به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، هوا تاریک شده بود و عقربهها هم حول و حوش ساعت 19 را نشان میداد که به خیابان طالقانی روبهروی ساختمان وزارت نفت رسیدم و با فارغالتحصیلان دانشگاه صنعت نفت که از ظهر مقابل ساختمان ریاستجمهوری در پاستور تجمع کرده بودند، مواجه شدم؛ فارغالتحصیلانی که صبح شنبه از استانهای مختلف کشور خودشان را به پایتخت رسانده بودند و بعد از اینکه تجمع آنها در مقابل پاستور به دلیل سفر رئیسجمهور به سیستان و بلوچستان بینتیجه مانده بود به خیابان طالقانی رفته و مقابل ساختمان این وزارتخانه بست نشسته بودند. همانطور که از مقابل ساختمان وزارت نفت به سمت جمعیت فارغالتحصیلان حرکت میکردم، با فارغالتحصیلان دختری مواجه شدم که در حال ترک محل بودند و به گفته یکی از آنها، فارغالتحصیلان پسر از آنها خواسته بودند که بیش از این در محل نمانند و مابقی کارها را به آنها واگذار کنند و همین مهم باعث شد تا فارغالتحصیلان دختر کمکم صحنه را خالی کنند؛ با رفتن دختران تجمعکننده، فارغالتحصیلانی که قصد داشتند شب را در همانجا به صبح برسانند، اقدام به برپایی چادر در محوطه زیرپل حافظ کردند.
کار برپایی بیش از 15 چادر تقریبا به پایان رسیده بود که نیروهای امنیتی و انتظامی به درخواست مسئولان حراست وزارت نفت به آنجا آمدند و در ابتدا مانع از برپایی سایر چادرها شدند و بعد از آن نیز تلاش کردند از طریق صحبت با فارغالتحصیلان چادرهای برپاشده را جمع کنند. در این بین رسیدن پیامکی به برخی از حاضران که بعدا متوجه شدم دانشجوی دانشکده صنعت نفت آبادان هستند، باعث عصبانیت آنها شد.
وقتی از یکی از دانشجویان میخواهم درباره پیامک برایم توضیح دهد، از شدت عصبانیت تنها گوشیاش را به سمتم میگیرد و متن پیامک را نشان میدهد: «به اطلاع دانشجویان میرساند، دانشکده نفت آبادان از امروز شنبه 11/9/96 تا اطلاع ثانوی تعطیل میباشد» ، متن عجیب ارسالی به دانشجویان است، زمانی که سرم را از گوشی دانشجو بلند میکنم، متوجه میشوم که بیشتر حاضران در صحنه گوشیشان را به یکدیگر نشان میدهند، البته نهتنها به خاطر این پیامک؛ انتشار خبر لغو آزمون استخدامی وزارت نفت در کانالها و گروههای مختلف فضای مجازی باعث شده بود که دانشجویان و فارغالتحصیلان برای دقایقی سرمای هوا را فراموش کنند.
شوق و ناراحتی ناشی از انتشار دو خبر تلخ و خوشحالکننده بین دانشجویان و فارغالتحصیلان حس و حال عجیبی به آنها داده بود؛ از طرفی نیز برخی از تحصنکنندهها همچنان در حال صحبت و رایزنی با نیروهای انتظامی بودند و عدهای نیز داخل چادرهایشان در حال استراحت، که دو تانکر آبپاش شهرداری وارد خیابان شدند. بعد از رسیدن تانکرها به تقاطع خیابان طالقانی و حافظ و آبپاشی این تانکرها، دانشجویانی که در داخل چادرها بودند با تعجب از چادرها خارج شدند و همهمه میان فارغالتحصیلان بالا گرفت؛ همهمهای که درنهایت به تصمیم جدیدی ختم شد و فارغالتحصیلان شروع به جمع کردن چادرها کردند تا دوباره آنها را این بار دقیقا مقابل ساختمان وزارت نفت برپا کنند، ولی با خیس شدن زمین آنجا نیز عملا دانشجویان راهی برای برپایی چادرها نداشتند.
بعد از این اتفاق، تحصنکنندگان که راهی جز پناه بردن به پتوها نداشتند، بار دیگر در مقابل ساختمان وزارت نفت جمع شدند، ولی این بار برخی از آنها خودشان را پتوپیچ کردند تا شاید از این طریق بتوانند از سرمای شب در امان بمانند، هرچند وقتی با برخی از آنها همصحبت میشدم، میگفتند تانکرهای آبپاش از عمد چنین کاری کردهاند، ولی وقتی یاد صحنه تغییر مسیر یکی از تانکرها آن هم توسط نیروهای انتظامی و به خاطر حضور چند تن از فارغالتحصیلان مقابل تانکر میافتادم، نمیدانستم باید حرفشان را قبول کرد یا خیر.
نیم ساعت یا شاید هم بیشتر از ساعت از 12 شب گذشته بود که چند تن از فارغالتحصیلان که خیس شدن زمین و سرمای هوا و همچنین اصرار نیروهای انتظامی مبنیبر ترک محل، صبرشان را لبریز کرده بود، شروع به سر دادن شعارهایی چون «برای حق کارم، محاله کم بیارم»، «ما مالکان اشتریم، فداییان رهبریم»، «حتی اگه بمیریم، ظلم رو نمیپذیریم»، «ما انقلابی هستیم، دشمن لابی هستیم» و... کردند و کمکم همه فارغالتحصیلان حاضر در آنجا به آنها پیوستند و باز هم ماموران نیروی انتظامی شروع به صحبت کردن با آنها برای آرام کردن فضا کردند. گفتوگوی تحصنکنندگان با نیروی انتظامی که گاه شدت میگرفت و گاه از شدت آن کم میشد، تا ساعت دو بامداد ادامه داشت؛ تا اینکه با طاق شدن صبر ماموران نیروی انتظامی، نیروهای ویژه از ماشینها پیاده شده و فارغالتحصیلان را به سمت خیابان انقلاب هدایت کردند و من هم به ناچار با جمعیت به سمت خیابان انقلاب رفتم.
خیابان حافظ را که به سمت انقلاب میرفتم، به گروهی از فارغالتحصیلان رسیدم، گروهی که با یکدیگر درباره حاضر شدن در محل کار خود صحبت میکردند. همین مساله کنجکاویام را برانگیخت تا به سراغشان بروم و علت حضورشان را بپرسم. یکی از آنها که به نمایندگی از گروهشان با من همصحبت شد، معتقد بود: «تنها دلیل حضورشان در آن ساعت شب و هوای سرد آذرماه، دفاع از حقوق فارغالتحصیلان و دانشجویان دانشگاه صنعت نفت است و تا زمانی که آنها به حقوقشان نرسند، در هر جایی که لازم باشد، حضور خواهند داشت.» ساعت نزدیکیهای سه صبح بود که دیگر فارغالتحصیلان هرکدام به سمتی از خیابان انقلاب رفتند تا با روشن شدن هوا دوباره مقابل ساختمان وزارت نفت جمع شوند و تحقق مطالبات خود را پیگیری کنند.