شناسهٔ خبر: 22813022 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

به مناسبت نودو ششمین سالگرد شهادت رهبر نهضت جنگل

کتاب‌شناسی جنبش جنگل

صاحب‌خبر -
 

اهمیت کتاب‌شناسی برای اهل تحقیق، تأثیری که انقلاب روسیه بر مسلمانان شوروی عموما و بر شمال ایران خصوصا داشت، و روشی که جاناتان اسمِل در تهیه و تدوین این کتاب‌شناسی اتخاذ کرده و بالاخره نشان ناشری چون کونتینیوم، عوامل کافی برای کشاندن هر علاقه‌مند به تاریخ ایران، اسلام معاصر، روسیه‌شناسی و منطقه اوراسیا برای استفاده از «کتاب‌شناسی انقلاب روسیه» است. این کتاب، گنجی است شایگان به همت پرمایه‌ای پرکار برای همگان.
برای اهل تحقیق همیشه ضرورت دارد که بر آثاری که تاکنون نگاشته شده‌اند، نظارت کتاب‌شناختی داشته باشند. این موضوع، زمانی اهمیت خاصی پیدا می‌کند که عنوان کتاب‌شناسی به ظاهر، چندان با ایران و اسلام مرتبط نباشد. کتاب حاضر نمونه بارز آن است که در عنوانش «انقلاب روسیه و جنگ داخلی۱۹۱۷ـ۱۹۲۱»۱ نشانی از ایران و اسلام نیست، اما وقتی کتاب را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم مرتبط با ایران و اسلام است. اهمیت این کتاب‌شناسی برای ما خصوصا از آن جهت مهم است که اولا بعد از انقلاب روسیه، دوره‌ای در تاریخ مسلمانان روسیه شکل گرفت که تلخ‌ترین دوره را برای مسلمانان آن دیار رقم زد و ثانیا، ایران در قرن بیستم از گزند آن انقلاب در امان نبود. در ۴ژوئن۱۹۲۰ر۱۴خرداد۱۲۹۹، در رشت که مرکز استان گیلان بود، «جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران» اعلام گردید. این اقدام به دنبال اعزام نیروی دریایی بلشویک‌ها به بندرانزلی و خروج انگلیسی‌ها از رشت صورت گرفت. حضور بلشویک‌ها در گیلان به مدت هفده ماه طول کشید. «ایران سرخ: بلشویک‌ها در گیلان» به قلم ولادیمیر گنیس روایت محققانه از رویدادهای این دوره است که به طرح و تحلیل رویدادهای مربوط به ارتش سرخ در گیلان و جمهوری شوروی گیلان و بالاخره، تحلیل سقوط حکومت میرزا کوچک‌خان همت گماشت.۲ کار ولادیمیر نیکیتوویچ پلاستون نیز که موضوع پایان‌نامه‌اش «جنبش ملی به رهبری میرزاکوچک‌خان جنگلی در گیلان» بود، درخور اعتناست که در دهه‌ هفتاد میلادی در روسیه دفاع کرد. آن زمان بیش از هر چیز، اولین تماس‌ها میان دمکرات‌های ایرانی و بلشویک‌های روسیه مورد علاقة این محقق بود. پلاستون پس از بررسی دقیق اسناد آرشیوی به زبان‌های روسی، انگلیسی و فارسی، به حقانیت اعتقاد کوچک‌خان که به طور مستدل برای رهبران شوروی، غیرعملی بودن تحقق ایده انقلاب سوسیالیستی در ایران را ثابت کرد، پی برد. شورای عملی شرق‌شناسی فرهنگستان علوم شوروی رساله‌ را فوق‌العاده مفید تشخیص داد و در نشریه دانشگاه نو وسیبیرسک فهرستی از آثارش در سال جاری چاپ شد…
مورخانی که شناخت نهضت جنگل ‌را وجهه همت خود کرده‌اند، عمر کوتاه و دلیل ناکامی این نهضت را عمدتا از دو زاویه تحلیل کرده‌اند: عده‌ای اعمال خودسرانة «حزب کمونیست عدالت» را که پایگاهش در باکو بود، دلیل ناکامی نهضت جنگل می‌دانند و آرای دینی شخص میرزا را نیز بی‌تاثیر نمی‌دانند و به زعم آنان به نحوی، رویکردش با حزب کمونیست، محافظه‌کارانه ارزیابی می‌شود و با توجه به موضع اقتصادی ـ اجتماعی و عقیدتی میرزا، برداشت او را از انقلاب بسیار محدود می‌دانند. درمقابل، عده‌ای از مورخان به تغییر سیاست یا چرخش سیاسی در شوروی تأکید می‌کنند و به پیمان شوروی با انگلیس استناد می‌نمایند و آن را در ناکامی نهضت جنگل دخیل می‌دانند.
