شناسهٔ خبر: 22810940 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

در گفت و گوی ایرنا با یک جامعه شناس ؛

شادی آفرینی با بومی سازی الگوها

ایرنا- شادی نهادینه شده مفهومی متفاوت از شادی تصنعی است. واقعیتی که برخاسته از فرهنگ جامعه و ماندگار آن تحت تاثیر عوامل مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی قرار می گیرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، از شادی و خرسندی به عنوان حالتی از رفتار فردی و جمعی یاد می شود که از آرامش خاطر و رضایت باطن حکایت می کند.
در نگاه نخست شادی را با رفتارهایی مانند بشاش بودن، لذت و زنده دلی، تشخیص داده می شود اما این نمودها بیشتر جنبه های ظاهری شادی هستند و ممکن است تحت تاثیر شادی های تصنعی قرار گیرد.
شادی نهادینه مفهومی متفاوت از شادی تصنعی و زودگذر است. اگر شادی را به مفهوم نهادینه شده آن تبیین کنیم باید گفت شادی حالتی از کنش اجتماعی و فردی است که تحت تاثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی قرار می گیرد.
برای تبیین شادی و مفهوم آن گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، مصاحبه ای تفصیلی با «کامبیز مصطفی پور» جامعه شناس و مدیر مطالعات و برنامه ریزی امور اجتماعی و فرهنگی مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران انجام داده است.
وی در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا با تاکید بر اینکه شادی مقوله چند بعدی است، گفت: برخلاف ایران که مطالعات در زمینه شادی بسیار ائدک است در کشورهای دیگر این مفهوم با رویکردهای اقتصادی، روانشناسی،فلسفه، اقتصاد، جامعه شناسی و فرهنگ مورد بررسی قرار گرفته است.

** متن کامل این گفت وگو در زیر آمده است؛
**ایرنا: شادی بعنوان یک مفهوم فردی و اجتماعی نقش مهمی در کنش‌های جامعه ایفا می کند؛ شما به عنوان یک جامعه شناس چه تعریفی برای شادی ارائه می کنید؟
**مصطفی پور: واژه happiness در فرهنگ لغت فارسی به معنای خوشبختی ، خرسندی، خوشحالی، سعادت، شادی، رضایت خاطر، شادابی ،شادمانی، شادکامی و غیره ترجمه شده است لکن مفهوم شادمانی واژه ای مناسب تر و نزدیکتر به این مفهوم است.
شادمانی در واقع به درجه و یا میزانی از قضاوت شخص در باره ی کیفیت کلی زندگی خود و مطلوب بودن زندگی اطلاق می شود. به عبارتی شادمانی به این معناست که فرد به چه میزان از کیفیت زندگی خود رضایت دارد.
بنابر این شادمانی یک احساس فردی و یک قضاوت ذهنی است ولی نوسانات آن بشدت تحت تاثیر عوامل مستقیم و غیر مستقیم اجتماعی و بیرونی قرار دارد.
در واکاوی مفاهیم اساسی شادمانی هیجانات مثبت را در سه مقوله می توان طبقه بندی نمود:
1- هیجانات مثبت مربوط به آینده: خوش بینی،امید،اعتماد،ایمان و اعتقاد
2- هیجانات مثبت مربوط به گذشته: خشنودی،غرور و آرامش خاطر
3 - هیجانات مثبت مربوط به حال: لذات آنی ناشی از خوردن و آشامیدن و امیال جنسی و...حاصل می شود و لذهای بادوام تر نظیر احساس سرخوشی ،راحتی،شعف و.....
در واقع شادمانی جمع ساده ای از لذتها نیست بلکه بیشتر یک ساختار شناختی است که افراد جامعه با کنار هم قرار دادن تجارب آن و قضاوت و مفهوم سازی در ذهن شان نسبت به زندگی به آن دست می یابند.

**ایرنا: آیا مطالعه در زمینه شادمانی خاص یک رشته است یا شادمانی مفهومی چند رشته ای به شمار می آید؟
**مصطفی پور: شادمانی از نیمه دوم قرن حاضر به عنوان یک مفهوم میان رشته ای مطرح شد و هر رشته ی علمی دیدگاهی خاص از شادمانی را بیان کرده اند؛ دیدگاه روانشناختی آن را به عنوان ماهیتی مربوط به شخصیت تلقی می کند، فلاسفه آن را در یک زمینه ی اخلاقی و معنوی تعریف می کند ،علم اقتصاد آن را ناشی از نوسانات درآمد می داند و جامعه شناسی به عنوان یک «وضعیت اجتماعی» تلقی می کند.

