خبر کشته شدن علی عبدالله صالح و بحران یمن که وارد دور تازهای از مناقشه و خشونت شده و خواهد شد، برای بازیگران و همسایگان خارج از مرزهای یمن، درگیریهای درونی و تازه، میتواند نتایج و تبعات وخیمی داشته باشد. به ویژه اینک که خشم مردمان زخم دیده و رنجور یمن، در پس خشونتی فراگیر میرود تا از سه سطح از منازعه و جنگ عبور کند و به ارتفاع تازهای برسد. سطح اول جنگ داخلی میان قبایل و نیروهای رقیب در عرصة سیاست و قومیت و مذهب و نفوذ؛ سطح دوم مناقشه بالقوة تاریخی و بالفعل کنونی با عربستان و جنگ ویرانگر سعودیها با یمنیها؛ و سطح سوم ورود بازیگران دیگری از سراسر جهان عرب و اسلام به مناقشة یمن که با شلیک موشک به ابوظبی، وضعیت متغایری با گذشته را رقم زده است. بر این اساس لازم است مسائل متعددی را پیش چشم داشته باشیم تا بتوانیم هم به متحدان و مظلومان یمن مساعدت نماییم و هم در جهت منافع ملّی و دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی ایران، گامهای مناسبی برداشته و مواضع صحیح و بهتری اتخاذ کنیم.
۱ـ یمن و عربستان مناقشات تاریخی فراوانی داشتهاند. این مناقشات، ریشههای قبیلگی، اقتصادی، ژئوپولیتیک و سرانجام مذهبی عمیقی دارد، اما همواره سعودیها و آباء ایشان، با التزام به حرمت و عظمت خدشه ناپذیر بیتالحرام و مسجدالنبی، و ثروت عظیم ناشی از زیارت میلیاردها مسلمان (و بعداً نفت و پولهای سیاه این مادة معدنی)، کوشیدهاند بر یمن غلبه کنند و آن را به عنوان استان جنوبی و زائدهای تحت کنترل نگاه دارند. در این راه، گاهی تا بدانجا پیش رفتهاند که از حضور نیروها و سربازان آفریقایی، به ویژه مصری هم بهره گرفته و جنگها و خونهای بیهودهای از مسلمانان را بر زمین شبه جزیره و یمن جاری ساختهاند، بیکفایتی و خودخواهی حاکمان و متمتعّان عربستان، هیچگاه در حدّی نبوده که حتی بتواند یک نیروی نظامی قابل و جنگاور و قابل اطمینان برای این فرمانروایان قوم و رؤسای قبایل فراهم آورد. آنان هماره در صدد خریداری دیگران بوده و از امتیاز سقایت و میزبانی حرمین شریف و عزیز بهره برده و بلکه سوء استفاده کردهاند.
۲ـ یمن فقیر، یمن جنگجو، یمن متمدن، یمن به عنوان یکی از نگینهای هنر و معماری و ادب و فرهنگ عربی، در کنار عربستان سعودی، از هر امتیازی بهره دارد غیر از ثروت و شوکت مادّی، که علّت اساسی آن، رفتار خصمانه و غیرمتمدنانه و قبایلی همسایة بزرگ بادیههاست. حاکمان سعودی، به پشتوانة همان ثروتهای بادآورده، تا توانستهاند مانع رشد و توسعه و اقتدار برای یمنیان شده و در میان گروههاو طوایف ساکن و حاضر در این کشور نیز، به تقویت برخی اقلیتها و شخصیتهای مزدور پرداخته و اکثریت حوثی و یمنیهای حاشیه شرقی و شمال غربی را به کلی در محرومیت و فقر محاصره کرده و این ایزوله تاریخی برای یمن هزینه گزافی داشته است. هزینهای به وسعت فقر و واپس ماندگی یک ملت.
۳ـ یمنیها جنگجویان بالفطرهاند. نسلاندرنسل جنگیده و سختی کشیده و کشته شده و در شکستها و پیروزیها حضور داشتهاند اما سرخم نکردهاند. تاریخشان با شکوه است به قدمت پیامبری عظیم و ثروتمند و خیره کنندهای همچون سلیمان و ملکه سبا و هماکنون اگر دادههای باستانشناسی رادربارة سازههای دیرین یمن و سدّ مآرب و دیگر نشانههای باستانشناسی و تاریخی مرور کنیم، متوجه ریشههای ژرف آنان و فرهنگ مستمر و کمنظیرشان خواهیم شد. در مقابل آنان، همسایهای بدوی، خشن و بیتاریخ یا ضدتاریخ که هر ریشهای را میسوزاند و هر تاریخی را انکار میکند. رفتار داعش با موزهها و آثار باستانی، برآمده از نگاه سلفی ـ وهابی کاملاً شناخته شدهای است.