انقلاب روسیه و جنگ داخلی در سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ یکی از دوره‌هایی است که به طور گسترده راجع به آن تحقیق شده و انبوهی از آثار به زبان‌های مختلف در این خصوص نوشته شده ‌است. کتاب حاضر برای اولین‌بار، راهنمای کتاب‌شناختی جامعی برای این دوره مهم از تاریخ به حساب می‌آید. کانون توجه این کتاب‌شناسی، سالهای سرنوشت‌ساز ۱۹۱۷ـ۱۹۲۱ است که با انقلاب اکتبر شروع می‌شود و با دهمین کنگره حزب در مارس۱۹۲۱ خاتمه می‌یابد. هرچند این کتاب به زبان انگلیسی است اما منابع مورد بررسی در این کتاب‌شناسی به زبان انگلیسی محدود نمی‌شود و هیچ اثر مهمی نیست که به زبان‌های مهم اروپایی نوشته شده باشد و از دید تیزبین کتاب‌شناس پنهان مانده باشد. مؤلف در مقام استاد تاریخ در دانشگاه لندن به طور تحسین‌برانگیزی بر منابع زبان‌های مختلف اروپایی چون آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، هلندی، دانمارکی و مانند اینها اشراف داشته است.
تنوع موضوعات و جغرافیای آن نیز قابل توجه است. خواننده اطلاعات ارزشمندی راجع به کشورهای مختلف و موضوعات گوناگون به دست می‌آورد. لیتوانی، لهستان، مغولستان، مسلمانان شوروی، جهان اسلام، مهاجرت روسهای مسلمان به اروپا و آسیا و آمریکا، آخرین سالهای حکومت تزاری، نیروهای مسلح روسیه در جنگ و انقلاب، دولت شوروی، جامعه شوروی، اقتصاد شوروی و سیاست اقتصادی، سیاست خارجی، شوروی، تأثیر جهانی انقلاب روسیه، دشمنی با حاکمیت شوروی، بلشویک‌ها، احزاب سیاسی، کارگران و جامعه شهری، کشاورزان و جامعه روستایی، اقلیت‌های ملی و امور منطقه‌ای، هنر، فرهنگ، علوم، تعلیم و تربیت، دین، انقلاب و جنگ داخلی در آثار ادبی از جمله موضوعاتی هستند که مدنظر مؤلف بوده‌اند.
او پیش از آنکه منابع موردنظر به زبان‌های اروپایی را انتخاب و بررسی نماید، اطلاعاتی درباره راه و رسم کار خود، مرجع‌شناسی و انواع آثار مرجع، کتاب‌شناسی‌ها و آثار تاریخ‌نگارانه می‌دهد که خواندنی‌اند؛ به اسناد، خاطرات و گزارش‌های دست اول نیز توجه دارد. یکی از آثار مورد بررسی در این کتاب‌شناسی، مقاله «بلشویک‌ها در گیلان» از ولادیمیر گنیس است. جاناتان اسمل در بررسی مقاله گنیس عنوان می‌کند که وی برای نگارش آن به انبوهی از اسناد دسترس داشته و موضوعش این است که بلشویک‌ها می‌خواستند میرزا کوچک‌خان در مقام رهبر جنگلی‌ها، رژیمی از نوع شوروی بدون تحمیل انقلاب اجتماعی تأسیس کند؛ چه، آنان حاضر نبودند جنگلی‌ها از جنبش انقلاب ملی عقب‌نشینی کنند. افزون بر این، مسکو نمی‌خواست ایران را شوروی کند، بلکه این کشور نسبتا اهرم فشاری بود دست شوروی برای فشار بر انگلیس (Smele:245).