**ایرنا: با توچه به اهمیت شادمانی و رویکردهایی که نسبت به شادی وجود دارد به نظر می رسد که نبود شادی برای جامعه آسیب زا است. به عنوان یک جامعه شناس وضعیت کنونی کشور در زمینه شادی را چگونه تبیین می کنید؟
**مصطفی پور: درایران نبود شادمانی هرچند به لحاظ اندیشه ای یک مساله اجتماعی تلقی نشده، ولی بسیاری از آسیب های اجتماعی نظیر خشونت، طلاق، اعتیاد، افسردگی، روحیه بدبینی و بی اعتمادی ، گرایشات افراطی به الگوهای ارزشی غیر بومی و شیوع زندگی متظاهرانه و ...خود نشانه هایی است که از نبود شادمانی در جامعه ایران حکایت می کند.
نتیجه موج چهارم پیمایش ارزش های جهانیان اینگلهارت نشان داده است که میانگین سطح شادمانی ایران از میان 66 کشور جهان در رتبه ی 61 قرار گرفته است همچنین نتایج دیگر پژوهش های انجام شده حاکی از نزول سطح شادمانی در میان ایرانیان است.

**ایرنا: آیا مفهوم شادمانی به عنوان یک وضعیت اجتماعی در جوامع مختلف ، فضای مفهومی یکسانی دارد؟
**مصطفی پور: در بازشناسی مفهوم شادمانی چند رویکرد فکری و نظری وجود دارد. نخست رویکرد اقتصادی به مفهوم شادمانی است.این رویکرد رشد درآمد را عامل شادمانی بادوام و باثبات در جامعه می داند و شادمانی جامعه را وابسته به شرایط اقتصادی جامعه می دانند.
تئوری نیاز و مقایسه در این رویکرد قابل توجه هست.اگر چه عامل اقتصادی و درآمد بعنوان عامل موثر بر کاهش و یا افزایش شادمانی غیر قابل انکار است اما نقدهایی بر آن وارد است. به نظر«رابرت لینک» رشد اقتصادی زمانی می تواند به افزایش شادمانی در جامعه بینجامد که به همراه آن حمایت های اجتماعی ،همیاری، تقویت خانواده و ارتباطات دوستانه نیز رشد یابد.
اینگلهارت نیز در نقد این رویکرد می گوید تا زمانی که انسان نتواند به آنچه که آرزو دارد، برسد تصور شادمانی برای او سخت است زیرا درآمد بیشتر ابزار تحقق رسیدن به خواسته ها است نه شادمانی.
رویکرد دوم نظریه روانشناختی است . براساس این دیدگاه شادمانی منبعث از قصاوت های ذهنی است و فرد در جریان یک فرآیند ذهنی احساس شادمانی و یا ناشادمانی می کند. چند تئوری در این خصوص مطرح است.
الف- تئوری انطباق پذیری: آرزوهای فرد منبعث از ارزش های جامعه هست و هر چقدر بین آرزوهای فرد و امکانات دستیابی به آرزوها انطباق وجود داشته باشد فرد احساس شادمانی بیشتر می کند و هر چقد این فاصله بیشتر شود شاهد نزول سطح شادمانی در جامعه خواهیم بود.
ب- تئوری مقایسه: مولفه های شادمانی بر پایه مقایسه افراد نسبت به گذشته، راهبردهای آینده و مقایسه وضعیت فرد نسبت به وضعیت دیگران مشخص خواهد شد.هر چقدر فرد در این مقایسه احساس کمبود کند ناخرسندی اش بیشتر خواهد شد.
ج- تئوری نیاز: یک سلسله نیازهای زیستی و جهانشمول در جامعه وجود دارد که اگر نیازها در جامعه برآورده نشود سطح خشنودی و شادمانی کاهش می یابد. مجموعه نیازهای اولیه شامل خوراک و پوشاک و مسکن و....باید تامین شود تا شخص به نیازهای متعالی ثانویه نظیر خوش بختی و شادمانی برسد.
سوم رویکرد فلسفی است که در قالب رویکرد های زیر قابل بررسی می باشد.
1 فلسفه رواقیون:(مارکو اورلیو) شادمانی در این نگاه فلسفی نتیجه خرسندی و قناعت از زندگی است و شادمانی در سایه عزلت و پذیرش و تسلیم بدست آمدنی است.
2 فلسفه ی پرهیزگاری: (توماس آکونیو) شادمانی حالت روحانی ایجاد شده از طریق احساس عمل شایسته و مطابق با آگاهی فرد است به نظر این نگاه فکری شادمانی در عمل صالح نهفته و انسانی شادمان است که عملی بر خلاف عرف جامعه انجام ندهد.
3 - فلسفه شکوفایی: ارسطو و چانگ تزو از نظریه پردازان این نحله فکری اند. در این دیدگاه مبنای شادمانی به فعلیت در آوردن ذات فرد و شکوفایی همه ی استعداد های اوست. شادمانی در این تعریف هدف نهایی هر حرکت انسانی است.
