بحران آرمان؛ با ما یا بر ما
صاحبخبر - 6 تحلیل جریان دانشجویی در چند سال اخیر نکات متنوع قابل ذکری دارد. شکلگیری شبکههای اجتماعی و مجازی در این سالها بر نوع حرکت تودهای تشکلهای دانشجویی بیتاثیر نبوده است. کمپینها و هشتگها جای تجمعات و فراخوانهای سنتی-دانشجویی را گرفته و ناخودآگاه میان فهم و دغدغه آنها با عامه مردم فاصله انداخته است. برگزاری برنامههای صنفی و هنری با هدف نشان دادن اکثریت در دانشگاهها و ایجاد رقابتها و اردوکشیها موجب شده دانشجویان فعال از بحثهای مطالعاتی و محتوایی فاصله گرفته و بیشتر سطحی رشد کنند. از دیگر سوی مطالبهگری تخصصی، ورود به بحثهای تولید علم و علوم انسانی اسلامی به صورت مطلق، برخی از دانشجویان را در جایگاه نظریهپردازی قرار داده است؛ امری که موجب شده میان مطالبات دانشجویان و عامه مردم فاصلهای شگرف ایجاد شود. 7 به نظر میرسد سرعت افول آرمانخواهی دانشجویی در سالهای اخیر بسیار سریعتر شده است. هر چند حرکتهای اصولی و امیدوارکننده هم در این سالها کم نبوده است. اما آنچه آزاردهنده است اینکه جریانی از جنبش دانشجویی خود را طلبکار دولت دانسته و به دنبال سهم خود از پیروزی دولت دوازدهم است. دقیقا هم نمیداند که چه میخواهد. گاهی به مجوز دوچرخهسواری زنان راضی میشود و گاهی دیگر فقط به براندازی جمهوری اسلامی. جریان مقابل هم در عین انتقاد به دولت، خود را طلبکار نظام میداند و به جای اتکا بر ظرفیتهای ذاتی و دانشجویی خود، جهت نقد و مواجهه با دولت، گویا سهمخواهی میکند. گویا این دو یا چندگانگی برای خود این مجموعهها هم عادی شده است. عادت به وضع موجود، غفلت از آرمانها را به همراه خواهد داشت؛ غفلتی که عدم درمان آن میتواند پایانی غمانگیز برای این جریان باشد. مطمئنا اصلاح این مسیر باید از درون خود این مجموعهها آغاز شود.∎