مسلمانان روسیه در زمان شوروی
انقلاب سوسیالیستی ۱۹۱۷ پایه‌های دولت و جامعه روسیه را درهم کوبید و حکومت نوپای بلشویکی روی کار آمد. آنها در آغاز وعده دادند که حقوق اقوام مسلمان محترم خواهد بود و آنان حق انتخاب سرنوشت دارند؛ اما دیری نپایید که همه دینها محکوم شدند و دین اسلام بیش از بقیه همه مورد تهاجم قرار گرفت؛ زیرا کمونیست‌‌ها اسلام را دینی ارتجاعی و عقب‌مانده تصور می‌کردند! تلخ‌ترین زمان برای مسلمانان شوروی زمان استالین بود؛ زیرا او رویکرد نسبتا لیبرال آغازین نسبت به اسلام و مسلمانان را به سیاست سرکوب و تخریب فرهنگی و محو هویت ملی اقوام تبدیل کرد. انبوهی کتاب تاکنون در ارتباط با مسلمانان روسیه نوشته شده به طوری که کتاب‌شناسی بسیار مهمی تهیه شده است. در این میان آثار بنیگسن و ویمبوش بسیار مهمند و اطلاعات ارزشمندی درباره استالین و مسلمانان، اقوام مسلمان در طول جنگ جهانی دوم، مسلمانان و اسلام در شوروی بعد از جنگ به دست می‌دهند. انقلاب اکتبر رویدادی است که بر ایران بی‌تأثیر نبود و کتاب‌شناسی کتاب‌هایی که درباره روسیه و جنبش جنگل در گیلان نوشته شده‌اند، در آن به چشم می‌خورد. کتاب ولادیمیر گنیس۳ از جمله آنهاست که در آن، مؤلف انبوهی از منابع آرشیوی را استخراج می‌کند و عنوان می‌کند که بلشویک‌ها می‌خواستند میرزا کوچک‌خان رژیمی از نوع شوروی در گیلان تأسیس کند، بی‌آنکه انقلاب اجتماعی تحمیل گردد و سرانجام مصالحه شد؛ زیرا جنبش گیلان برای شوروی اهرم فشاری بود که انگلیس را به میز مذاکره بکشاند(نک: سمل، ۲۴۵).
حکومت انقلابی بلشویکی از آغاز سودای آن را داشت که پیروزی انقلاب کمونیستی بدون انقلاب جهانی میسر نیست. برخی از سیاست‌گذاران آن، راه رسیدن به مقصد را دستیابی به شرق و خصوصا ایران می‌دانستند. حمله به گیلان در این راستا بود که پس از تأسیس و گسترش نظام شوروی در جمهوری آذربایجان صورت گرفت.
میراث مذهبی تاتارهای لیتوانی نیز از گزند نظام سیاسی شوروی در امان نماند. تاتارهای لیتوانی که جمعیت‌شان کمتر از سه هزار نفر تخمین زده می‌شود، زبان خود را در اثر گذشت زمان از دست داده‌اند و به لیتوانیایی صحبت می‌کنند اما، دین خود را حفظ کرده‌اند گو اینکه به خاطر انزوای طولانی با جهان اسلام، اعمال مذهبی‌شان با اهل تسنن دیگر تا حدودی فرق کرده‌ است.
سیاست‌های الحادی و دین‌ستیزانه رژیم کمونیستی که بنیان‌های دینی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه روسی را ویران کرد و ملتهای مسلمان روسیه بیش از دیگران هزینه پرداختند، مورد انتقاد متفکری چون اقبال که کمونیسم را می‌ستود، نیز واقع شد. لنین و کمونیسم به روایت اقبال در شعری با عنوان «لنین در محضر خدا» که تقدیم به لنین است و در آنجا از رویکرد الحادی کمونیسم انتقاد می‌کند؛ اما آن را در مقابل سرمایه‌داری می‌ستاید که چه خدماتی به بشریت کرده است، قابل بررسی است (نک: شیمل، «اسلام در روسیه»، ص۲۳۲).