۴ـ دوپارگی یمن را به خاطر داریم. برآمدن یمن سوسیالیستی و اثرگذاری کمونیسم، سپس فوران ناسیونالیزم عربی و نهایتاً بازگشت به یمن متکثر و پلورال که همان حیثیت اصیل این کشور و ساکنان آن است. مداخلات و فشارهای عربی ـ غربی، یمن را در وضع خاصی متوقف کرد تا آن که حوثیها به مثابه آرامترین و سازگارترین قوم و تبار، ناچار از مقابله و معارضهای تاریخی شدند. در این معارضه، نشانههای بازگشت به خویشتن و بازیابی یمن متحد و قدرتمندی که مستقل از عربستان بتواند قد برافرازد بهوضوح دیده میشود. امّا عربستان که تاوان حماقت و حمایت سلفیها و داعشیها را به گردن نمیگیرد و در معرکههای بزرگ، بازندهای حقیر محسوب میشود، تصمیم به حضوری هولناک در فقیرترین کشور عربی نمود و با استفاده از نیروی هوایی پیشرفته، ویرانگر و نابینایی که میلیاردها دلار قیمت آن را مسلمانان پرداختهاند، یکی از زیباترین و دیرپاترین مظاهر تمدن بشری را در جهان اسلام ویران کرد و مردمان آن را به جرم استقلال و نرفتن زیر بار ستم و استیصال سعودی، مجازات نمود. رشوههای عظیم به مجامع و رسانههای بینالمللی و استفاده از اتحادیهای جعلی بهنام ائتلاف هم نتوانسته است تاکنون سرپوشی بر این جنایات بشری و نسلکشی و قحطی ناشی از آن بگذارد. یمن یکی از بزرگترین قربانیان ثروتهای نفتی و آزمندی کاپیتالیسم عقبماندة سعودی و متحدان نئوکان آمریکایی آنهاست.
۵ـ ایران، بهعنوان بزرگترین حامی حوثیها، هماکنون بهانة حملات گاه و بیگاه سعودیهاست و بزرگترین هدف آنها کشاندن هزینههای این بازی خونبار به زمین ایران و دورکردن اذهان از واقعیات آن سامان ویران به سوی ماست. به هیچوجه نباید سعودیها را که در جنگ با زیدیان و حوثیان، همچنان یک بازندة مستأصل هستند، با حرکتی ناهوشمندانه و سادهانگارانه شاد کرد و بهانه به دست دشمن داد. ماجرای اعدام شیخ نمر و جنایات سعودی و سپس حملة ناموجه و مشکوک جماعاتی کف بر لب در خیابانهای تهران و مشهد و آتشی که به کنسولگری سعودی در مشهد مقدس افتاد، شراری بود که بسیاری از فرصتهای سیاسی و تبلیغاتی ما را سوزاند.جهان در آستانه هجمه و محکومسازی عربستان بود که ورق برگشت. اینک نباید به افراد سادهلوح یا مشکوک مجال داد تا چنین کنند و چنان نتایجی روی دست ملت ایران و مظلومان یمن بگذارند.
۶ ـ ایران علیرغم اعلام حضور مستشاری و حمایت سیاسی و انسانی از یمن باید خواهان پایان خونریزی و راهحل صلحآمیز در درون یمن و منازعات داخلی باشد و حملة ناموجه و غیرانسانی و فاجعهبار عربستان را افشاء و محکوم کند. نباید در حال حاضر مجال داد که معرکه دست و پاگیر منازعات میان عربها، به اتحاد عربها و جنگ عرب و عجم علیه ایران تبدیل شود. هرکس هزینة جنایت بار و جنایتکاری را متقبل شده، خودش باید صورت حساب آن را بپردازد. ما خواهان صلح و برداشتن هجوم هوایی و بمباران یمن هستیم و این به دیپلماسی ایران قدرت فراوان و لایزالی میدهد،
۷ ـ اتحاد با حوثیها، مهمترین وجه اتحاد ما با یمنیان است، اما دیگر قبایل و مردمان یمن نیز باید بدانند که ایران در این منازعات از صلح و استقلال یمن و مذاکرات آشتیجویانه و راهحلهای سیاسی استقبال کرده و در پی رفع محاصره و هجمة سعودی و ائتلاف به این کشور ستمزده و قحطی گرفته است.