4 - فلسفه آرامش: اپیکور و اسمیت از متفکرین این نظریه اند . شادمانی در این دیدگاه حالت آرامش و نبود نگرانی تلقی شده است که با اعتدال ،احتیاط، سنجیده عمل کردن و خواسته های معقول داشتن همراه است.در واقع شادمانی در زندگی آسوده و با آرامش است.
5 - فلسفه لذت: بنتهام، استوارت میل و کنت از صاحبنظران این دیدگاه معتقدند، شادمانی در غیاب رنج بدست می آید . لذت بردن از کالاها موجب آسودگی است.و شادمانی شامل ارضای تمام نیازها و خواسته های انسانی است...
6 - فلسفه خوش بودن: اراسموس هلندی از صاحبنظران این دیدگاه معتقد است شادمانی مترادف با خوشگذرانی و لذت بردن در زمان حال است که باید آن را به بیشترین حد ممکن رساند. شادمانی درک هر لحظه از زندگی و غنیمت شمردن آن است.
7- فلسفه رضایت : آجیل و سامنر از صاحبنظران این فلسفه معتقدند شادمانی احساس سرفراز در زندگیست که از قضاوت درونی درباره خود و دنیای اطراف ناشی می شود.
8 - فلسفه اتوپیا: پلاتو، توماس مور، کانت و گارد از صاحبنظران این تفکر معتقدند شادمانی تنها یک ایده هست و در جهان فعلی دستیابی به آن ناممکن، شادکامی ترکیبی از پرهیزگاری و لذت مفهوم سازی شده و این آرزوی غیر قابل دسترس همانند مدینه ی فاضله است و در عین حال ستودنی است.
رویکرد چهارم: دیدگاه جامعه شناختی است.آگوست کنت پدرعلم جامعه شناسی سعادت و آسایش بشر را نقطه نهایی اثبات گرایی می داند و معتقد است پیشرفت علم و فناوری در نهایت به سعادت بشر ختم خواهد شد.
امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی مدعی است هرجا از عمومیت غریزه بقا کاسته شود زندگی جاذبه های خود را از دست خواهد داد . این امر موجب زیاد شدن رنج شده و نهایت به افزایش خودکشی خواهد انجامید. گسترش خودکشی به معنای پایین آمدن سعادت اجتماعی و شادمانی است.
جرج زیمل جامعه شناس کلاسیک آلمانی رشد فردگرایی را موجب کاهش شادمانی می داند. فردیت از مهمترین نتیجه مدرنیته هست که در نهایت به کاهش شادمانی در جامعه منجر خواهد شد..
آنتونی گیدنز از جامعه شناسان معاصر می گوید همه کسانی که در سده پایانی قرن بیستم زندگی می کنند می توانند دریابند که مدرنیته پدیده ای دوسویه است.
توسعه نهادهای اجتماعی مدرن و گسترش آنها در جهان فرصت های بسیاری را برای شادمانی و سعادت بشر ایجاد کرده است تا از زندگانی ایمن تر و لذت بخش تر برخوردار باشند اما در عین حال مدرنیته سویه تاریکی نیز دارد که در حال حاضر بسیار آشکار تر شده است.
جهانی که امروز در آن زندگی می کنیم جهان دلهره آور و خطرناکیست و همین موضوع ما را واداشته که مدرنیته را برای ساماندهی زندگی شادمانه تر وایمن تر مورد تجدید نظر قرار دهیم.
تالکوت پارسونز شادمانی را در قالب الگوهای 4 کارکردی نظام اجتماعی تبیین می کند.از نظر او شادمانی ناشی از توسعه ی متوازن و همگون در چهار حوزه اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه بدست می آید. چنانچه توسعه ناموزون محقق شود نه تنها موجب شادمانی جامعه نمی شود بلکه ناخرسندی اجتماعی را بیشتر می نماید..
چنانچه توسعه اقتصادی در جامعه محقق شود بدون توسعه در سایر نظام ها ی اجتماعی ، همین توسعه باعث انواع نا برابری اجتماعی شده و همزمان روحیه زیاده خواهی را همراه با اضطراب در میان افراد جامعه را بالا می برد. در این صورت پیامد آن چیزی نیست جز ناخرسندی و نارضایتی جامعه ، کاهش اعتماد و تقدم منافع فردی بر مصالح جمعی واین چنانچه با نابرابری همراه شود کنشگران را دچار احساس بی عدالتی و خشم و ناخرسندی و ناشادمانی اجتماعی می نماید.
پنجم تئوری فرهنگی: رویکردهای فرهنگی بر این باورند که آن چیزی که ما هستیم و یا فکر می کنیم و یا احساس می کنیم و یا عمل می کنیم بوسیله فرهنگی که در آن زندگی می کنیم تعیین می شود.فرهنگ ها ممکن است در ارزشی که برای تجربه خوشبختی قائلند متفاوت باشند.ممکن است نیازها و اهداف افراد قربانی تقدس یا ارزشمندی اهدافی بزرگتر قرار گرفته و حتی خوشبختی بزرگتری را در پی داشته باشد.

