صاحبخبر - روحانی: ما آمریکا نیستیم که پیمان شکن باشیم، پیمان به سختی می بندیم اما اگر امضا کردیم پای امضایمان می ایستیم
محمدرضا ستاری
در حالیکه منطقه خاورمیانه در پیچیدهترین حالت خود در طول سال های گذشته به سر میبرد و آتش بحران از سراسر آن در حال زبانه کشیدن است، اقدام دونالد ترامپ برای به رسمیت شناختن بیتالمقدس به عنوان مرکز رژیم صهیونیستی و تحولات یمن پس از مرگ علی عبدالله صالح، معادلات مدیریت بحران در منطقه را بیش از پیش دچار پیچیدگی کرده است.
هفته گذشته ترامپ در اقدامی غیر منتظره و مغایر با حقوق بینالملل، بیتالمقدس را به عنوان مرکز اسرائیل اعلام و دستور انتقال سفارت کشورش به این شهر را صادر کرد. علاوه بر اینکه این اقدام بر خلاف قطعنامه 181 شورای امنیت سازمان ملل در سال 1948 میلادی است و این شورا روز جمعه نیز با 14 رای، مخالفت خود را با این اقدام اعلام کرد، موجی از اعتراضهای بینالمللی نسبت به این تصمیم غیر منتظره در بسیاری از کشورهای جهان به راه افتاد. از سوی دیگر مرگ علی عبدالله صالح رئیس جمهوری اسبق یمن که پس از چرخش به سمت عربستان توسط انصارالله یمن کشته شد، سبب شد تا دامنه تحولات یمن پس از صالح سمت و سویی جدید به خود بگیرد.
دو گام برای عادی سازی روابط
با همین مقدمه است که تحلیل محتوای سخنان حسن روحانی رئیس جمهوری کشورمان در مجلس شورای اسلامی با تاکید بر این دو موضوع اهمیت مییابد. روحانی دیروز هنگام تحویل بودجه 97 به مجلس صراحتاً اعلام کرد که ما با عربستان مشکلی نداریم. آنها به عنوان کشور همسایه، بمباران یمن را قطع کنند و سر تواضع و رکوع را در برابر اسرائیل بردارند تا ما نیز از فردا هیچ مشکلی با عربستان نداشته باشیم. ما تنها دو قطع از عربستان میخواهیم: قطع دوستی با اسرائیل و قطع بمباران غیر انسانی یمن. در این صورت است که میتوانیم روابطمان را برقرار کنیم. روحانی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد که ما آمریکا نیستیم که پیمان شکن باشیم.پیمان به سختی می بندیم، قرارداد را به سختی امضا می کنیم، اما اگر امضا کردیم پای امضایمان می ایستیم. عربستان نیز باید آغازگر این کار باشد و میتواند آغاز کند.
پیشنهادی که به نفع عربستان است
با بررسی سخنان رئیس جمهوری کشورمان و دقیق شدن روی شروطی که برای آغاز روابط مجدد میان ایران و عربستان مطرح کرد، در مییابیم که این دو پیشنهاد در واقع به نفع خود سعودیهاست. در وهله نخست آنها در یمن به معنای واقعی درگیر یک جنگ فرسایشی و بحران فزاینده شدهاند. همزمان با آغاز عملیات موسوم به توفان قاطع و حمله ائتلاف عربی به رهبری عربستان به این فقیرترین کشور عربی، گمانهزنیها حاکی از حل و فصل قضیه یمن و شکست حوثیها ظرف دو هفته بود؛ اما اکنون نزدیک به سه سال از این حمله میگذرد و علاوه بر اینکه تاکنون هزاران انسان بیگناه یمنی به خاک و خون کشیده شده و منابع ائتلاف عربی نیز صرف نابودی زیر ساختهای یمن شده است، عملاً با مرگ دیکتاتور سابق یمن، حوثیها فعلاً پیروز میدان هستند.
رسانههای بینالمللی هر چقدر هم که بر ضد حوثیها تبلیغ کرده و آنان را شورشی، وابسته به ایران و یا تروریست بنامند، نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که حوثیها 35 درصد از جامعه یمن را تشکیل داده و برای سهیم بودن در قدرت محق هستند. حوثیها حداقل تاکنون پنج بار فقط به دست علی عبدالله صالح سرکوب شدهاند و پس از تحولات انقلاب یمن درخواستشان حضور در صحنه سیاسی یمن بود؛ امری که به مذاق عربستان و متحدانش به هیچ عنوان خوش نیامده است.
حوثیها با از بین بردن صالح یکبار برای همیشه تکلیف خود را با این سیاستمدار پرنفوذ روشن کردند. با نگاهی با نحوه کنش صالح در مییابیم که او بارها چرخش موضع داشته و هر بار که جریان به نفعش بود به آن سمت حرکت کرد. این امر قبل و بعد از انقلاب یمن مسبوق به سابقه بود و تنها ظرف دو سال صالح از دشمن و خصم درجه یک حوثیها به متحد آنها در مبارزه با ائتلاف شد. پس از مدتی صالح دوباره به سمت عربستان برگشته و علت تمامی مشکلات یمن را که خود او به مدت بیش از سی سال محور آنها بوده به گردن حوثیها انداخت. حال صالح از میان رفته، عربستان نیز نه تنها در عرصه جنگ، بلکه از سوی افکار عمومی بینالمللی نیز محکوم به کودک کشی در یمن است. سعودیها علاوه بر یمن که اکنون تحولات آن به مانند باتلاقی در حال بلعیدن منابع آنهاست، در عرصههای دیگر از جمله سوریه، قطر و لبنان نیز درگیر چالش هستند. این چالشهای چند جانبه که یمن به عنوان عرصه هولناک آن شناخته میشود باید از یکجا حل و فصل شود و چه بهتر که شروع آن یمن باشد. پس پیشنهاد نخست روحانی در واقع سمت درست حرکت به عربستان را نشان میدهد.