۸ ـ مرگ علی عبدالله صالح، در کوتاه مدت میتواند موجب خشم سعودیها و تشدید حملات آنها شود، همچنان که اگر خود مقتول نیز قدری خردمندی و شکیبایی میورزید، اینک در حال بازیگری در عرصة سیاست و قدرت کشورش میبود. صالح قربانی بدهبستانهای کثیف با عربستان و برخی مدعیان پشت پرده بود، اما پس از فرو نشستن هیاهوی این موضوع، ممکن است جنگ داخلی و خارجی یمن از سطح کنونی فراتر رود و عربستان و حاکمان دوبی، برای فرار از مسئولیت و تبعات ناگزیر حماقت و حمایتی که از خشونتهای ناموجه داشتهاند، به جهات دیگری معطوف شود، مهمترین جهت، بیشک علیه میهن عزیز ما خواهد بود. شکیبایی و آرامش و گذشتن از این مرحله، هم کمک به مبارزان استقلال طلب یمن است و هم دفاع از مواضع اصولی، ریشهدار و انسانی در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران.
∎
۱ـ یمن و عربستان مناقشات تاریخی فراوانی داشتهاند. این مناقشات، ریشههای قبیلگی، اقتصادی، ژئوپولیتیک و سرانجام مذهبی عمیقی دارد، اما همواره سعودیها و آباء ایشان، با التزام به حرمت و عظمت خدشه ناپذیر بیتالحرام و مسجدالنبی، و ثروت عظیم ناشی از زیارت میلیاردها مسلمان (و بعداً نفت و پولهای سیاه این مادة معدنی)، کوشیدهاند بر یمن غلبه کنند و آن را به عنوان استان جنوبی و زائدهای تحت کنترل نگاه دارند. در این راه، گاهی تا بدانجا پیش رفتهاند که از حضور نیروها و سربازان آفریقایی، به ویژه مصری هم بهره گرفته و جنگها و خونهای بیهودهای از مسلمانان را بر زمین شبه جزیره و یمن جاری ساختهاند، بیکفایتی و خودخواهی حاکمان و متمتعّان عربستان، هیچگاه در حدّی نبوده که حتی بتواند یک نیروی نظامی قابل و جنگاور و قابل اطمینان برای این فرمانروایان قوم و رؤسای قبایل فراهم آورد. آنان هماره در صدد خریداری دیگران بوده و از امتیاز سقایت و میزبانی حرمین شریف و عزیز بهره برده و بلکه سوء استفاده کردهاند.
۲ـ یمن فقیر، یمن جنگجو، یمن متمدن، یمن به عنوان یکی از نگینهای هنر و معماری و ادب و فرهنگ عربی، در کنار عربستان سعودی، از هر امتیازی بهره دارد غیر از ثروت و شوکت مادّی، که علّت اساسی آن، رفتار خصمانه و غیرمتمدنانه و قبایلی همسایة بزرگ بادیههاست. حاکمان سعودی، به پشتوانة همان ثروتهای بادآورده، تا توانستهاند مانع رشد و توسعه و اقتدار برای یمنیان شده و در میان گروههاو طوایف ساکن و حاضر در این کشور نیز، به تقویت برخی اقلیتها و شخصیتهای مزدور پرداخته و اکثریت حوثی و یمنیهای حاشیه شرقی و شمال غربی را به کلی در محرومیت و فقر محاصره کرده و این ایزوله تاریخی برای یمن هزینه گزافی داشته است. هزینهای به وسعت فقر و واپس ماندگی یک ملت.
۳ـ یمنیها جنگجویان بالفطرهاند. نسلاندرنسل جنگیده و سختی کشیده و کشته شده و در شکستها و پیروزیها حضور داشتهاند اما سرخم نکردهاند. تاریخشان با شکوه است به قدمت پیامبری عظیم و ثروتمند و خیره کنندهای همچون سلیمان و ملکه سبا و هماکنون اگر دادههای باستانشناسی رادربارة سازههای دیرین یمن و سدّ مآرب و دیگر نشانههای باستانشناسی و تاریخی مرور کنیم، متوجه ریشههای ژرف آنان و فرهنگ مستمر و کمنظیرشان خواهیم شد. در مقابل آنان، همسایهای بدوی، خشن و بیتاریخ یا ضدتاریخ که هر ریشهای را میسوزاند و هر تاریخی را انکار میکند. رفتار داعش با موزهها و آثار باستانی، برآمده از نگاه سلفی ـ وهابی کاملاً شناخته شدهای است.