رویارویی شوروی با اسلام
صاحب‌نظران رویارویی حاکمان شوروی با اسلام را به هفت دوره تقسیم می‌کنند: دوره اول به «حملات سواره‌نظام» معروف است که دو سال طول کشید (۱۹۱۷ـ ۱۹۱۹). در این دوره، شاهد تهاجم همگانی به کلیه نهادهای دینی از جمله اسلامی بودیم. دوره دوم که به «کمونیسم ملی اسلامی» معروف است، نُه سال (۱۹۱۹ـ ۱۹۲۸) به طول انجامید و در این دوره، بعضی از مسلمانان نوجو و نوآور خصوصا در تاتارستان ظهور کردند که عمدتا برای پیشبرد اهداف ملی به جنبش بلشویکی پیوستند. میرسید سلطان قلی‌اف (متولد ۱۲۵۹ر۱۸۸۰) نمونه بارز و برجسته این گروه از مسلمانان است. وی نخستین اندیشمند مسلمان است که به طور جدی به مسأله کمونیسم پرداخت و از صاحب‌نظران بنام مباحث استعمار و ملی‌گرایی به حساب می‌آید. به نظر او استقلال ملی مقدم بر انقلاب اجتماعی است (نک: گولدبرگ، «اسلام و کمونیسم»، دایره‌العمارف نوین جهان اسلام، ص۴۲۶). سلطان قلی‌اف اولین کمونیستی است که از حزب کمونیست در ۱۹۲۳ اخراج گردید و به اتهام ملی‌گرایی و پان‌اسلامیسم دستگیر شد. وی و دیگران ملی‌گرایی، سوسیالیسم و اسلام را با هم ترکیب کردند و نظریه دادند. طبق این نظریه، منافع ملی و علائق اسلامی مسلمانان روسیه اولویت دارد. اسلام در این تفکر همچون حصاری در مقابل روسی‌کردن مسلمانان عمل می‌کند. کمونیست‌های ملی مسلمان محصول این دوره‌اند.
شاید به خاطر آنها بود که مسئولان حزب کمونیست با حرارت زیاد درصدد کاستن قدرت روحانیان مسلمان برآمدند. برای این منظور، اوقاف را که اساس قدرت اقتصادی علمای دین است، غیرقانونی کردند و از کار شریعت و دادگاه‌های «عادات» جلوگیری نمودند و مکتب‌ها و مدرسه‌ها را برچیدند. در زمان کمونیست‌ها، جنبش‌های استقلال‌طلب زیادی ظهور کردند که ‌واکنشی بود به سیاست استعماری در سده‌های ۱۹ و ۲۰٫ نزد کمونیست‌ها و فعالان مسلمان، استعمار دشمن درجه یک بود و ایجاد اتحاد ضداستعماری مهمترین تکلیف سیاسی به شمار می‌رفت که این امر به نوبه خود، زمینه رقابت تمام‌عیار را برای اهل سیاست فراهم می‌کرد. با به رسمیت شناختن سیاسی اسرائیل توسط شوروی در ۱۹۴۸، وجهه کمونیست‌ها در جهان اسلام زیر سؤال رفت.
علی شریعتی از آرای سلطان قلی اف فراتر رفت و مدعی شد که غلبه بر استعمار و نظام ظلم بدون بازگشت به ریشه‌های مذهبی هویت فرهنگی غیرممکن است. در ایران حوالی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، رویارویی مهمی بین گروههای اسلامی و کمونیستی روی داد.
تا جنگ جهانی اول، امپراتوری روسیه سلطه سیاسی و نظامی خود را بر بسیاری از سرزمین‌های مسلمان‌نشین استوار کرده بود؛ اما اساسا تغییری در این جوامع ایجاد نکرد. در درون این جوامع به‌ویژه در خانات بخارا و خیوه، رهبران سنت‌گرا با گروه‌های نسبتا جوان اصلاح‌طلب معروف به «جدیدیه» مبارزه می‌کردند. رهبران حزب کمونیست با برخی از جدیدیه هم‌پیمان شدند تا بخشی از جهان اسلام را در کشور نوبنیاد شوروی ادغام کنند و مخالفان نظام سیاسی جدید را از میان بردارند. بدین‌سان جریان جداسازی پاره‌هایی از پیکرة جهان اسلام تحقق پذیرفت. درنتیجة سیاست ضدمذهبی شوروی توأم با انزوای نسبی علما، از شمار علمای مذهبی کاسته شد و هویت اسلامی به مواردی چون نخوردن گوشت خوک و شراب و برگزاری ختنه‌سوران محدود شد که با خصوصیات قومی همراه بود.
