شناسهٔ خبر: 22954738 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

خاورمیانه و افول قدرت آمریکا

صاحب‌خبر -

ایران به‌تازگی گفته است همکاری مسکو و تهران در خودداری از استفاده از دلار در پرداخت‌های میان دو کشور، می‌تواند به انزوای ایالات متحده بینجامد و تحریم‌های این کشور را بی‌اثر کند. در این رابطه نباید فراموش کرد که خریدار بزرگ نفت یعنی چین، در محدودکردن دلار نقش عمده‌ای دارد. اکنون مدتی است چین برای معاملات نفتی‌ خود در بورس، یوآن را عرضه کرده و تا پایان سال جاری در آفریقای جنوبی بورس یوآن را افتتاح خواهد کرد. خبر جالب این است که چین اعلام کرده هر صادر‌کننده نفت که در معاملاتش ارز این کشور را بپذیرد می‌تواند در بورس شانگهای آن را به طلا تبدیل و از این فلز قیمتی برای محافظت از ذخایر ارزی‌اش استفاده کند و آن به این دلیل است که چین نیاز به طلا دارد و مدتی است که این فلز را در مقیاس عمده خریداری می‌کند.
بدون شک تمام صادر‌کنندگان نفت به‌ویژه آنهایی که روابط سیاسی ناخوشایندی با آمریکا دارند، از این اقدام چین منفعت خواهند برد؛ چراکه کاهش نفوذ دلار بر توانایی واشنگتن در راه‌انداختن جنگ اقتصادی علیه برخی کشورها به‌شدت تأثیر منفی دارد. عرضه بورس نفت با استفاده از یوآن چین، صادر‌کنندگان نفت مانند روسیه، ایران و ونزوئلا را قادر خواهد کرد از تأثیرات منفی تحریم‌های آمریکا بر صنعت نفت‌شان فاصله بگیرند.
بنابراین زوال قدرت آمریکا در حال روی‌دادن است. دلار آمریکا که ارز شماره یک جهان است، پایه‌های قدرت این کشور را می‌سازد و به ایالات متحده توانایی چاپیدن جهان را می‌دهد و مردم سراسر جهان هزینه امیال جاه‌طلبانه واشنگتن را می‌پردازند. دلار قبلا از پشتیبانی طلا برخوردار بود، ولی بعدا این حمایت قطع شد و در واقع اکنون دلار بدون محافظ است. ایالات متحده (در ابتدای دهه 70) توافقی را بر عربستان سعودی تحمیل کرد که طبق آن، این پادشاهی کمک‌های نظامی آمریکا را دریافت می‌کرد و از چاه‌های نفتی‌اش «حفاظت» می‌شد که البته معلوم نبود این حفاظت در مقابل چه کسانی است. در عوض سعودی‌ها نیز پذیرفتند تا تمام فروش نفتی خود را به دلار آمریکا انجام دهند و منافع حاصله را صرف خرید اوراق قرضه (در واقع بدهی‌های) دولتی آمریکا کنند. تا سال ۱۹۷۵ تمام اعضای اوپک زیر فشار ایالات متحده ناچار به تبعیت از این رویه شدند و در نتیجه جهان در باتلاق دلارهای نفتی گرفتار آمد.
این‌طور نبود که رهبران کشورهای نفتی از این رویه راهزنانه بی‌اطلاع باشند؛ اما آنها نمی‌توانستند به‌تنهایی در مقابل این خواست ایالات متحده ایستادگی کنند؛ زیرا واشنگتن هر تلاشی را در نطفه خفه می‌کرد و حتی تا اشغال چنین کشورهایی پیش می‌رفت. به‌عنوان مثال عراق را در نظر بگیرید؛ ایالات متحده تحریم‌های شدیدی را علیه این کشور وضع کرد و باعث رنج فراوان مردم آن شد. تحریم‌هایی که از سال ۱۹۹۱ وضع شد و به نظر می‌آمد برای همیشه پایدار می‌مانند؛ اما در آغاز قرن ۲۱ رهبر عراق تصمیم گرفت تا در برنامه «نفت در مقابل غذا» از دلار استفاده نکند. تلافی این عمل بسیار سریع بود؛ تحت عنوان دموکراتیزه‌کردن عراق، ارتش آمریکا این کشور را اشغال کرد و جنگ داخلی را در این کشور به راه انداخت که هنوز هم ادامه دارد، صدام حسین هم دار زده شد. نمونه دیگر معمر قذافی، دیکتاتور لیبی بود؛ او تصمیم گرفت در معاملات مالی از دینار استفاده کند. تنبیه بسیار فوری بود، ناآرامی‌های به‌اصطلاح مردمی از خارج سازماندهی شد و با تحمیل قطع‌نامه ضدلیبی بر سازمان ملل، این کشور مورد حمله قرار گرفت و خود معمر قذافی هم به طرز وحشیانه‌ای کشته شد.  اما فکر خلاصی از حلقه خفه‌کننده دلار از بین نرفت و اکنون دولت‌های قدرتمندی که زیر نفوذ آمریکا نیستند مانند روسیه، چین و ایران در حال انجام آن هستند‌. در این میان آینده عربستان سعودی که از فروشندگان عمده نفت خام به‌شمار می‌رود، در خطر است.