۴ـ دوپارگی یمن را به خاطر داریم. برآمدن یمن سوسیالیستی و اثرگذاری کمونیسم، سپس فوران ناسیونالیزم عربی و نهایتاً بازگشت به یمن متکثر و پلورال که همان حیثیت اصیل این کشور و ساکنان آن است. مداخلات و فشارهای عربی ـ غربی، یمن را در وضع خاصی متوقف کرد تا آن که حوثیها به مثابه آرامترین و سازگارترین قوم و تبار، ناچار از مقابله و معارضهای تاریخی شدند. در این معارضه، نشانههای بازگشت به خویشتن و بازیابی یمن متحد و قدرتمندی که مستقل از عربستان بتواند قد برافرازد بهوضوح دیده میشود. امّا عربستان که تاوان حماقت و حمایت سلفیها و داعشیها را به گردن نمیگیرد و در معرکههای بزرگ، بازندهای حقیر محسوب میشود، تصمیم به حضوری هولناک در فقیرترین کشور عربی نمود و با استفاده از نیروی هوایی پیشرفته، ویرانگر و نابینایی که میلیاردها دلار قیمت آن را مسلمانان پرداختهاند، یکی از زیباترین و دیرپاترین مظاهر تمدن بشری را در جهان اسلام ویران کرد و مردمان آن را به جرم استقلال و نرفتن زیر بار ستم و استیصال سعودی، مجازات نمود. رشوههای عظیم به مجامع و رسانههای بینالمللی و استفاده از اتحادیهای جعلی بهنام ائتلاف هم نتوانسته است تاکنون سرپوشی بر این جنایات بشری و نسلکشی و قحطی ناشی از آن بگذارد. یمن یکی از بزرگترین قربانیان ثروتهای نفتی و آزمندی کاپیتالیسم عقبماندة سعودی و متحدان نئوکان آمریکایی آنهاست.
۵ـ ایران، بهعنوان بزرگترین حامی حوثیها، هماکنون بهانة حملات گاه و بیگاه سعودیهاست و بزرگترین هدف آنها کشاندن هزینههای این بازی خونبار به زمین ایران و دورکردن اذهان از واقعیات آن سامان ویران به سوی ماست. به هیچوجه نباید سعودیها را که در جنگ با زیدیان و حوثیان، همچنان یک بازندة مستأصل هستند، با حرکتی ناهوشمندانه و سادهانگارانه شاد کرد و بهانه به دست دشمن داد. ماجرای اعدام شیخ نمر و جنایات سعودی و سپس حملة ناموجه و مشکوک جماعاتی کف بر لب در خیابانهای تهران و مشهد و آتشی که به کنسولگری سعودی در مشهد مقدس افتاد، شراری بود که بسیاری از فرصتهای سیاسی و تبلیغاتی ما را سوزاند.جهان در آستانه هجمه و محکومسازی عربستان بود که ورق برگشت. اینک نباید به افراد سادهلوح یا مشکوک مجال داد تا چنین کنند و چنان نتایجی روی دست ملت ایران و مظلومان یمن بگذارند.
۶ ـ ایران علیرغم اعلام حضور مستشاری و حمایت سیاسی و انسانی از یمن باید خواهان پایان خونریزی و راهحل صلحآمیز در درون یمن و منازعات داخلی باشد و حملة ناموجه و غیرانسانی و فاجعهبار عربستان را افشاء و محکوم کند. نباید در حال حاضر مجال داد که معرکه دست و پاگیر منازعات میان عربها، به اتحاد عربها و جنگ عرب و عجم علیه ایران تبدیل شود. هرکس هزینة جنایت بار و جنایتکاری را متقبل شده، خودش باید صورت حساب آن را بپردازد. ما خواهان صلح و برداشتن هجوم هوایی و بمباران یمن هستیم و این به دیپلماسی ایران قدرت فراوان و لایزالی میدهد،
۷ ـ اتحاد با حوثیها، مهمترین وجه اتحاد ما با یمنیان است، اما دیگر قبایل و مردمان یمن نیز باید بدانند که ایران در این منازعات از صلح و استقلال یمن و مذاکرات آشتیجویانه و راهحلهای سیاسی استقبال کرده و در پی رفع محاصره و هجمة سعودی و ائتلاف به این کشور ستمزده و قحطی گرفته است.
۸ ـ مرگ علی عبدالله صالح، در کوتاه مدت میتواند موجب خشم سعودیها و تشدید حملات آنها شود، همچنان که اگر خود مقتول نیز قدری خردمندی و شکیبایی میورزید، اینک در حال بازیگری در عرصة سیاست و قدرت کشورش میبود. صالح قربانی بدهبستانهای کثیف با عربستان و برخی مدعیان پشت پرده بود، اما پس از فرو نشستن هیاهوی این موضوع، ممکن است جنگ داخلی و خارجی یمن از سطح کنونی فراتر رود و عربستان و حاکمان دوبی، برای فرار از مسئولیت و تبعات ناگزیر حماقت و حمایتی که از خشونتهای ناموجه داشتهاند، به جهات دیگری معطوف شود، مهمترین جهت، بیشک علیه میهن عزیز ما خواهد بود. شکیبایی و آرامش و گذشتن از این مرحله، هم کمک به مبارزان استقلال طلب یمن است و هم دفاع از مواضع اصولی، ریشهدار و انسانی در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران.