شناسهٔ خبر: 22850857 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

«حقّ نمک» در فرهنگ ایرانیان

صاحب‌خبر -
در گذشته‌های نه چندان دور، در کشور ما و در میان مردم حقی وجود داشت به نام حق نمک، که البته برگرفته از تعالیم ملی و مذهبی ما بود. مطابق این حقّ چنانچه کسی برای یک بار بر سفره کسی می‌نشست و نمک او را می‌خورد، الی الابد رعایت حُرمت صاحب سفره را بر خود واجب و هر گونه خیانت به او را حرام می‌دانست.
ردّ پای این حقّ را در متون ادبی، تاریخی و اخلاقی ما نیز می‌توان به وفور مشاهده کرد، که به عنوان نمونه می‌توان به بیت زیر از حضرت حافظ اشاره کرد:
ای دل ریش مرا با لب تو حقّ نمک
حق نگه دار که من می‌روم الله معک
در کتاب «تاریخ گزیده» تألیف حمدالله مستوفی مورخ نامی قرن هشتم نیز داستانی درباره رعایت «حق نمک» و در احوالات لیث پدر یعقوب لیث صفاری آمده که بسیار شنیدنی است و آن را در اینجا می‌آوریم:
«لیث، رویگر بچه‌ای سیستانی بود. چون در خود نخوتی می‌دید، به رویگری ملتفت نشد، به سلاح ورزی و راهزنی و عیاری افتاد. اما در آن راه، طریق انصاف سپردی و مال کس به یکبارگی نبردی و بودی که بعضی
باز دادی. شبی خزانه درهم بن نصر بن رافع بن لیث بن نصربن سیار، که والی سیستان بود، ببرید و مالی بی قیاس بیرون برد؛ پس چیزی شفاف یافت. تصور گوهری کرد، برداشت و زبان امتحان به او زد: نمک بود! حق نمک پیش او بر قبض مال غالب آمد و مال بگذاشت و برفت.
شبگیر، خازن از آن متعجب شد، به درهم بن نصر باز نمود. درهم منادی کرد و دزد را امان داد تا حاضر شود. لیث صفار پیش او رفت. درهم پرسید که چون بر اموال قادر شدی، نابردن را چه موجب آمد؟ لیث حکایت نمک و حق آن یاد کرد. درهم را پسندیده آمد. او را بر درگاه خود راه چاوشی داد. نزدیک او مرتبه و جاه یافت و امیر لشکر شد.»
همان‌طور که در این داستان مشاهده می‌شود، روزگاری در این سرزمین کسانی زندگی می‌کردند که اگر دزد و راهزن هم بودند، در هر شرایطی رعایت «حق نمک» را واجب می‌دانستند و اگر حتی برای یکبار و به مقدار بسیار ناچیزی نمک کسی را می‌خوردند، خیانت به او را جائز نمی‌دانستند، مع‌الاسف در حال حاضر متاسفانه وضعیت اخلاقی افرادی در جامعه به گونه‌ای شده است که سالیان متمادی بر سفره دوستی می‌نشینند و نه یک بار که ده‌ها بار و به وفور نمک او را می‌خورند، ولی به محض به خطر افتادن منافع‌شان و یا به وجود آمدن کمترین کدورت و اختلاف، همه چیز را فراموش می‌کنند و میزبان و دوست چندین ساله خود را به کمترین بهایی می‌فروشند، از هرگونه عمل زشتی در حق او دریغ نمی‌کنند و آنچه برایشان اهمیت ندارد، «حق نمک» است!
محتشم مؤمنی ـ اراک