صاحبخبر - بحران یمن از همان ابتدای التهاب و انقلاب مردمی، صرفا به دلیل شرایط محیط داخلی نبوده ، بلکه ناشی از مداخلات و نقش آفرینی قدرتهای
منطقه ای و فرامنطقه ای همانند عربستان سعودی، ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی است. بر اساس دیدگاهی واقع گرا می توان گفت که این شرایط آنارشیسم در منطقه غرب آسیا و در کشورهایی همچون یمن، سوریه، عراق و در مجموع سراسر منطقه تنها به دلیل توجه به منافع فردی و نه گروهی عده ای از کشورها و قدرتها است.
عربستان سعودی در بازیهای منطقهای و شکل دهی به محیط آشوب زده، اهداف متعددی را دنبال می کند که در کنار زمینههای اقتصادی، همه این مقاصد به راهبرد قدرتهای خارجی در تقابل با جمهوری اسلامی در جهت فرسایش قدرت منطقهای و نقش ایران در تحولات منطقه غرب آسیا باز میگردد.
در این میان، رژیم صهیونیستی به شدت نگران پیروزی انصارالله و حوثی ها در یمن است، زیرا که پیروزی حوثیها در یمن و شکل گیری ساختار سیاسی مردمی و بر اساس دموکراسی ، سبب قطع دسترسی رژیم صهیونیستی به اقیانوس هند از طریق دریای سرخ شده و مانع دسترسی راحت زیردریایی های رژیم صهیونیستی برای ورود به خلیج فارس برای تهدید ایران می شود. همین امر موجب گفت وگوهای بنیامین نتانیاهو با کنگره آمریکا در ۳ مارس سال ۲۰۱۵ قرار گرفت. از سوی دیگر کشور عربستان از متحدین استراتژیک ایالات متحده آمریکا در منطقه، همواره هراس از آن دارد که تحت متحد شدن یمن با جمهوری اسلامی، دایره نفوذ قدرتش بیش از گذشته تنگ تر شود.
در پیرامون علل نگرانیهای عربستان سعودی در یمن و قدرت یافتن حوثی ها باید گفت که این جریان سیاسی بیش از ۴۰ درصد از جمعیت یمن را تشکیل می دهند که از لحاظ ایدئولوژیکی، نزدیکی بسیاری به جمهوری اسلامی و تقابل با رژیم صهیونیستی و عربستان دارند، لذا کشور عربستان نگران افزایش نفوذ ایران در منطقه و در میان کشورهای عربی است.
عربستان طی دهههای گذشته با اقداماتی از قبیل ثروت نفتی، حمایتهای سیاسی و نظامی ایالات متحده آمریکا و اتحاد با رهبران بنیادگرای مذهبی سعی در حفظ حکومتهایی همچون علی عبدالله صالح را در منطقه داشته است. عربستان همواره نقشی مداخله گرایانه در منطقه داشته که نقطه ثقل آن را می توان یمن دانست به نحوی که یمن با توجه به موقعیت استراتژیکی که در سیاست خارجی عربستان برخوردار است، آن را حیات خلوت خود تلقی کرده و به همین خاطر این کشور سهم عمده ای را در تحولات یمن و بی ثباتی آن ایفا می کند.
در کنار اهمیت سیاسی یمن در صحنه سیاست خارجی عربستان و قدرت های خارجی، یمن از اهمیت ژئوپلتیک خاصی در منطقه برخوردار است، چراکه عربستان نفت خود را از طریق تنگه هرمز و تنگه باب المندب به خارج صادر می کند و در صورتی که طی شرایطی بحرانی این تنگه ها بسته شود، عربستان نخواهد توانست به دلارهای نفتی خوددست یابد. لذا با مرگ عبدالله صالح وپیروزی جریان حوثی ها در یمن و تسلط بر این کشور می تواند یک شکست منطقه ای دیگر برای عربستان بعد از آزادی سوریه و سرنگونی گروه تروریستی داعش در منطقه محسوب شود. این دستاورد می تواند نقش اثربخشی در معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای به نفع جمهوری اسلامی ایفا کند. در واقع عربستان با اقدامات خود ناخواسته تخریب چهره قدرت و توان کشورش را با دست های خود رقم زده است. با کشته شدن عبدالله صالح و قدرت یافتن حوثی ها و همچنین تحقق کنترل آن ها بر یمن و تنگه های آن در واقع سیاست های آمریکا در منطقه در راستای امنیت انرژی و سیاست حفظ وضع موجود در خاورمیانه همچون عربستان با شکست مواجهه خواهد شد.
لذا با توجه به آنچه آمد باید گفت اقدامات نظامی آمریکا به صورت مداخله گرایانه و از سوی دیگر تقابل عربستان با ایران، منطقه غرب آسیا را به محیط آنارشیسم تبدیل کرده که یکی از نتایج آن گروه تروریستی داعش با ابعاد منطقه ای و فرامنطقه در کشورهایی همچون فرانسه بود. ریاض همواره سعی کرده تا با متهم کردن ایران به دخالت در حوادث یمن به نوعی اقدامات خود را به دفاع از مرزها و امنیت ملی خویش جلوه داده و به نوعی مشروعیت سازی کند. ریاض از این مسئله که دولتی شیعی و نزدیک به ایران از لحاظ ایدئولوژیک بر سر کار آید هراس داشته و آن را برهم زننده موازنه قدرت تلقی می کند.
در این تحولات منطقه ای که به نفع جمهوری اسلامی ایران رقم می خورد آنچه ضرورت دارد این است که نباید تعامل و همگرایی ایران در منطقه دچار ابهام و چالش شود و همواره در صحنه سیاست خارجی اقداماتی موثر در چارچوب منافع ملی، جهت رفع اختلافات میان ایران و عربستان برداشته شود و همواره دو بال جمهوری اسلامی، قدرت نظامی و قدرت دیپلماسی در کنار یکدیگر استفاده شود چرا که در غیر این صورت ممکن است با قدمی اشتباه، اختلافات میان دو کشور تبدیل به بحرانی چالشی و امنیتی در منطقه شود.
* کارشناس مسائل سیاسی∎