سردمداران شوروی تا سال ۱۹۲۴، اداره امور را که کم و بیش از امپراتوری تزاری به ارث برده بودند، حفظ کردند. کلا رژیم شوروی در آغاز با مسلمانان شوروی به منزله یک قوم و ملتی که به چند دولت تقسیم شده‌اند، برخورد کرد. در سال ۱۹۶۹، آنان جامعه مسلمانان شوروی را که ۲۰درصد جمعیت شوروی را تشکیل می‌داد، به ۳۸ گروه مختلف تقسیم کردند. برای بعضی از آنها مثلا ازبک‌ها که بزرگترین گروه قومی بودند، لفظِ natsii، یعنی «خلق» را به کار بردند که جمعیت‌شان حدود شش میلیون بود؛ اما برای گروه‌های دیگر در داغستان و شمال قفقاز که جمعیت کمتری داشتند، تعبیر narodnosti به کار می‌بردند که معادل «sub-nationalities» در انگلیسی است. به نظر احمدووا، این اصطلاحات را نظام سیاسی شوروی وضع کرد تا تفرقه و جدایی بین مسلمانان شوروی حفظ شود و مهار و نظارت بر آنها بدون دشواری انجام گیرد. در ۱۹۴۵ مدرسة معروف «میرعرب» در بخارا بازگشایی شد تا نسل جدیدی از روحانیان رسمی شوروی که جوان‌ترند، برای مقاصد شوروی تربیت شوند. همچنین بین سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۵۴، حدود پانصد مسجد جدید در سراسر اتحاد جماهیر شوروی باز شد (برای اطلاعات بیشتر درباره عملکرد و اقدامات حاکمان شوروی در ارتباط با اسلام و مسلمانان، نک: بنیگسن و ویمبوش، «مسلمانان امپراتوری شوروی»، ص۳۲؛ درباره سیاست‌های شوروی در راستای تقسیم‌بندی امت اسلامی روسیه، نک: بنیگسن، «آگاهی اسلامی…»، ص۱۷۸ـ۱۸۲؛ احمدووا، «موسی جارالله بیگی اف: اندیشه سیاسی متفکر مسلمان تاتار»، ص۶۱ـ۶۳؛ احمدووا، «آرای وحدت اسلامی در عصر ملی‌گرایی»، ص۵۷ـ۵۹؛ اثر اخیر احمدووا که بررسی جامعی از مفهوم امت در نوشته‌های موسی جارالله و سید نورسی است وثاقتِ به اصطلاح «نظریه جامعه‌شناختی جهانی» هانس کوهن را در مورد آگاهی هویت مسلمانان روس و ترک در ربع اول قرن بیستم در پرتو اندیشه موسی جارالله و سید نورسی تحلیل می‌کند. مؤلف معتقد است که اسلام اهمیت خود را در بُعد سیاسی و اجتماعی حیات مسلمانان روسیه و ترک از دست نداد و نباید به شکست اسلام سیاسی و اجتماعی تعبیر گردد. همچنین، نک: بنیگسن و دیگران، «راهبرد شوروی و اسلام»، ص۲۶؛ و یملیانووا، «اسلام در روسیه»، ص۴۶ـ۴۷؛ درباره موسی جارالله، نک: گومِز۳۳، ۱۹۹۴).
سومین دوره که در آن شاهد تهاجم مستقیم مقامات شوروی به اسلام بود، سیزده سال (۱۹۲۸ـ۱۹۴۱) به طول انجامید. پنج سال پیش از انقلاب ۱۹۱۷، قبل از روی کار آمدن بلشویک‌ها، ۲۷۲۷۹ مسجد ثبت‌شده در قلمرو روسیه وجود داشت؛ اما با روی کار آمدن کمونیست‌ها سرنوشت غم‌انگیزی برای مسجدها و مسلمانان رقم خورد؛ چه، هزاران مسجد را بستند یا ویران کردند و علمای مسلمان زندانی یا اعدام شدند.
