انسانها واجد مناسباتی متقابل است. نگارۀ شمارۀ پنج، روابط متقابل میان چهار حوزۀ عمدۀ حیات اجتماعی انسان را نشان میدهد.

نگارۀ شمارۀ پنج: روابط مقابل حوزههای حیات اجتماعی انسانی از منظر امام خمینی
نمونۀ این نگرش پیوسته به حوزههای حیات اجتماعی انسان را در نگاه امام خمینی به مقولۀ اقتصاد میتوانیم در پیام بازسازی ببینیم. امام خمینی در این پیام، توجهی توأمان به ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی اقتصاد دارند. در بُعد سیاسی اقتصاد، در دو سطح بینالمللی و داخلی، دو مقولۀ استقلال و همگرایی دولت و ملت را مطرح میکنند. در بُعد اجتماعی اقتصاد، دو مقولۀ مردمی شدن اقتصاد و محوریت مستضعفین در اقتصاد را مطرح میکنند و در بُعد فرهنگی اقتصاد، دو مقولۀ مهم مبارزه با فرهنگ مصرفی و عدم تفوق فرهنگ بر اقتصاد را پیش میکشند. نگارۀ شمارۀ شش مناسباتی را نشان میدهد که امام خمینی در پیام بازسازی میان اقتصاد و ابعاد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حیات انسانی برقرار کردهاند.
نگارۀ شمارۀ شش: نگرش چندبُعدی به اقتصاد در پیام بازسازی امام خمینی
[i]. ن.ک.به: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیستوششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، در 14 خرداد 1394.
[ii]. صحیفۀ امام، ج3، ص369.
[iii]. همان، ج4، ص379.
[iv]. همان، ج4، ص506.
[v]. همان، ج4، ص159.
[vi]. همان، ج4، ص507.
[vii]. همان، ج8، ص179.
[viii]. ن.ک.به: بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیستوچهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (ره)، در 14 خرداد 1392.
[ix]. ن.ک.به: صحیفۀ امام، ج21، ص150-152 و ص176-180.
*گروه سیاسی اندیشکده برهان/ انتهای متن|