بدون هیچ‌گونه اغراقی باید گفت سرنوشت ایالات متحده که از هیچ اقدامی برای نگه‌داشتن عربستان در حوزه نفوذش کوتاهی نکرده، به مواضع ریاض پیوند خورده است. بنابراین وضعیت مبهم این کشور از این زاویه سزاوار توجه بیشتری است؛ نخست اینکه سنت جانشینی در عربستان یعنی انتقال قدرت از پسری به پسر دیگر که از سوی بنیان‌گذار این کشور ملک فیصل آل‌سعود پایه‌گذاری شده، دیگر وجود ندارد. دوم، تصمیم غیرمترقبه پادشاه کنونی یعنی سلمان بن‌عبدالعزیز آل‌سعود به برکناری جانشین قانونی و انتقال قدرت به پسرش محمد بن‌سلمان، شعله‌های جنگ قدرت در این کشور را افزون‌تر کرده است و سوم اینکه وارث جدیدِ فاقد تجربه کافی، مرتکب اشتباهات خطرناکی شده است. او مبالغ فراوانی را صرف حمایت از گروه‌های تروریستی در سوریه کرده، جنگی ویرانگر را در یمن به راه انداخته و درگیری شخصی مبهمی هم با قطر دارد.
درحال‌حاضر دور جدیدی از مبارزه قدرت در عربستان با تحریک آمریکا به راه افتاده است. آشکار است که پادشاه کنونی قبل از انتقال قدرت به پسرش در تلاش است تا حلقه سیاسی اطراف خود را تصفیه کند و تمام حریفان حتی اعضای خانواده سلطنتی را از سر راه بردارد. در این راستا، با یک فرمان سلطنتی، کمیته ضدفسادی به ریاست وارث قانونی شاهزاده محمد بن‌سلمان تشکیل شد. از آغاز شروع به کار این کمیته یعنی دهم نوامبر، ۲۰۸ نفر در عربستان بازداشت شدند. بلافاصله پس از این بازدداشت‌ها، وزیر خارجه آمریکا در گفت‌وگوی تلفنی با همتای سعودی‌اش، «عادل الجبیر»، به بررسی شرایط جدید پرداخت و اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم دستورات جدید آمریکا را به او ابلاغ کرد. در این حال واشنگتن با زیرکی تمام در تلاش است پادشاه آینده را در مقابل خاندان آل‌سعود منزوی کند تا او مجبور به اتکای مطلق به ایالات متحده باشد.  ازقضا شاهزاده سعودی «ولید بن‌طلال» که یکی از ثروتمندترین افراد خاورمیانه و وزیر دارایی سابق عربستان، ‌در میان بازداشت‌شدگان است. او نوه بنیانگذار عربستان و برادرزاده شش پادشاه سعودی ازجمله پادشاه کنونی است. او هیچ‌وقت دنبال کسب قدرت سیاسی نبوده و سرمایه‌گذاری و قمار در بورس را ترجیح می‌دهد.
موضوع پیچیده دیگر مربوط به معاملات نفت است و اینکه عربستان در فروش نفت به چین که از بزرگ‌ترین مشتریانش است، از چه ارزی باید استفاده کند. عربستان کماکان سرسختانه از وارد‌کنندگان نفت چین، دلار آمریکا مطالبه می‌کند. پکن از این سرسختی عربستان رنجیده‌خاطر است؛ زیرا برای خرید نفت گزینه‌های فراوانی در میان دیگر صادرکنندگان دارد. چینی‌ها به عربستان فشار می‌آورند که تعصب دلاری‌اش ممکن است بهای سنگینی برایش داشته باشد. تغییر از دلار آمریکا به یوآن چین، ضربه شدیدی به ایالات متحده، متحد اصلی عربستان، خواهد بود؛ اما یقینا ریاض دیر یا زود تسلیم فشار چین خواهد شد. در این صورت چه اتفاقی برای ایالات متحده خواهد افتاد؟ قدر مسلم اجتناب تولید‌کنندگان نفت از پرداخت‌های دلاری ضربه جبران‌ناپذیری به ایالات متحده وارد خواهد کرد و افول امپراتوری آمریکا و پایان جاه‌طلبی‌های تسلط‌طلبانه‌اش را تسریع می‌کند.
منبع: New Eastern Outlook

نظر شما