شناسهٔ خبر: 22917335 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ابتکار | لینک خبر

سازمان حفاظت محیط زیست دولت دوازدهم و تیلاپیا

صاحب‌خبر - روح اله رحیمی*- موافقت ضمنی یا جدی رئیس محترم سازمان حفاظت محیط زیست یا به عبارتی صحیح تر سازمان کنونی ضد حفاظت محیط زیست با تکثیر و پرورش ماهی تیلاپیا که در لیست 100 بدترین گونه های مهاجم دنیا در IUCN است و توجیه ایشان در گفت وگوی تلویزیونی نشان از جهل یا عزمی در به نابودی کشاندن ذخایر ژنتیکی، سوق دادن مناطق بیابانی به کویری و بسیار اثرات سوء دیگر بر محیط زیست دارد. با توجه به تحصیلات جناب آقای دکتر کلانتری در کنار سوابق مدیریتی ایشان می توان دخیل بودن این نگاه و سوابق را در تصمیمگیری های اخیر سازمان مشاهده کرد. تحصیلات لیسانس زراعت، اصلاح نباتات - دانشکده کشاورزی را بین ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴ در دانشگاه ارومیه، فوق لیسانس فیزیولوژی زراعی را در دانشگاه نبراسکا و دکتری فیزیولوژی و بیوشیمی محصولات زراعی را در ۱۳60–۱۳57 (۱۹81–۱۹78) در دانشگاه ایالتی آیوا آمریکا طی کرد. سابقه و تجارب کاری ایشان نیز به شرح ذیل بوده است: او وزیر کشاورزی در دولت‌های اول و دوم اکبر هاشمی رفسنجانی و ۳ سال اول دولت اول اصلاحات بوده که به دلیل ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و جهاد سازندگی کار وزارت را رها کرد و از سال ۱۳۸۱ با تشکیل خانه کشاورز به عنوان یک تشکل صنفی-سیاسی بخش کشاورزی، دبیرکل آن شده و تاکنون در این سمت فعالیت می‌کند.
عملکرد مهم زیست محیطی ایشان در زمینه احیای دریاچه ارومیه بوده است که نتایج آن مشهود است ونیازی به توضیح واضحات نیست. موافقت ضمنی با طرح های انتقال آب از استان هایی چون چهارمحال و بختیاری، موافقت با صدور موافقت اصولی احداث پتروشیمی در حاشیه دریای خزر و پناهگاه حیات وحش میانکاله وانتصاب مشاور در زمینه شیلات و آبزی پروری به جای انتصاب شخصی به عنوان مشاور در زمینه حفاظت از اکوسیستم های آبی نیز از دیگر تصمیمات اخیر سازمان بوده است. عملکرد چندماهه متخصص زراعت و اصلاح نباتات در سازمان بیانگر میزان قرابت این گونه تصمیمگیری ها با اهداف ایجاد و وجود سازمان حفاظت محیط زیست را دارد. عملکرد ایشان این گمانه را میان دوستداران محیط زیست پررنگ می کند که شاید دلیل حضور ایشان در راستای تسهیل انجام پروژه هایی باشد که در دولت یازدهم با حضور خانم دکتر ابتکار قادر به سرانجام رساندن آن نبودند.
نگارنده در ادامه با توجه به مباحث مطرح شده پیرامون تیلاپیا به جزئیات مرتبطه می پردازد. این گونه مهاجم سریع به بلوغ جنسی (در دو تا سه ماهگی) می رسد و با توجه به مقاوم بودن در برابر شرایط نامناسب محیطی و در رقابت غذایی و تولید مثلی، گونه های مهم بومی منطقه را دچار مشکل کرده و خطر نابودی آنها را ایجاد می کند. گونه های مهاجم در ابتدا اگر وارد یک محیط تازه و ناشناخته شوند و بتوانند زادآوری نمایند در فاز تثبیت قرار گرفته وسپس در صورت مساعد بودن شرایط محیطی برای جاندار ( از قبیل نور، دما، غذا، آب، طعمه، جفت، زیستگاه و …) می تواند منابع
گونه های بومی را استفاده کرده و به عنوان رقیبی تازه برای گونه های بومی تلقی شود و منتج به حذف گونه بومی شده و اثرات منفی و زیانباری بر اکوسیستم بگذارد. نابودی این موجودات بومی همچنین به معنای صدمات بسیار به گونه های غیرآبزی وابسته به منابع آبی نیز هست. افزون براین با افزایش سریع تعداد تیلاپیا تخریب بستر منابع آبی، آلوده شدن منابع آبی مورد مصرف انسانی، مردابی شدن تالابها و باتلاقی شدن آنها می شود. گزارشاتی از مرگ و میر ناگهانی و تعداد بالای این ماهی در منابع آبی پشت سدها در برخی از نقاط دنیا وجود دارد و اگر این اتفاق درایران بیافتد چه خواهد شد؟ در صورت بروز چنین اتفاقی آب شرب انسانی را در این برهه از زمان، بحران آب کشور دچار خشکسالی شده را دوصدچندان می کند. ورود تیلاپیا به منابع آبی روند مردابی و باتلاقی شدن تالابهای کشور را تسریع خواهد کرد. افزون بر این اکوتوریسم که یکی از راه های درآمدزایی و رونق اقتصادی است دچار صدمات جبران ناپذیری
می شود که برای جبران آن گریزی نتوان یافت. از نظر ارزش غذایی برای مصرف کنندگان این آبزی مضرتر از بادام زمینی است و حتی میتواند منجر به ایجاد التهاب های گوناگون شود و در برخی موارد منجر به عوارض قلبی. میزان چربیهای امگا 3 آن بر خلاف بسیاری از ماهیان پرورشی بسیار اندک است.
موضوعی که در توجیه پرورش این گونه از طرف برخی مقامات و جدیدا در گفته های دکتر کلانتری مطرح شده است اینست که در مناطق بیابانی و مرکزی ایران این صنعت را توسعه دهند و از آبهای لب شور و شور زیرزمینی استفاده شود. با توجه به این دیدگاه آیا تضمینی بر پایین نرفتن سطح آب زیرزمینی در این مناطق وجود دارد؟ در صورت بهره برداری از آبهای زیرزمینی لبشور این مناطق حتما منجر به افت سطح این آبها شده و منجر به نرسیدن ریشه بسیار از درختان و درختچه های مناطق بیابانی به این آبها و در نتیجه خشک شدن پوشش گیاهی می شود و بالتبع آن بیابانهای ایران تبدیل به کویرهای لم یزرع شده و مسائلی چون شور شدن زمین های کشاورزی اطراف و ایجاد ریزگردها در داخل کشور گریبانگیر سرزمینمان می شود.
با توجه به این مباحث جای بسی تعجب و نگرانیست که عدهای بر طبل واردات تیلاپیا می کوبند. باید از سازمان های دولتی مربوطه از جمله سازمان دامپزشکی، شیلات، وزارت جهادکشاورزی و سازمان های غیردولتی و مردم نهاد اکیدا خواسته شود از ورود این گونه نابودگر جلوگیری شود و در جهت آگاه کردن مردم (البته که افزایش آگاهی و آموزش دارای اهمیت و تقدم است) از مضرات ورود آن اقدام شود و با واردکنندگان آن به جد برخورد شود تا شاهد تجربیات تلخ ورود گونه های مهاجمی چون آزولا به شمال کشور و ماهی آمور به تالاب هامون و بسیاری دیگر نباشیم و این جمله را را لااقل کمتر بشنویم که خود کرده را تدبیر نیست.
* مدیر گروه شیلات و محیط زیست دانشگاه شهرکرد