**ایرنا: آیا مفهوم شادکامی با توجه به تفاوت های فرهنگی جوامع و گروه های اجتماعی قابل مقایسه و سنجش هست؟
** مصطفی پور: خیر با توجه به تفاوت های فرهنگی در جوامع و گروههای مختلف لازم است در تبیین مفهوم شادمانی به تفاوت ها فرهنگی جوامع و گروههای مختلف توجه نمود و تعاریف و ملاک سنجش و برنامه ریزی برای ارتقا سطح شادمانی را بومی سازی کرد.
همه فرهنگ ها و ادیان و نحله های فکری حاکم در جوامع مختلف به دنبال تحقق سعادت جامعه ی خود هستند و شادکامی نتیجه نهایی عملکرد فرهنگ حاکم بران جوامع است.

**ایرنا: با توجه به رویکردهای نظری برنامه های کنونی کشور برای ایجاد شادمانی و شادابی را چگونه ارزیابی می کنید؟
** مصطفی پور: ما متاسفانه در شرایط کنونی فاقد نظریه و مدل مشخص برای تحقق و افزایش شادمانی در کشور هستیم. فهم شادمانی در باورهای فرهنگی با شرایط و اقتضائات امروز جامعه مدل سازی و تبیین نشده و بسیاری از مولفه های نظیر شادی همچون رنگ، و موسیقی وغیره سردر گم و بلا تکلیف مانده است.

** ایرنا: براساس موارد مطرح شده کدام مدل می تواند به نهادینه شدن شادی در شهر تهران بینجامد ؟
**مصطفی پور: مهمترین راهکار و هدف گذاری برای شهر تهران و سایر شهرها توجه به کیفیت زندگی و زیست پذیر کردن شهر است. سنجش شاخص کیفیت زندگی می تواند جدی ترین هدفگذاری و مدل ارزیابی برای تعیین وضعیت مدیریت شهری باشد. 130 شاخص با 18 مولفه و مفهوم در حوزه های مدیریت شهری مطرح هست که از وظایف اساسی مدیریت شهری است که در نهایت می تواند موجب افزایش شادمانی در شهروندان گردد و شهرداری ها باید آنرا جدی بگیرند.
در آخرین رتبه بندی سازمان ملل و سایر موسسات پژوهشی در زمینه سنجش کیفیت زندگی رتبه شهر تهران در بین 230 شهر دنیا رتبه ی 199 بوده است که رتبه نامناسبی است.
در این رتبه بندی مولفه هایی چون وضعیت مسکن. شغل، درآمد، رونق کسب و کار و تجارت، دسترسی به امکانات شهری، اوقات فراغت و تفریح، محیط زیست و آلودگی هوا، سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی وغیره مورد سنجش قرار گرفت.
بنابراین به نظر می رسد که مدیریت شهری می بایست شاخص های سنجش کیفیت زندگی را در اولویت برنامه ریزی و بودجه بندی قرار دهند و مدام وضعیت موجود رصد شده و کاستی ها بر طرف گردد و ارتقا کیفیت زندگی در شهر خود باعث افزایش شادمانی در بین شهر وندان خواهد شد.

پژوهشم**2052**1601**خبرنگار: غفار میرزایی **انتشار: شهناز حسنی
ایرنا پژوهش، کانالی برای انعکاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.

انتهای پیام /*