حدود ۲۰ سال پیش هنگام سفر به تهران در پایانه شاهرود سوار یک دستگاه اتوبوس متعلق به تعاونی یک شدم. قبل از حرکت، مسافران با صحنهای روبرو شدند که تا آن روز سابقه نداشت؛ کمک راننده اتوبوس با میکروفون به مسافران خوش آمد گفت، ساعت رسیدن به تهران را اعلام کرد و این که در تهران در ۲ مسیربرای پیاده شدن مسافران توقف خواهند کرد، از این رو اگر قرار است کسی برای استقبال از شما حضور پیدا کند خبردارش کنید. او سفری خوش را برای مسافران آرزو کرد و این که آماده انجام خدمت به مسافران است. اتوبوس واقعاً تمیز و شیک بود. این برخورد خوب و سرعت مجاز و توجه به قوانین راهنمایی و رانندگی توسط راننده اتوبوس، بهترین سفر من بود، خاطرهای که دیگر تکرار نشد و بعدها شنیدم که همکاران آن راننده محترم تا مدتها او را به دلیل این کار حرفهای و انسانی، دست میانداختهاند!
و اما حادثه تلخ واژگونی اتوبوس مسافری در سوادکوه مازندران و کشته شدن حدود۱۴ نفر از هموطنان عزیزمان، مرا به یاد آن سفر انداخت و این که چرا سفر با اتوبوس و توجه به امنیت مسافران و احترام به آنان، در ایران جدی گرفته نمیشود؟
هر ساله در ایران میلیونها سفر بین شهری صورت میگیرد که سفر با اتوبوس، بخش زیادی از این تعداد سفر را به خود اختصاص میدهد. سفرهایی گاه کوتاه و با صرف زمانی یک تا ۲ ساعت و برخی که تا بیش از ۲۰ ساعت نیز زمان میبرد. قطعاً شرایط راننده، میزان تجربه و تخصص وی، طول سفر، تعداد راننده و کمکی، کنترل کامل فنی وسیله نقلیه توسط متخصصان شرکتهای مسافربری قبل از آغاز حرکت و مهر تائید آنان مبنی بر سالم بودن اتوبوس، از مواردی است که باید به آن توجه جدی شود که متاسفانه در کشور ما به حرکت درآوردن اتوبوس با بیش از ۳۰ مسافر نیازی به بررسی این موارد ندارد و صرفاً داشتن یک گواهینامه پایه یک رانندگی و تائید مالک اتوبوس و راننده مبنی بر سالم بودن وسیله نقلیه برای آغاز مسافرت و به بازی گرفتن جان مسافران، کافی است. طبق آمار از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۳ حدود ۲ هزار نفر در حوادث هوایی در ایران جانشان را از دست دادهاند، ولی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳ این آمار در حوادث جادهای بیش از ۲۱۹ هزار نفر بوده است، آماری که اگر همه آن متعلق به حادثههای روی داده برای اتوبوسها نباشد، بخشی از آن سهم همین وسیله نقلیه جادهای است، هر چند که از اهمیت موضوع چیزی کم نمیکند. اما حتی یک صدم از توجهای که به هنگام روی دادن حادثه برای هواپیما صورت میگیرد، برای وقوع حوادث رانندگی به وسیله اتوبوس در نظر گرفته نمیشود و اغلب اوقات در حد یک ابراز تأسف و وعدههایی مبنی بر پیگیری علت حادثه، به پایان میرسد. حال سؤال اینجاست که آیا زمان آن فرا نرسیده است که نگرش مسئولان به چگونگی سفر هموطنانمان با اتوبوس و حفظ امنیت جان مسافران تغییر کند و با رویکردی جدید در خصوص شرایط رانندگی و ایمنی اتوبوسها، سعی در پایین آوردن تلفات حوادث جادهای شود؟ آیا بهتر نیست در پایانههای مسافری واحدی با حضور متخصصان، راهاندازی شود تا رانندگان تمامی اتوبوسها زمانی مجوز حرکت را پیدا کنند که از سوی کارشناسان، تائیدیه بینقص بودن خودروهایشان را دریافت کرده باشند؟
اگر قرار بود در پی هر حادثه برای اتوبوس و کشته شدن شماری از هموطنانمان، مسئولان جوابگو باشند، مسلما تاکنون روش مدیریت شرکتهای مسافربری، شیوه گرفتن گواهینامههای پایه یک رانندگی و شرایط به حرکت درآمدن اتوبوسها در جادههای کشور، تغییر پیدا کرده بود و در کنار آن، خانوادههای ایرانی کمتر داغدار عزیزان خود در این گونه حوادث میشدند.
تعداد بالای حوادث روی داده برای اتوبوسهای مسافربری نشان دهنده آن است که شرایط فعلی آنها باید هر چه سریعتر تغییر کند و شیوه سنتی حمل و نقل مسافر در جادهها، متحول شود. قطعاً این تغییر روش هزینههای مالی جدیدی را برای این بخش از صنعت حمل و نقل کشور و دولت ایجاد خواهد کرد که در مقابل هزینههایی که بابت فوت و مجروح شدن و نقص عضو مسافران به دولت تحمیل میشود، ناچیز است.
محمد رضائیان ـ شاهرود
ضرورت تغییر شیوه سنتی حمل و نقل برون شهری
صاحبخبر -
∎