در شماره های قبل، نگاهی اجمالی بر فضایی که مرحوم علی اکبر خان شیدا در آن به ساختن و تولید ترانه های مردمی دست زد،انداختیم و اشاره هم کردم که ویژگی شیدا آن بود که اوخود را به موسیقی همسلک های خود در محافل عارفانه محدود نساخت و آن را با حضور در موسیقی رایج مجالس عموم مردم با نوع علائق مردم که در سبک ضربی تصنیفهای مردمپسند رایج بود، پیوند زد. او به تعبیر یحیی آرین پور، به تصنیف سر و صورتی داد.
پژوهشگری به نام« ژوکوفسکی»که در حدود ۱۰۰ سال پیش به جمعآوری تصانیف ایرانی علاقه داشت، به تصنیفی اشاره میکند که در سال ۱۸۸۵ آن را در اصفهان و در سال ۱۸۹۹ آن را در تهران شنیدهاست. تصنیفی به نام «سلی جانم» که هم ترانهای عاشقانهاست و هم گریزی به اتفاقات تاریخی دربار دارد و نکته جالب اینجاست که ترجیعبند این تصنیف «در خم زلفت، دل شیدا شکست»است که تکرار میشود و نشان دهنده استفاده خوانندگان تصنیف از ترجیع بند مشهور شیداست(که البته در تصانیف آن زمان امر رایجی بودهاست).
توجه به تاریخ ثبت ترانه توسط ژوکوفسکی نشان میدهد که شیدا در ۴۰ سالگی به آن درجه از نفوذ رسید که در اصفهان برای مردم آشنا بوده و تصنیف معروف «در خم زلفت» مربوط به دوران میانسالی و پیش از زندگی او در تهران است.
عشق شیدا
پیش از این نیز در سلسله بحث های دیگری اشاره کرده بودم که حضور شیدا در محافل مردم سبب شد تا شوریدگی و شیدایی عارفانه او به دلدادگیهای پیاپی گره خورد و مردی که به قول عارف تصنیفهایش را در گاه راز و نیاز سحر گاهی میسرود، روزی دلباخته هنرمندی به نام «مرضیه» شد و سر انجامش به جنون کشید و شاید تصنیف معروف مرضیه که یادآور این عشق است، یکی از آخرین سرودههای او باشد. بندی از این تصنیف که میگوید:«ز مه و شان ملک ری، دل من از تو راضیه» اشارهای به سروده شدن تصنیف در هنگام اقامت شاعر در تهران است .
از نظر سبکی، این تصنیف به تصنیفهای مردمی رایج در تهران آن زمان شبیهاست. این نکته که عارف قزوینی و روحالله خالقی که هردو به نظر میرسد با وجود آشنایی با تصنیفهای شیدا اطلاعات کمی از زندگی او داشتهاند،هر دو به ماجرای عشق او اشاره کردهاند، نشان میدهد که این امر در تهران رخ داده و مردم کم و بیش از آن اطلاع داشتهاند. نکاتی دیگر درباره سالهای پایانی عمر شیدا وجود دارد که ما را به دلیل ناشناخته بودن زندگی شیدا و تا حدی بیتوجهی به سهم او در تحول ترانه در موسیقی معاصر ایران، واقف میسازد.
خالقی درباره آثاری که شیدا آفریدهاست میگوید: آهنگ و اشعارش بسیار مطلوب و دلنشین است و ساخته شدن هریک دارای ماجرایی است و از این دست به سه نمونه اشاره میکند. یکی ماجرای سرودن تصنیف مرضیه، دیگر ماجرای شیفتگی به اسماعیل فرزند داوود شیرازی که به سرودن ترانه«الاساقیا از راه وفا به شیدای خود جفا کم نما … ای که به پیش قامتت سرو چمن خجل شده…»انجامیدهاست. وسوم به ماجرای استفاده از شعری از سعدی در وصف هنرمند معروفی به نام «قمر سالکی» اشاره میکند.
وصف های مرحوم خالقی از شیدا نشان میدهد که زمینههای فرهنگی و اجتماعی برای نادیده گرفتن یا مورد انتقاد قراردادن مسلک رندی شیدا وجود داشتهاست و شاید همین دلیلی برای نادیده گرفتن حضور او دراسناد انجمن اخوت در زمان اداره کارهای موسیقی آن توسط درویش خان باشد. انتساب حداقل دو تصنیف که در جلسات انجمن اخوت خوانده میشدهاست؛ یکی تصنیف «مولود نبی» و دیگری «بت چین» به شیدا – و البته به ظهیرالدوله – و همچنین وجود عکس معروفی از او که – به قول روحالله خالقی – در ایوان انجمن اخوت از او گرفته شدهاست، نشان میدهد که او در انجمن اخوت فعال بودهاست.
تصنیفهایی که شیدا ساخته بود و سبک کار او خیلی بهتر از سبک کار تصنیف خوانانی مانند «عبدالله دوامی» و «رضا قلی خان تجریشی» که به همراه درویش خان برنامه اجرا میکردند، مورد استقبال عامه قرار گرفت و در واقع استقبال مردم ایران بود که شیدا را دوباره به مرکز توجه در موسیقی معاصر برکشید.
از این دوره به بعد با همت روحالله خالقی، جواد معروفی، بزرگ لشکری و پرویز یاحقی و با صدای بانوان مرضیه، پوران، نادر گلچین، عبدالوهاب شهیدی، پروین و بعدها سیما مافیها، سیما بینا، پریسا و محمد رضا شجریان، مجموعهای از ترانههای ماندگار ایرانی بر اساس کارهای شیدا ساخته شد که یکی از مهمترین گنجینههای موسیقی ایرانی محسوب میشود.
از مهمترین ترانه های شیدا میتوان به تصنیف «امشب شب مهتابه – ماه غلام رخ زیبای توست – کیه کیه در میزنه من دلم میلرزه ؟ــ و عقرب زلف کجت ــ ای مه من» اشاره کردو ترانه «اگه مستم من از …عشق تو مستم» نیز ازجمله این آثار برجسته وبه یاد ماندنی اوست که توسط خوانندگان زیادی خوانده شد که در شماره بعد به آن اشاره خواهم کرد.
«پایان»
code