هشداری که دامن عربستان را خواهد گرفت
دومین پیشنهاد رئیس جمهوری به عربستان، اما جنبه هشدار برای جلوگیری از فرو رفتن بیشتر منطقه در بحران است. قدس در سرزمینهای اشغالی ماهیتی متفاوت دارد. تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا به قدس، هر چه باشد مغایر با حقوق بینالملل و قطعنامهها شورای امنیت است. از سوی دیگر این طرح اگر برای رهایی از مشکلات داخلی و جلب حمایت لابیهای صهیونیستی باشد یا اینکه راهبردی در خاورمیانه را دنبال کند، دورنمایی از ایجاد یک تنش و درگیری جدید را در منطقه نمایان میسازد. هیچکدام از روسای ایالات متحده آمریکا تا به حال زیر بار این تصمیم نرفتهاند؛ هر چند حدود بیست سال پیش جمهوریخواهان تندروی کنگره این طرح را تصویب کردهاند، اما اجرای آن پیچیدگیهایی که دارد به هیچ عنوان ساده و بدون تنش همراه نخواهد بود. در این میان تحلیلگران معتقدند که پای عربستان نیز در این طرح جنجالی در میان است. شبکه خبری الجزیره دو روز قبل در خبری که از آن به عنوان « معامله بزرگ قرن» یاد کرده است، گزارش داد: ماه گذشته محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در دیدار خود با محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از او خواسته تا با آنچه به گفته آنها طرح صلح نامیده میشود موافقت کند تا علاوه بر عادیسازی روابط کشورهای حوزه خلیج فارس با اسرائیل، با نفوذ ایران در منطقه نیز مقابله شود. طبق آنچه تاکنون گفته شده است، قرار است ترامپ و دامادش ماه آینده جزئیات این معامله را افشا کنند؛ طرحی که شامل شناسایی راه حل دو کشور، بدون وعده توقف شهرکسازی و آزادی محدود اسرای فلسطینی است. حال اگر چه بعضی از کشورهای مسلمان در ظاهر هم شده با این اقدام مخالف هستند، اما شواهد روزهای قبل حاکی از آن است که موجی از تنفر در میان جوامع اسلامی نسبت به این اقدام پدیدار شده است. این امر میتواند علاوه بر بستر سازی برای حرکتهای افراطی، سالها مذاکرات صلح میان اعراب و اسرائیل را نابود و همچنین زمینههایی برای بروز درگیریهای جدید در منطقه باشد.
با به راه افتادن این موج گسترده عربستان از تبعات آن گریزی نخواهد داشت، به خصوص اینکه مدتها است زمزمههای روابط آنها با تل آویو به گوش میرسد. آنها اکنون در کشورشان مشغول نوسازی برقآسای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هستند؛ امری که در جامعه سنتی عربستان میتواند شمشیر دو لبه برای حاکمان سعودی باشد. در خارج از مرزها نیز سعودیها در طول این سالها با نابسندگیهای زیادی مواجه بوده و هستند. از بحران سوریه، تا ماجرای محاصره قطر. حمله به یمن و درگیر شدن در جنگی فرسایشی تا بحران نخست وزیر لبنان و استعفای سعد الحریری که برگ دیگری از ناکامیهای عربستان برای ایجاد جبهه جدیدی برای مقابله با ایران را ورق زد.
دو قطعی که دورنمای خروج از بحران است
بنابراین پیشنهاد «دو قطع» روحانی به عربستان میتواند به نفع خود سعودیها باشد. علاوه بر این با توجه به وضعیت بحرانی منطقه و درگیر شدن هر کدام از این دو قدرت منطقهای در این بحرانها، نزدیکی تهران و ریاض میتواند به میزان قابل توجهی در مدیریت بحرانهای خاورمیانه راهگشا باشد. آنچه تاکنون در تیرگی روابط میان دو کشور خود را نشان دادن، چیزی جز پیچیدگی تحولات و هدر رفتن منابع نبوده است. امری که میشد میان بازیگران منطقه حل و فصل شده و با هم افزایی به یک روند همکاری تبدیل شود، اینک با کشیده شدن پای قدرتهای فرامنطقهای به تحولات، عملاً ابتکار عمل را از دست بازیگران منطقه خارج ساخته است.
در سوریه این امر به وضوح قابل مشاهده است جایی که روسها و آمریکا اکنون با حضور خود در حال تحمیل شرایط به کشورهای منطقه هستند. ایران بارها توسط مقامات خود این پیام را صادر کرده که برای حل و فصل اختلافات با عربستان مانعی
نمیبیند. حتی وزیر خارجه کشورمان پیشنهاد ایجاد یک مجمع گفت و گوهای منطقهای را برای حل و فصل اختلافات مطرح کرده است. اینک پیشنهاد روحانی نیز گام دیگری برای تنشزدایی محسوب میشود؛ پیشنهادی که اگر روی آن دقت شود، نه تنها به نفع عربستان است، بلکه میتواند آبی باشد بر آتش بحرانهای منطقه.∎