اما در چهارمین دوره که مقارن با جنگ جهانی دوم است، سیاست مسلمان‌زدایی تا حدودی تعدیل یافت؛ زیرا به همکاری همه مسلمانان شوروی برای جنگ روسیه با آلمان نیاز داشتند. با وجود تعدیل سیاست اسلام‌زدایی، به دنبال آثار تخریبی سیاست‌های حاکمان شوروی، حضور هزاران مسلمان در جبهه‌های جنگ به زیان روسها تمام شد؛ زیرا آنان انگیزه‌ای برای جنگ با آلمانی‌ها نداشتند؛ از این رو گریختند و به صف ارتش آلمان پیوستند و در جنگ علیه روسها شرکت کردند. این رفتار در دوره پنجم که به دوره بعد از جنگ اختصاص دارد، بی‌تأثیر نبود. در دوره پنجم، فشار رسمی بر اسلام کم شد.
دوره ششم که از ۱۹۵۹ شروع می‌شود، با موج جدیدی از اسلام‌هراسی و اسلام‌ستیزی همراه است؛ زیرا خروشچف جنگ دین‌ستیزی به راه انداخت و از تعداد مسجدها به طور چشمگیری کاسته شد (درباره تعداد مسجدها در قبل و بعد از خروشچف، نک: ویمبوش، دایره‌المعارف…، ص۳۶۰).
پس از برکناری خروشچف، دوره هفتم فرارسید که در آن تهاجم آشکار علیه اسلام را بی‌ثمر دیدند و ضدیت آشکار با اسلام را کنار گذاردند. دلیل این امر احساس خطری بود که از سوی غرب احساس می‌شد. به دنبال سیاست شوروی، از تعداد مسلمانان روسیه کم شد، اسلام برای نسلهای جوان درکل، جوری دیگر شد و تا حدودی رنگ باخت، به طوری که آثار تخریبی شوروی به تعبیر راویل بخارایف، زیان‌بارتر از کل آنچه در طول تاریخ خود در روسیه بر سرشان آمده بود، است (بخارایف، «اسلام در روسیه»،ص۳۱۹). با وجود این، اسلام به حیات خود در خاک روسیه ادامه داد و فروپاشی نظام کمونیستی احیای اسلام را در پی داشت (برای اطلاعات بیشتر، نک: الاسلام فی اوراسیا).
اسلام به عنوان دومین دین روسیه، عمیقا در تاریخ روسیه ریشه دارد و تجربیات غنی در همزیستی با ادیان دیگر و شکل‌دادن به فضای جامعه چند فرهنگی را همراه خود آورده است. اسلام در این کشور بسیار پهناور که جمهوری‌های گوناگون دارد و به صورت فدراسیون اداره می‌شود، هم گسترده است، هم متنوع و با اسلام در غرب اروپا تفاوت اساسی دارد. مسلمانان روسیه برخلاف مسلمانان غرب اروپا، اقلیت مهاجر به حساب نمی‌آیند و دینشان دین مهاجران بعد از عصر استعمار یا مرام‌نامه جهانی‌شدگی و تبادل فرهنگی نیست. بررسی تاریخ اسلام در روسیه نشان می‌دهد که اسلام ریشه‌های ناگسستنی در خاک روسیه دارد. مسلمانان پیش از آنکه امپریالیسم روسی ظهور کند، تمدن اسلامی باشکوهی در آنچه امروزه فدراسیون روسیه گفته می‌شود، بنیان نهاده بودند. طی دیداری که رئیس‌جمهور روسیه از مصر در سال ۲۰۰۹ داشت، اسلام را بخش لایتجزای تاریخ و فرهنگ روسیه معرفی کرد (نک: «روسیه، بخش جهان اسلام»،سایت پژوهشکده دین و سیاست، دانلود در اول سپتامبر ۲۰۰۹). شایسته است به مناسبت، به «کتاب‌شناسی مسلمانان روسیه» نیز پرداخته شود.
پی‌نوشت‌‌ها (با حذف عمدة منابع لاتین):۱-Russian Revolution and Civil War 1917-1921
2ـ به زبان فارسی مقاله‌ای ارزشمند از گنیس به همت سیدجعفر مهرداد، زیرعنوان «بلشویک‌ها در گیلان، سقوط حکومت کوچک‌خان» ترجمه شده که آن براساس متن فرانسوی است. انتشارات فرهنگ ایلیا در رشت آن را در سال۱۳۸۵ منتشر کرد. از این مترجم کتاب دیگری در دست است که روز شمار رویدادهای جنبش جنگل به روایت اسناد می‌باشد.
۳٫ کتاب گنیس به روسی است؛ اما از روی متن فرانسوی، ترجمه‌ای به فارسی در دست است که در رشت چاپ شد.